English Version
This Site Is Available In English

اکثر ویژگی‌ها و صفات مربوط به نفس است

اکثر ویژگی‌ها و صفات مربوط به نفس است

ششمین جلسه از دوره سی‌‌و‌یکم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی حسنانی، با استادی اسیستانت دیده‌بان محترم مسافر فرهاد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر کریم با دستور جلسه "وادی دهم: صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است" در روز شنبه 8 آذر ماه 1404، ساعت 1۶:30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
قبل از هر چیز خدا را شاکرم که یک‌بار دیگر در خدمت شما دوستان هستم.

بخش اول دستور جلسه وادی دهم: صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است، می‌باشد؛ ارزشمند بودن وادی‌ها با گذشت زمان برای ما آشکار‌تر می‌شود، تعاریفی در کنگره وجود دارد که در جاهای دیگر وجود ندارد، اینها به صورت فرمول هستند که عرفا و فلاسفه قادر به پاسخگویی آن نبوده‌اند به عنوان مثال مغلطه پیدایش مرغ و تخم‌مرغ که کسی توان پاسخگویی به آن را نداشته است اما اگر با فرمول‌های کنگره به آن بنگریم به پاسخ قانع‌کننده‌ای می‌رسیم، مثلاً ما در تعریف نفس می‌گوییم: نفس چیزی است که تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و باطن؛ زمانی که بحث مرغ و تخم‌مرغ را در قالب این تعریف نگاه کنیم متوجه می‌شویم که اول نه مرغی وجود داشته نه تخم‌مرغی، بلکه نفس مرغ وجود داشته است یعنی زمانی نفس مرغ بوده، تعیین موجودیت کرده و وارد مرحله مرغ بودن شده است.

این‌ آگاهی‌ها که در کنگره60 دریافت می‌کنیم خیلی بزرگ است اما برای ما عادی می‌شود؛ یکسری فرمول هست که پاسخ بسیاری سوالات را در خود دارد که وادی دهم از آن جمله است و سالهاست که این سوال در همه مکاتب هست که می‌گوید از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود، خب ما طبق تعریف کنگره آموختیم که پیش از این جهان بوده‌ایم و اینطور نیست که تولد در کره‌ زمین نقطه آغاز ما باشد.

بیان صحبت بالا مقدمه‌ای است برای این مطلب که آمدنمان به این دنیا برای این می‌باشد تا صفاتی که با خود به این دنیا آورده‌ایم را اصلاح نماییم، البته گاهی اوقات هم خرابتر می‌کنیم، زمانی که یک کودک با کلی ویژگی بد پا به این دنیا می‌گذارد، طبق گفته مهندس حلقه اول لهوولعب می‌باشد، با تغییر صفت بازی تازه آغاز می‌شود و ویژگی‌های منفی خود را نمایان می‌کنند، گاهی دو فرزند از یک خانواده بدون تفاوت سنی، با یک پدر و مادر و با یک آموزش، خیلی بدکردار و دیگری خوب و خوش‌جنس، اینها گویای این مطلب است که این‌ها صفاتی را با خود آورده‌اند.

یکسری از ویژگی‌ها مربوط به ژن می‌باشد که کار زیادی هم برای صفات جسمی نمی‌توان کرد، اکثر ویژگی‌ها و صفات مربوط به نفس است که این وادی می‌گوید همه این ویژگی‌ها قابل تغییر است همه خواهان ویژگی‌های خوب هستند، یعنی اگر از یک کودک سوال شود که می‌خواهی در آینده چکاره شوی، کسی خواسته بدی ندارد و نمی‌گوید من می‌خواهم دزد شوم، اکثراً می‌گویند من می‌خواهم خلبان، فضانورد یا دکتر شوم، پس به صورت ذاتی انسان در پی صفات خوب است ولی در ادامه خیلی نیروها در کارند که شخص صفات بد حمل شده از قبل را با وجود هوشی که دارد عملی کند و وارد خیلی بازی‌ها و تاریکی‌ها می‌شود.

ویژگی‌ها و صفات خوب با انجام کارهای مثبت در نفس تثبیت می‌شود، یعنی آن تغییر صفت محصول این است که من یکسری کارها را انجام دهم بعد اتفاقی که رخ می‌دهد این است که آن صفت خودبه‌خود در من استوار می‌شود، گاهی من با رفتارم می‌خواهم به اجبار به دیگران بگویم که من از ویژگی‌های خوبی برخوردارم، اینجا این اعمال به کج‌راهه می‌رود یعنی من می‌خواهم خودم را نمایش بدهم و وارد نقاب یا ماسک می‌شوم، این تغییر صفت می‌تواند در انسان ایجاد امیدواری کند، ما در کنگره می‌بینیم یک مصرف کننده که به کنگره می‌آید طوری تغییر می‌کند که چند سال بعد بدون اینکه میل به تفاخر داشته باشد می‌تواند بگوید یک زمانی روزی سه پاکت سیگار و شیشه مصرف می‌کردم و اینگونه حالات و ویژگی‌هایی داشتم و بواسطه دانشی راستین تغییر صفات را در خود ایجاد کردم و از یک موجود به موجودی دیگر تبدیل شدم.

در کنگره کاری که من می‌کردم این بود که به افرادی که به کنگره می‌آیند و تغییرات اساسی می‌کنند نگاه کنم و ایمان می‌آوردم که این دانش صددرصد درست است، انسان با خزعبلات تغییر نمی‌کند، جا دارد که من در کنگره بیشتر تلاش کنم تا مسائل را بدرستی درک کنم.

در بخش دوم، محمود شش سال پیش به کنگره آمد، دوماه بعد از ورودش به لژیون آمد، آنفولانزا گرفته بود که به او گفتم برود، البته بعداً متوجه شدم که کرونا داشته نه آنفولانزا! که این ویروس را بطور مستقیم از چینی‌ها دریافت کرده بود، محمود مصرف مواد داشت و قرص هم می‌خورد، وقتی در کنار مواد، قرص و الکل مصرف شود شخص تعادل چندانی ندارد، محمود هم از این قضیه مستثنی نبود و در بسیاری مواقع با من مخالفت می‌کرد ما هم در ابتدا با او صحبت می‌کردیم و آرام‌آرام به یکی از رهجوهایی تبدیل شد که سی‌دی‌هایش را منظم می‌نوشت و رهجوی منظمی بود، سپس رهایی‌اش را گرفت و در بخش مرزبانی خدمت کرد به نحوی که هر کاری به او می‌سپردم به‌درستی انجام می‌داد.

در ادامه برای جایگاه راهنمایی تلاش کرد که در همان زمان به بیماری قلبی دچار شد و عمل قلب انجام داد، با این‌حال بسیار محکم گام برداشت و جایگاه راهنمایی تازه‌واردین و بعد راهنمایی DST را بدست آورد و لژیون زد، در این احوالات یک روز به من گفت غده‌ای ده سانتی در جمجمه‌ام قرار دارد، شرایط خیلی سختی را سپری کرد، به‌واسطه این عارضه در جمجمه‌، مشکلی در حرکت دست هم داشت اما  با  این حال سی‌دی‌هایش را می‌نوشت و به هر سختی جلساتش را می‌آمد، چند روز پیش به من گفت اندازه این غده ده سانتی یک سانت شده، به شوخی به او گفتم جای خالی آن با چه پر شده؟ انشاالله در ادامه که حالش بهتر شد لژیون را دوباره دایر خواهد کرد و ادامه خواهد داد، برایش آرزوی سلامتی و موفقیت می‌کنم.

مشارکت راهنمای محترم مسافر محمود:
خدا را شکر می‌کنم بابت حضورم در کنگره و تشکر می‌کنم از اینکه به من اجازه داده شد تا در این جایگاه قرار بگیرم و این تولد برگزار شود؛ من سعادت حضور همسفرم را در کنگره نداشتم و بابت حضورش خیلی سعی و تلاش کردم اما تا الآن اتفاق نیوفتاد که حضور پیدا کند.

اتفاق ناگواری برای من افتاد و آن وجود غده‌ای بود که در سرم بوجود آمد و به کما رفتم و برای مدتی دنیای دیگری را تجربه کردم، آنقدر مرگ برایم شیرین بود که هنوز در خاطرم هست، چیزی که باعث شد من دوباره به این دنیا برگردم لطف خدا و بعد حضور آقای مهندس بود که دست من را گرفت، این لطف و محبت آقای مهندس در دنیای دیگر هم شامل حال من شد و من دوباره برگشتم.

دستور جلسه وادی دهم است که می‌گوید صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است، من خودم خیلی سعی کردم که تغییر کنم و خیلی آموزش‌های کنگره را در زندگی‌ام اجرا می‌کردم خیلی سعی می‌کردم خانواده‌ام را کنگره‌ای کنم اما متوجه شدم هر چیزی زمان خودش را دارد و باید زمانش فرا برسد؛ از نظر من کنگره مثل کوه می‌ماند آنقدر بزرگ و عظیم است که وقتی جلوی ما قرار دارد آن را به درستی نمی‌بینیم؛ آموخته‌های پنجاه سال گذشته زندگی‌ام به یک طرف و آموخته‌هایی که در این 7 سال در کنگره به دست آوردم اصلاً قابل قیاس نیست.

من چند ماهی ویلچری شده بودم اما باز سی‌دی‌هایم را می‌نوشتم و تنها نقطه اتصالم با کنگره گوش کردن سخنان آقای مهندس و نوشتن آن بود؛ همیشه توصیه‌ام این است اگر می‌خواهید ارتباطتان با کنگره قطع نشود حتما سی‌دی‌هایتان را بنویسید و با راهنمایتان در ارتباط باشید در دنیا تنها جایی که درمان اعتیاد در آن صورت می‌گیرد فقط کنگره 60 است، شاکر خداوند هستم که کنگره را به من نشان داد چون اعتقاد دارم هیچ چیزی اتفاقی نیست هر کس در هر جایگاهی است، عین عدالت می‌باشد، ما در کنگره نفس، روح و جهان هستی را می‌شناسیم؛ تا به حال در هیچ کجایی این چیزها را به ما یاد ندادند و من هر جور که فکر می‌کنم نمی‌توانم از آقای مهندس تشکر کنم. این انسان عالم الان در حال کمک به درمان بیماری‌ها به بشریت است و موضوع درمان اعتیاد در کنگره 60 حل شده است.

در حقیقت درمان اعتیاد اولین پله‌ای بود که باعث شد ایشان بتوانند به درمان بیماری‌های دیگری همانند سرطان، ام‌اس، صرع و ... برسند، می‌خواهم این را بگویم قدر کنگره را باید دانست لذتی که در خدمت کردن به هم‌نوع و شخصی که در تاریکی قرار دارد آنقدر زیاد است که قابل توصیف نیست، ما تاریکی‌های زیادی داریم که یکی از آنها اعتیاد است که توانستیم از آن خارج شویم و امیدوارم این خدمت کردن قسمت همه بشود.

من سپاسگزار و قدردان آقای مهندس هستم که بستری را فراهم کردند تا من بتوانم خودم را بشناسم و انسانیتم را حفظ کنم ما باید بدانیم که از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم مبداء و مقصدمان خیلی مهم است؛ هدفمان از زندگی چیست؟ ما هدف بالاتری به جزء زندگی روزمره داریم، ما اشرف مخلوقات هستیم همه اینها را آقای مهندس برای ما شکافته است.

در سی‌دی نقاش آقای مهندس بیان می‌کنند که ما برای چه به هستی آمده‌ایم؟ شما فکر کن نقاش خوبی هستی اما کاغذ خوبی نداری و یا مداد رنگی‌هایی که داریم رنگ خوبی ندارد بنابراین نقاشی خوبی هم نمی‌توانیم بکشیم این موضوع خودش درس جدیدی است که ایشان می‌خواهند ما را ذره‌ذره نزدیک صفات خودشان بکنند ما باید مسیر تغییر، تبدیل و ترخیص را برویم اگر آموزش و راهی نباشد نمی‌توانیم آن مسیر را طی کنیم.

تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .