English Version
This Site Is Available In English

در کنگره صفات انسان ها تغیر می کند

در کنگره صفات انسان ها تغیر می کند

بنام قدرت مطلق

جلسه سوم از دوره چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی لواسان به استادی مسافر ایمان و نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه وادی دهم و تاثیرآن روی من مورخ 8 آذر 1404 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد :

خداوند را شاکرم که بار دیگر فرصت حضور در این جایگاه را داد تا بتوانم آموزش بگیرم. دستورجلسه‌ی امروز ما دو بخش دارد: بخش اول تولدِ مجتبیِ عزیز و بخش دوم، وادی دهم و تأثیر آن بر من.

اگر بخواهم درباره‌ی مجتبی صحبت کنم، سخن بسیار است؛ اما اگر بخواهم مصداقی از این وادی—«صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است»—را مطرح کنم، مجتبی نمونه‌ی روشن آن است. همیشه به کسی که روز اول وارد لژیون می‌شود می‌گویم: از خودت یک عکس بگیر و هر ماه دوباره عکس بگیر تا بفهمی چه تغییراتی در صورِ آشکار تو ایجاد می‌شود. بعد این تغییرات را به درون خودت ببر و در صورِ پنهان کنکاش کن؛ اگر چهره‌ات تغییر می‌کند، آیا صفاتت هم تغییر کرده است؟

اگر کسی با صفتِ تنفر وارد کنگره می‌شود، آیا این صفت تبدیل به عشق شده است؟ یا تبدیل به شور؟ شور خوب است؛ اما اگر تبدیل بشود به شعور، ارزش واقعی خود را پیدا می‌کند. کسی که صفت عشق را به دست می‌آورد، دیگر جایی برای تنفر باقی نمی‌گذارد و به عقب برنمی‌گردد؛ مگر اینکه صفت شعور را هم داشته باشد.

روز اولِ ورودِ مجتبی را خوب به یاد دارم: استرس، اضطراب، نگرانی، خشم و منیت… با کوله‌باری از این صفات وارد کنگره شد؛ اما یکی‌یکی آن‌ها را تغییر داد. آرام شد، رام شد. رام شدن در کنگره بسیار ارزشمند است؛ چون وقتی انسان آرام می‌شود، کلمات خداوند در قلب او رسوخ پیدا می‌کند. توان انجام بسیاری از کارها را دارد، اما به‌واسطه‌ی آموزش کنگره از برخی خواسته‌های نفس می‌گذرد. نه‌تنها از خواسته‌های نامعقول، بلکه حتی از بعضی خواسته‌های معقول هم می‌گذرد؛ چون می‌داند در کنگره باید خدمت کند، آموزش بدهد و در مسیر درست بماند.

در وادی‌ها گفته می‌شود که صفات چگونه تغییر می‌کنند؟ با تصفیه و پالایش، با دوری از ضد ارزش‌ها؛ و این دقیقاً کاری است که مجتبی انجام داد. وارد کنگره شد، رها شد، وارد سفر دوم شد، جهان‌بینی آموخت و روی ضلع جهان‌بینی خودش کار کرد. بخشش را یاد گرفت. با اینکه مسئولیت‌های سنگینی روی دوشش بود، ایستاد، جا نزد، جایگاه دنوری را کسب کرد و امسال هم کاندیدای پهلوانی شد. امید ما به خداوند و در انتظار اذن جناب مهندس هستیم تا بتواند این جایگاه را هم تجربه کند.

می‌گویند: «کسانی که مجذوب قدرت الله می‌شوند، به ارتقا می‌رسند و کسانی که به سورچرانی مشغول‌اند، هیچ نصیبی نمی‌برند.» اگر من، به‌عنوان یک مسافر، می‌خواهم به ارتقا برسم، باید مجذوب الله بشوم؛ باید در تمام کارها خداوند را در نظر بگیرم؛ حتی در آمدنم به کنگره، حتی در شربت خوردنم. وقتی ناظر آگاه خداوند است، خیلی از کارها را انجام نمی‌دهم. شربت را بالا و پایین نمی‌کنم، چون اگر این کار را بکنم، اولین قدم خیانت به خودم را برداشته‌ام. کسی که به خودش خیانت می‌کند، نمی‌تواند در این دایره بماند و بعد از مدتی وارد سورچرانی، رابطه، معرکه‌گیری و رفتارهای ضد ارزش می‌شود و صفتش تغییر نمی‌کند.

شاید هزاران سال در گردش بوده‌ام؛ از آسمان به زمین، از زمین به آسمان و شاید از زمینی به زمینی دیگر؛ تا بفهمم تغییر صفت آسان نیست. باید تصفیه و پالایش کنم؛ باید از ضد ارزش‌ها دوری کنم و باید به سمت ارزش‌ها حرکت کنم—فقط دوری کافی نیست، حرکت لازم است. ورودم به این دوره از حیات و حضورم در کنگره با اذن الهی ممکن شد؛ اما حیف که بعد از این سفر، آرشیو بسته می‌شود. اگر زمان را یاد گرفته‌ام، اگر بسیاری از چیزها را فهمیده‌ام و اگر یاد آورده‌ام، در جهان‌های دیگر کارم آسان‌تر خواهد بود. «یاد گرفتن» آغاز «یاد آوردن» است؛ اینکه یاد بیاورم چه هستم و چه باید بکنم؛ من مسافرم و چشم به هم زدنی همه چیز تمام می‌شود.

زمانی که باید صرف دیگران بشود، باید صرف آموزش خودم شود. اگر من راهنما آموزش ببینم، رهجویم هم آموزش می‌بیند. اگر من آموزش‌پذیر نباشم، رهجوی من هیچ آموزشی نخواهد دید.

در مجموع، تحولاتِ مجتبی را به‌خوبی احساس می‌کنم. دوستانی که خاطره‌ای از مجتبی دارند، می‌توانند در محور تولد صحبت کنند. 

مرسی که به صحبت های من گوش دادید؛ دست بزنیم و وارد بخش بعد شویم...

 

پیام تولد یک سال رهایی مسافر مجتبی عزیز:

 

 

گزارش تصویری تولد یک سال رهایی مسافر مجتبی:

 

 

 

 

 

 

 

 

تایپ مسافر مصطفی

بارگزاری و ویرایش: مسافر علیرضا

عکاس: مسافر محمد علی _ مسافر حسین

مرزبان خبری: مسافر محسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .