وادی دهم یکی از وادی هایی است که هر بار خوانده شود انسان لذت بیشتری میبرد. ابتدای وادی پیام بسیار زیبایی دارد که انسان را عاشق و شیفته میکند. خداوند به انسان یادآور میشود؛ اگر شهر وجودی تو دچار طغیان شده باشد و رو به نابودی باشد، با توکل به خداوند و حرکت کردن به سمت ارزشها میتوانی عظمت و سلامتی را به شهر وجودی خود بازگردانی. مطالب مهمی دیگر در این پیام آمده؛ این است که باید هر لحظه روند تکامل را با محبت حس کنیم و اگر بخواهیم قدرت مطلق را بشناسیم باید تمنای دل داشته باشیم و میآموزد دنیا را از چه زاویه ای نگاه کنیم و بدانیم حیات ادامه دارد...
این وادی یا این راه مثل شمشیر برندهای است که هم هشدار میدهد و هم امید به بازگشت، هم صعود است و هم سقوط؛ زیرا خداوند به انسان قدرت اختیار داده و این انسان است که با دانایی و آگاهی خود میتواند مسیر زندگی خود را انتخاب کند.
این وادی میفهماند هر لحظه زندگی، دوراهی امتحان و انتخاب است و هشدار داده تا مراقب باشیم که از چه راهی میخواهیم به چه هدفی برسیم و امید به بازگشت داده که خداوند بخشنده و مهربان است و اگر در اثر جهل و نادانی به مسیر تاریکیها قدم گذاشتهایم و دانستیم که مسیر را اشتباه طی کردهایم میتوانیم بازگردیم. اگر مصرف کننده هستیم نباید تا آخر عمر، خود را محکوم به اعتیاد بدانیم و نباید صفات بد را با خود حمل کنیم. ما هیچ وقت محکوم به فنا نیستیم؛ اما نباید دچار غرور شویم. چه بسا انسانهایی که از عرش به فرش رسیدهاند و یا بالعکس؛ این موضوع بستگی به انتخابهای خود ما دارد. اثر تغییرات در تمام سطوح زندگی به خود شخص برمیگردد که خواهان چه چیزی از هستی است؟ باید زندگی کنیم و بدانیم میخواهیم چه چیزی از خود به یادگار بگذاریم و درک کنیم بعد از این جهان، جهانهای بیشمار دیگری نیز وجود دارد.
ما در این وادی یاد میگیریم باید به ریسمان الهی چنگ بزنیم و بخواهیم ما را به سمت صراط مستقیم هدایت کند. باید بتوانیم صفات زشت و ناپسند خود را تبدیل به صفات زیبا و نیکو کنیم. زمانی که توانستیم خود را دوست داشته باشیم و عاشق صفات خوب و زیبای خود باشیم یعنی مسیر خود را درست انتخاب کردهایم. ما باید بدانیم که نیروهای مکمل و اضداد در زندگی برای تکامل بشر ساخته شدهاند و تا زمانی که تاریکی نباشد، روشنایی مفهومی ندارد و اگر نفرت نباشد، عشق معنایی ندارد و برای وجود و لمس عشق باید نفرت وجود داشته باشد تا من بتوانم عظمت و بزرگی عشق را لمس کنم و همه اینها لازمه تکامل و زندگی انسانهاست.
من میتوانم تغییر کرده و سپس به انسان واقعی تبدیل شوم و در نتیجه از این جهان ترخیص شوم؛ طبق مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص، راهی جهان دیگری شوم و بدانم؛ اگر صفات و حس های بد من تغییر نکرد، در جهانهای دیگر نیز این صفات همراه من خواهند بود و مشکلات من بیشتر خواهد شد. در این جهان نیز با صفات بد نمیتوانم نور، حس و صوت که لازمه تغییرات من هستند را درک کنم؛ زیرا این سه مولفه سازنده هستند. من میتوانم با درک این مطالب از نار به نور برسم.
اگر حس من تغییر نکند، صفات من نیز تغییر نخواهد کرد و برای تغییر صفت های گذشته، نیازمند تزکیه و پالایش هستیم. ما باید بتوانیم نفس وجودی خود را پرورش دهیم و برای این کار میتوانیم از نقطه کم شروع کنیم؛ زیرا تغییرات یک مرتبه در زندگی من رخ نمیدهد. عشق به صورت ناگهانی رخ نمیدهد؛ اگر می خواهیم معنی عشق و محبت و حس را درست یاد بگیریم، باید در مسیر الهی حرکت کنیم تا تغییر کم کم رخ دهد. امیدوارم در این مسیر کنگره بتوانیم با آموزشهای اصولی و صحیح به قدرت تفکر سالم، ایمان سالم، عمل سالم ،حس سالم و عقل سالم و در نتیجه عشق سالم برسیم تا تمام موجودات هستی را دوست داشته باشیم و بتوانیم به جهان هستی و انسانها خدمت کنیم.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راضیه ( لژیون سوم )
ویرایش و ارسال: همسفر شقایق رهجوی راهنما همسفر وحیده ( لژیون پنجم )
همسفران نمایندگی دامغان
- تعداد بازدید از این مطلب :
36