جلسهی دهم از دورهی چهلوچهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی کاسپین، با استادی راهنما مسافر رحیم،نگهبانی مسافر میثم و دبیری مسافر بهروز، با دستور جلسهی «رابطه یادگیری و معرکه گیری»روز پنجشنبه، 6 آذر 1404، ساعت 15:45 آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که دوباره به تولدی دیگر رسیدهایم و من همچنان در کنگره حضور دارم؛ و همچنین خوشحالم که رهجوی من با فرمانبرداری توانست به این جایگاه برسد.
امروز دستور جلسه شامل دو بخش است:
۱. رابطهی یادگیری و معرکهگیری
۲. تولد یکسال رهایی مسافر عباسعلی
وقتی دربارهی «رابطهی یادگیری و معرکهگیری» فکر میکنیم، بسیاری به دنبال این هستند که ببینند چه ارتباطی بین این دو وجود دارد؛ اما به نظر من ابتدا باید بپرسیم چرا ما اصلاً باید یاد بگیریم؟
ما برای درمان اعتیاد خود به کنگره آمدهایم. پس چرا باید چیزهایی مثل تعداد پلکهای شتر یا جزئیات علمی بیربط را یاد بگیریم؟ اینجاست که متوجه میشویم حتی وقتی میخواستیم مواد مصرف کنیم، باز هم نیاز به آموزش داشتیم. بسیاری از کارهای ضد ارزشی را در جمع مصرفکنندگان دیدیم، یاد گرفتیم و آموزش گرفتیم و همانطور شد که مصرفکننده شدیم.
در همان جمعها، معرکهگیری را هم یاد گرفتیم؛ با قیافهای حقبهجانب به خانه میرفتیم، اطرافیان را مقصر میدانستیم و شروع به معرکهگیری میکردیم.
در سفر درمان نیز آموزش گرفتن به دو صورت بود:
با «سیم» یعنی شربت خوردن، و «بیسیم» یعنی گوشدادن به سیدیها.
معرکهگیری هم همینگونه است؛ هم به خودمان آسیب زدهایم هم به همسفرانمان.
ما با مصرف مواد، به سیستم ایکس خود صدمه زدیم و با معرکهگیری، به سیستم ایکس همسفرمان. سالها به همسفران خود بیاحترامی کردیم و تخریب آنها حتی بیشتر از تخریب مسافران بوده است.
برای رسیدن به رهایی در کنگره باید آموزش دید و به قوانین احترام گذاشت.
ما آموزش میبینیم تا بهتر زندگی کنیم؛ زندگیای که عمرش بسیار کوتاه است.
اگر کسی فکر میکند که همه چیز را بلد است و از راهنمای خود آموزش نمیگیرد و در مسیر قرار نمیگیرد، باید از خود بپرسد:
تا کی میخواهیم با ترس و اضطراب زندگی کنیم؟
خسته نشدی از این نوع زندگی؟
چطور انتظار معجزه داری؟
معجزه در درون خودت است؛ وقتی درونت درست شود، زندگی بیرونیات هم تغییر خواهد کرد.
اما بخش دوم دستور جلسه: تولد مسافر عباسعلی.
طبق رسم کنگره، لطفاً بایستید و به ایشان تبریک بگویید و تشویقشان کنید.
اگر بخواهم دربارهی عباسعلی صحبت کنم، باید بگویم که او بهصورت «سقوط آزاد» وارد کنگره شد؛ یعنی مواد مصرف نمیکرد، اما حال خوبی هم نداشت. طبق قانون، مسافری که سقوط آزاد وارد میشود، تا دو ماه اجازه دریافت نامه اوتی ندارد. در این دو ماه، هر یکشنبه که نامهی اوتی را به بچهها میدادم، از عباسعلی میپرسیدم: «چطوری؟» و او میگفت: «چطور میتوانم خوب باشم وقتی هنوز دارو نمیخورم؟»
وقتی او به رهایی رسید، به او گفتم:
«عباسعلی! من برای رهایی تو خیلی زحمت کشیدهام؛ تو هم باید مثل فیلم نجات سرباز رایان، یک جایگاهی در کنگره به دست بیاوری.»
امروز این روز عزیز را ابتدا به جناب آقای مهندس، سپس به خود عباسعلی، به همسفرش، به پسر و دختر گلش، و به راهنمای همسفرش تبریک میگویم و امیدوارم که همگی در کنگره خدمتگذار باشند.

اعلام سفر مسافر عباسعلی:
آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک
مدت سفر: ده ماه و بیستوهشت روز
روش درمان: DST
داروی درمان: شربت OT
راهنمای محترم: آقا رحیم
ورزش: شنا و بسکتبال
مدت رهایی: هماکنون یک سال و شش ماه است که از بند مواد آزاد و رها هستم.
سفر سیگار: به راهنمایی آقای محمد مجیدی
مدت سفر: دوازده ماه
مدت رهایی از نیکوتین: ده ماه است که از بند نیکوتین آزاد و رها هستم.

خواسته ها:
خواسته مسافر:سلام دوستان عباسعلی هستم یک مسافر؛امیدوارم همه ی سفر اولی ها به رهائی برسند.
خواسته همسفر:سلام دوستان افسانه هستم یک همسفر؛منم از خداوند میخوام همه به حال خوش برسند.

سخنان مسافر عباسعلی:
سلام دوستان، عباسعلی هستم یک مسافر.
اینجا بالا کمی استرس دارم، اما قبل از هر چیز از جناب آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر ارزشمند را برای ما فراهم کردند.
از استاد عزیزم آقا رحیم هم بسیار سپاسگزارم؛ و همینطور از همسفرم و راهنمای همسفرم که همیشه کنارم بودند، تشکر میکنم.
من سقوط آزاد وارد کنگره شدم؛ و در ابتدای ورود، میگفتم که از دارو استفاده نمیکنم. میترسیدم که به شربت OT عادت کنم و دوباره برای رهایی از آن به دردسر بیفتم.
اما بعد از مدتی دیدم که افراد زیادی در کنگره درمان شدهاند و فهمیدم که اینجا اصلاً صحبت از «ترک» نیست؛ هدف در کنگره درمان و رسیدن به تعادل است.
همین شد که من هم وارد پروسه درمان با شربت OT شدم. با این حال، تا روز رهایی کمی نگران بودم که نکند بعد از قطع دارو دوباره عذاب بکشم.
اما وقتی همراه آقا رحیم برای اعلام رهایی خدمت آقای مهندس رسیدیم و ایشان فرمان قطع مصرف را صادر کردند، انگار نه انگار که من ۱۷ سال مصرفکننده بودم.
هیچ خبری از آن ترس و کابوس نبود؛ و این یکی از معجزات راهِ درست درمان بود.
یادم هست تازه وارد کنگره شده بودم که هفته همسفر بود.
آقا رحیم به ما گفتند که شب یک شاخه گل بخریم و تقدیم همسفرانمان کنیم.
همان کار ساده، باعث خوشحالی همسفرم شد و همین شد جرقهای که او هم به کنگره علاقهمند شود و تا امروز در کنار من، به عنوان یک همسفر واقعی، همراه و پشتیبان باشد.

سخنان راهنمای همسفر، خانم بتول:
سلام دوستان، بتول هستم همسفر.
این تولد را به جناب آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تبریک میگویم.
به راهنمای محترم، مسافر رحیم، تبریک میگویم بابت پرورش چنین رهجویی.
به همسفر افسانه، فرزندانشان و مسافر عباسعلی نیز صمیمانه تبریک عرض میکنم.
خداوند را شکر میکنم که در کنگره ۶۰ شاهد چنین تولدهایی هستیم و این روزهای زیبا را کنار هم تجربه میکنیم.
روزی که همسفر افسانه وارد لژیون شدند، نقش همسفر بودن را بهطور کامل ایفا کردند؛ واقعاً کفش آهنین به پا کردند.
با وجود داشتن فرزند کوچک و مشکلات زندگی، همیشه تلاش میکردند حضور داشته باشند تا امروز بتوانند این حال خوش را تجربه کنند.
همه ما که امروز روی این صندلیها نشستهایم، روزی معرکهگیران قهاری بودیم.
سعی میکردیم فقط حرفی زده باشیم، نه اینکه مشکلی را حل کنیم؛ مثل میدان جنگی که بدترین سلاحش بیان نامناسب و کلمات نادرستی بود که در آن لحظه به زبان میآوردیم.
خداوند را شکر میکنم که با حضور در کنگره ۶۰، با آموزشهایی که دریافت میکنیم و بهواسطه علم آقای مهندس دژاکام، زندگی ما به حال خوش و آرامش رسیده است.
ایشان در یکی از سیدیها مثال میفرمایند: «اگر زندگی ما به بنبست برسد، دیگر ناامید نمیشویم.»
امروز اگر روی این صندلی نشستهایم، میدانیم که هر اتفاقی که بیفتد، درونش آموزشی نهفته است؛ و هیچ چیز مثل گذشته سخت و غیرقابلتحمل نیست، چون تغییر نگرش در ما ایجاد شده است.
سخنان همسفر افسانه:
سلام دوستان، افسانه هستم همسفر.
من هم خدای خودم را شکر میکنم که در چنین جایگاهی قرار دارم.
از جناب آقای مهندس و از راهنمای مسافر، آقا رحیم، تشکر میکنم که برای مسافر من زحمت کشیدند.
از راهنمای همسفر خود، خانم بتول، که بسیار برای من زحمت کشیدند سپاسگزارم.
از پسرم و خواهران لژیونیام نیز تشکر میکنم.
سخنان همسفر رضا:
سلام دوستان، رضا هستم همسفر.
من هم از راهنمای مسافر، آقا رحیم، و راهنمای همسفر، خانم بتول، تشکر میکنم.

مرزبان کشیک: مسافر مرتضی
عکاس: مسافر امیر
تایپ: مسافرسعید ل 5
تنظیم: مسافر سعید
تهیه شده در سایت مسافران کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
465