English Version
This Site Is Available In English

صفت گذشته در جامدات صادق است

صفت گذشته در جامدات صادق است

وادی دهم می‌گوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است. ویژگی یا خاصیت هرچیزی را صفت می‌گویند. صفت گذشته در جامدات صادق است، مثلاً سیاهی زغال یا شوری آب دریا ثابت است؛ اما انسان به گونه‌ای‌ است که صفت گذشته خود را می تواند تغییر دهد، چون انسان موجودی جاری است. مثلاً انسان چاق می‌تواند صفت خود را تغییر دهد. ایمان تجلی نور خداوند در انسان است. کسانی که واقعیت و صراط مستقیم را می‌بینند صادق هستند و به ارتقاء می‌رسند.مسئله الهی این نیست که دائماً مراسم عبادی انجام دهیم، بلکه هدف، اجرای فرامین است یعنی راستگویی، غیبت نکردن، سرزنش نکردن دیگران، مداخله نکردن در امور دیگران و کارهایی از این قبیل را رعایت کنیم.

انسان‌ها می‌توانند از هر نقطه‌ای که قرار دارند و هر صفتی را‌ که ‌با خود حمل می‌کنند، آن را‌ عوض کنند. انسان نمی‌تواند فقط مشغول خور و خواب باشد و باید دائم در حال تلاش باشد.اگر انسان در بالاترین نقطه بهشت هم باشد هرگاه صفت نیک او تبدیل به صفت زشت گردد او را از بهشت به طبقات زیرین فرو خواهد کشید و اگر‌ به جایگاهی رسید باید آن جایگاه را حفظ کند، چرا که شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشه او می گردد تا گوهر وجودی او را برباید. بزرگترین معجزه حیات خود حیات است. حزن و اندوه، شادی، عشق، به دست آوردن، از دست دادن و در نهایت جمع اضداد جزو زندگی هستند. تا زمانی‌ که نفرت را ندانیم، مفهوم عشق را درک نخواهیم کرد. هرچیزی در دنیا و آن جهان یک ساعت یعنی پایانی دارد. 

حضرت علی (ع) فرموده‌اند: برای دنیای خود آن‌چنان زندگی کن، که گویی همیشه زنده‌ای و برای آخرت به گونه‌ای رفتار کن که لحظه‌ای دیگر نخواهی بود. ساعت در جهان زمینی شامل سه بعد فضا، مکان و زمان است و هر چیزی که ساعتش برسد بعد فضا، مکان و زمان زیستی را از دست خواهد داد. قدما معتقد بودند چهار عنصر مخالف آب و باد و خاک و آتش هستی رابه وجود آورده‌اند که اضداد هستند. علاوه بر این‌ها سه مؤلفه دیگر هستند که نه تنها در جهان زمینی ما، بلکه در ساختار تمام جهان‌ها و آسمان‌ها و دنیای پس از مرگ نقش دارند که شامل نور، صوت و حس می‌باشد. نور در هستی فرمان می‌دهد و خداوند نور زمین و آسمان است. نور لطیف‌ترین چیزی است که ما در جهان خود داریم. نور انواع و اقسام دارد و ما فقط قادر هستیم بخش کوچکی از آن را درک کنیم.

خورشید فرمان صادر می‌کند که بیدار شو ای از خود رمیده که زندگی دوباره آغاز گردیده است. برگرد تا نار وجودی‌ خود را با دوری از ضدارزش‌ها تبدیل به نور کنی. صور و نفس انسان از نار است. نار دارای دود است. نفس انسان مثل نوری است که دودی از آتش هیزم دارد که باید تزکیه شود. ما فقط می‌توانیم قسمتی از صوت را در جهان بشنویم. اصوات وظیفه‌ای مانند اداره مخابرات را دارند که اطلاعات و پیام‌ها را از سطح زمین انتقال می‌دهند و ارتباط بین سایر جهان‌های آفرینش و اجزای هستی و نیستی را برقرار می‌کنند. اگر صوت نبود نه حیات بود نه کلام بود و همه جا سکوت بود. عقل و تفکر و اندیشه انسان هم طول و هم عرض دارد. با گذشت سن عقل ما از لحاظ طول بالا می‌رود، ولی از لحاظ پهنا و عرض بالا نمی‌رود. ما در کنگره یاد می‌گیریم که این‌ها را در خود اصلاح کنیم. صوت‌ها به تنهایی هیچ مفهومی ندارند و وقتی پشت سرهم قرار می‌گیرند مفهوم پیدا می کنند. اصوات موجودات را به هم متصل می‌کنند. این کلام یا صوت است که می‌گوید: انسان تو هیچ چیز نیستی مگر آن‌چه خودت تلاش می‌کنی و اختیار کامل داری که دل به کلام نیکو بدهی و صفات ناپسند خود را تغییر بدهی تا به صلح و آرامش برسی.

حس مانند خداوند است و در تمام هستی و نیستی موجود و رؤیت ناپذیر است؛ اما همنام خودش قابل حس است. حس آن نیرویی است که قوه عقل را به راه می‌اندازد و یا چیزی که کلیه موجودات توسط آن هستی را درک می‌کنند و با هم ارتباط می‌گیرند. پیام‌های نور و صوت را دریافت و منتشر می‌کنند. سوسک فقط زیبایی سوسک را حس می‌کند، هر کسی هم جنس خود را حس می‌کند. ما با حس شنوایی و بینایی هستی را درک می‌کنیم. وقتی حس خوب کار کند شادی و شعفی مثل حس عشق و محبت، حس یاری به انسان‌ها، عبودیت به انسان می‌دهد. اگر ما بتوانیم با تزکیه، حس‌های خارج از جسم خود را تقویت نماییم و از دروازه‌‌های پنج حس درون خود عبور کنیم، حتی حس دریافت الهام تقوا و صدای روح القدس را هم می‌توانیم دریافت نماییم. افسوس که حس منفی در بعضی‌ از ما نیرومند شده است و عظمت خلقت را نمی‌بینیم و به‌جای آن با کینه و نفرت، پیمان شکنی، منیت و حسادت سرگرم شده‌ایم و هستی را تبدیل به جهنم کرده‌ایم.

نور، صوت و حس چه ربطی به صفت گذشته دارند؟ انوار ناخالص و کاملاً آلوده به کمک اصوات زیان آور در حال ارسال پیام فسق و فجور و القای اهداف مخرب و بازدارنده خود هستند و ما طعمه خوبی برای آن‌ها هستیم و اگر می‌خواهیم طعمه آن‌ها قرار نگیریم، باید موج گیرنده و فرستنده یا صفت و ویژگی خود را تغییر دهیم، یعنی دریافت و افکار ما تغییر کند.

نتیجه گیری: این‌که برای تغییر صفت گذشته باید حس یا موج گیرنده و فرستنده را عوض کنیم و این کاری‌ هم سخت و هم سهل است. برای تغییر حس در‌ جهت ارزش‌ها فقط و فقط یک راه وجود دارد و آن تصفیه و پالایش است. کسی که حس خوب را دریافت کند، حس‌های خوب منتقل می‌کند و کسی که حس‌های بد را دریافت کند، حس‌های بد را انتقال‌ می‌دهد. پس هر گیرنده‌ای یک فرستنده هم است. اولین قدم برای تزکیه، تفکر است. وقتی در جهت منفی نقشه می‌ریزیم تبدیل به‌ تفکر ناسالم می‌شود. بعد از تفکر سالم ایمان سالم به وجود می‌آید که به معنی اعتقاد راسخ به موضوعی یا شخصی یا هر چیزی است. وقتی می‌گویی به‌نام خداوند بخشنده مهربان، نباید این فقط لفظی باشد باید خودت هم مانند خداوند بخشنده و مهربان باشی.از ایمان سالم، عمل سالم و از عمل سالم، حس سالم و از حس سالم، عقل سالم ایجاد می‌شود. حس، اولین‌ نقطه بکارگیری قوه عقل است. از عقل سالم، عشق سالم خود را به نمایش در می‌آورد. انسان هرچه عاقل‌تر باشد عاشق‌تر است. عشق سالم مرحله‌ای است، که تو تمام هستی را دوست داری. تمام کوه و دریا را دوست داری، چون خواهی فهمید که تمام هستی برای تو است و تو برای تمام هستی هستی.

منابع: کتاب عشق و سایت
نویسنده: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .