جلسه لژیون ویلیاموایت همسفران کنگره۶۰ پارک شهدای شهرداری به استادی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» و تولد اولین سال رهایی مسافر نیکوتین همسفر مریم روز جمعه ۷ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت 7:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحالم که در این روز پاییزی در خدمت شما عزیزان هستم. امروز دو دستور جلسه داریم. دستور جلسه اول مربوط به رابطه یادگیری و معرکهگیری بوده و دستور جلسه دوم اولین سال رهایی راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم از بند نیکوتین است. دستور جلسات کنگره بهگونهای طراحی شدهاند که علاوه بر یادآوری نکات مهم برای ما آموزشآفرین نیز هستند.
یادگیری و معرکهگیری در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند؛ به این معنا، فردی که در مسیر یادگیری باشد وارد معرکهگیری نمیشود. شخصی که اهل معرکهگیری است، هیچگاه آموزشپذیر نخواهد بود. در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر استاد سردار میفرمایند: «ما برای دو موضوع پا به هستی گذاشتهایم، اول اینکه یاد بگیریم و دوم اینکه خدمت کنیم».
گاهی برخی افراد از مرحله یادگیری فرار میکنند و بهجای اصلاح خود کار دیگران را زیر سؤال میبرند، وارد حاشیه میشوند و قضاوت میکنند؛ اما فردی که در مسیر آموزش قرار دارد و به فرامین عمل میکند. هیچگاه درگیر حاشیه نمیشود و میداند نکاتی که راهنما به او متذکر میشود، برای رشد و پیشرفت خود او است.
اگر مسافر یا همسفری وارد حاشیهسازی و قضاوت شود عملاً وارد معرکهگیری شده، حال خود و دیگران را خراب میکند. از طرفی اگر ما نیز به سمت این افراد برویم و با آنها همراه شویم، خودمان را وارد حاشیه کردهایم و به اصطلاح وارد گردباد سبز کنگره۶۰ میشویم.
گردبادی که میتواند ما را از مسیر اصلی دور کند و شاید سالها طول بکشد تا دوباره به آموزشها متصل شویم؛ اما کسی که در مسیر آموزش و خدمت است انرژی خود را صرف رشد شخصی میکند و زمانی برای پرداختن به موضوعات منفی ندارد. کنگره۶۰ به ما یاد داده که قضاوت نکنیم و دوربین را همیشه به سمت خودمان بگیریم.
ما در سالهای گذشته دستور جلسهای به نام (بازیگر باشیم یا تماشاچی) داشتیم و آنجا آموختیم که انسان بازیگر هیچگاه وارد حاشیه نمیشود؛ اما تماشاچی از آموزشها دور میماند و درگیر معرکهگیری میشود؛ پس باید همیشه بازیگر باشیم و خدمت کنیم تا بهتر درک کنیم که تذکرات راهنما برای اصلاح و پیشرفت خود ما خواهد بود.
حال میپردازیم به دستور جلسه دوم که اولین سال رهایی راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم است که صمیمانه تبریک میگویم. از همان ابتدای ورود به لژیون حس بسیار خوبی را به من منتقل کردند و همیشه نسبت به ایشان احساس محبت و احترام داشتم. راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم رهجویی فرمانبردار بودند و میدانیم که رهجوی فرمانبردار جایگاه ویژهای نزد راهنما دارد.
ایشان در ابتدا تنها برای آزمون و خطا وارد لژیون ویلیام وایت شدند که ببینند آیا واقعاً میتوانند با آدامس نیکوتیندار مصرف سیگار را کنار گذاشت؛ اما خدا را شکر ماندگار شدند. هیچگاه شکایت نکردند و همیشه چشم گفتند. صندلی خود را ترک نکردند و با تلاش و پایبندی به آموزشها خدمتگزار شدند و شال زیبای ویلیام وایت را دریافت کردند.
سخنان مسافر نیکوتین همسفر مریم:
هزاران بار خداوند بزرگ را شکر میکنم بابت حضور من در این مکان مقدس، بابت نشستن بر این صندلی و بهخاطر وجود ارزشمند آقای مهندس دژاکام و راهنماهای بزرگوارم بهویژه راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا که در مسیر راه من قرار داد. من تنها از روی کنجکاوی وارد لژیون ویلیام وایت شدم. همیشه قضاوت میکردم و باور نداشتم که میشود با آدامس نیکوتیندار درمان شد.
تخریب من 4 سال بود؛ اما این 4 سال با تخریب بسیار شدید و رفتن تا نهایت تاریکی همراه بود. امروز که این شال مقدس را بر گردن دارم، خود نیز باور نمیکنم که به چنین جایگاهی رسیدهام. از یک جایی به بعد همه چیز در لژیون برای من تغییر کرد. با خود گفتم این راه، راهی است که هیچ کجا مانند آن را پیدا نخواهم کرد؛ پس تا آخر حرکت کن و ببین به کجا میرسی.
من به لژیون ایمان آوردم و عشق و محبت راهنمای ویلیام وایت باعث شد که در بدترین شرایط سفر خود را ادامه دهم و خدا را شکر که سفر من خراب نشد. پیوند محبت میان من و ایشان بسیار عمیق است. زمانی بود که حال خوب نداشتم، دائماٌ معرکهگیری میکردم و مدام با ایشان مشورت میکردم. ایشان همیشه مرا به آرامش، صبوری و تفکر دعوت میکردند.
گاهی به راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا میگفتم که نمیتوانم از بعضی جمعها دور شوم. جمعهایی که در آنها مشروب و سیگار وجود داشت و گاهی وسوسه میشدم. ایشان میگفتند زمانی میرسد که خودت از آنها دور میشوی؛ اما من باور نداشتم و با خود میگفتم که ایشان نمیداند این دورهمیها برای من چهقدر مهم است و من در زندگی فقط همین دوستان را دارم.
با گذشت زمان به نقطهای رسیدم که در کنار درمان نیکوتین، مصرف ضد ارزش دیگری را نیز کنار گذاشتم. چیزی که هرگز فکر نمیکردم ممکن باشد. امروز دیگر به ندرت آن دوستان را میبینم و با آموزشهای ناب جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ قدرت درونی و اعتمادبهنفس خود را بهدست آوردهام. اکنون نه وسوسه میشوم و نه نیازی به نیکوتین دارم.
خدا را شاکر هستم و از راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا بابت تمام زحمات، حمایتها و تلاشهای ایشان صمیمانه تشکر میکنم. برای گرفتن شال ویلیام وایت، تمام تلاش خود را کردم و افتخار میکنم که این مسیر سخت را طی کردم. این یکی از معجزات کنگره۶۰ است که من توانستم تغییر کنم و به انسانی جدید تبدیل شوم. از خداوند میخواهم که هیچگاه فراموش نکنم از کجا آمدهام و اکنون در کجا ایستادهام.
امیدوارم بتوانم به همنوعان و همدردهای خود کمک کنم. از خانوادهام که باعث ورود من به کنگره شدند تشکر میکنم، همچنین از مسافر خود که مسیر حضور من و خانوادهام را در کنگره۶۰ هموار کرد. پدر من همیشه تکیهگاه و الگوی زندگیام بودهاند. اگر ایشان نبودند من هرگز به چنین جایگاهی نمیرسیدم. خدا را شکر میکنم که ایشان را در کنار خود دارم و امیدوارم که سربلندشان کنم. امروز خوشحالی پدر از تغییرات من، بزرگترین پاداش است. در پایان از حضور گرم و صمیمی همه شما در این جشن صمیمانه سپاسگزارم.

رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا (نمایندگی سلمان فارسی)
ارسال: راهنمای ویلیاموایت همسفر هایده (نمایندگی فردوسی مشهد) نگهبان سایت
گروه همسفران ویلیاموایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
4264