English Version
This Site Is Available In English

برای رسیدن به هدف هیچ‌وقت دیر نیست

برای رسیدن به هدف هیچ‌وقت دیر نیست

همسفر شادی:

وادی دهم می‌گوید: «صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون انسان جاری است.» انسان همانند رودخانه‌ای در حرکت است و هیچ‌گاه در یک حالت باقی نمی‌ماند، اگر صفات گذشته در او ثابت می‌ماند، در باتلاق نادانی و تاریکی فرو می‌رفت؛ اما پایان هر نقطه می‌تواند آغاز خطی تازه باشد و این بزرگ‌ترین پیام این وادی است. خداوند به انسان اختیار داده است و همین اختیار به او اجازه می‌دهد صفات و ویژگی‌های ناپسند خود را تغییر دهد. هیچ‌کس مجبور نیست در زشتی‌ها و تاریکی باقی بماند؛ همان‌گونه که فردی می‌تواند از عمق اعتیاد برخیزد و به روشنایی برسد. تغییر از حس آغاز می‌شود و با تفکر، آموزش و تلاش ادامه می‌یابد؛ نتیجه آن نیز حس سالم، فکر سالم و عمل سالم خواهد بود. این وادی به من یادآور می‌شود که می‌توانم از افکار باطل و منفی جدا شوم و قدم‌به‌قدم به سوی ارزش‌ها و آنچه خداوند از من انتظار دارد، حرکت کنم، اما در کنار امید، هشدار نیز وجود دارد؛ حتی اگر در بهترین جایگاه باشیم، با قدم گذاشتن در مسیر ضد‌ارزش‌ها ممکن است سقوط کنیم؛ زیرا همیشه امکان لغزش وجود دارد. در نهایت، وادی دهم به انسان می‌آموزد که همه چیز به انتخاب او بستگی دارد. امیدوارم همه ما همچون نهری زلال و جاری، همواره در مسیر ارزش‌ها و روشنایی حرکت کنیم و هرگز به مردابی راکد تبدیل نشویم.

همسفر زینب(ه)

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که عضو کوچکی از کنگره۶۰ هستم. صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون انسان جاری است. اکنون که به روزهای گذشته برمی‌گردم و با دقت به جزئیات نگاه می‌کنم، می‌بینم بسیاری از صفات ناپسند من کمرنگ و کمرنگ‌تر شده است و در مسیر بهبودی هستم. اصولاً بسیاری از صفات بد می‌توانند با گذشت زمان و به‌تدریج به صفات خوب و نیک تبدیل شوند. زندگی در جریان است و ما باید تلاش کنیم صفات ناصحیح را تغییر دهیم. این‌که بگوییم «من همین هستم که هستم» اصلاً درست نیست. با آموزش‌های کنگره باید خودمان را تغییر دهیم و روزبه‌روز بهتر و بهتر شویم. وقتی در راه درست قدم برمی‌داریم، حال خودمان بهتر می‌شود و با رفتار و صفات درست، آرامش را برای خود و اطرافیان‌مان فراهم می‌کنیم. باید خوب تفکر کنیم؛ صفات بد ما را آزار می‌دهند و لازم است تلاش کنیم آن‌ها را به صفات خوب تبدیل کنیم. همچنین باید انتقادپذیر باشیم، اگر همسر، پدر یا مادر عیب و نقصی از ما را بیان می‌کنند، بپذیریم و برای اصلاح آن به بهترین شکل ممکن تلاش کنیم نه این‌که بگوییم «من همین‌جوری هستم» این اصلاً منطقی نیست. هرچقدر جلوتر می‌رویم، باید رفتار و کردارمان منطقی و اصولی‌تر شود. به امید روزی که ان‌شاءالله همگی قدم در راه خوبی‌ها برداریم و صفات نادرست خود را کنار بگذاریم.

همسفر زینب:

وادی دهم به انسان امید می‌دهد؛ این‌که انسان در هر نقطه‌ای که باشد، می‌تواند تغییر کند و این به واسطه‌ اختیاری است که خداوند به او عطا کرده است. همین اختیار می‌تواند مسیر انسان را تغییر دهد و به او یادآوری کند که نباید ناامید شود. انسان باید بداند هر روز می‌تواند آغازی دوباره برای بازگشت از مسیر ضد‌ارزش‌ها و تاریکی‌ها باشد. من، به عنوان یک همسفر در طول درمان شاهد تغییر بسیاری از صفات هستم که در گذشته در وجودم بوده است و این تغییرات، بازتاب روند طبیعی رشد است که در طول سفر و با دریافت آموزش‌های کنگره در من شکل گرفته است. امید داشتن، همواره انسان را در مسیر ارزش‌ها قرار می‌دهد اگر کسی صفتی ناپسند داشته باشد، محکوم به ماندن در آن نیست؛ بلکه باید آرام‌آرام از ضد‌ارزش‌ها فاصله بگیرد و به آنچه می‌خواهد، نزدیک شود. برای رسیدن به هدف، هیچ‌وقت دیر نیست؛ زیرا انسان جاری است. در این وادی، هشدار مهمی نیز مطرح می‌شود؛ حتی اگر جزء بهترین‌ها باشیم، اما در مسیر ضد‌ارزش‌ها قدم برداریم، به‌تدریج به بدترین‌ها تبدیل خواهیم شد؛ یعنی همیشه امکان لغزش وجود دارد و هر صفت خوب، اگر مراقبت نشود می‌تواند به صفتی بد تبدیل شود و جایگاه ما را تغییر دهد. امیدوارم با الهام گرفتن از این وادی و تمام آموزش‌های کنگره۶۰، همچون نهری جاری و زلال شویم و هرگز به مردابی راکد تبدیل نشویم و همواره در حرکت به سوی بهترین‌ها باشیم.

همسفر صرفگل:

ضمن تشکر از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان و همچنین راهنمایم همسفر معصومه که در درک این وادی به من کمک کردند. این وادی و این راه؛ بسان شمشیری برنده است، هم هشدار می‌دهد و هم امید به بازگشت، هم صعود است و هم سقوط، هم مرگ است و هم زندگی، هم مرده را از درون زنده خارج می‌کند و هم زنده را از درون مرده. به‌طور کلی؛ هم رحمت، لطف و بخشندگی خداوند را در مسیر زندگی انسان به نمایش می‌گذارد و هم خطوط اختیار را به دست انسان می‌سپارد، تا خودش هرگونه که مایل است ترسیم نماید و به انسان می‌فهماند که پایان هر نقطه می‌تواند سرآغاز خط دیگری باشد. همه انسان‌ها می‌توانند با هر خصوصیتی، در هر نقطه‌ای که هستند؛ حتی در عمیق‌ترین نقطه جهنم با اختیار کامل، صفات گذشته خود را تغییر دهند و رحمت خداوند شامل حالشان گردد. راه نجات همیشه هست و هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید: «از من گذشته» زیرا صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است و همه چیز در حال حرکت و تغییر است و ثابت نمی‌ماند. مسیر زندگی و تکامل: تغییر، تبدیل و ترخیص است؛ از حلقه‌های آفرینش به حلقه‌های دیگر، از زمین به آسمان و از آسمان به زمین، تا ناکجاآباد، تا انتهای اعداد، تا جایی که از آن‌جا انشعاب یافته‌ایم، چون ما همیشه در هستی هستیم؛ زیرا بزرگ‌ترین معجزه حیات، همین حیات و زندگی کردن است. فضا، مکان، زمان و ساعت، در خودِ حیات معنا دارند. زندگی، جمع اضداد است؛ تا نفرت را درک نکنی، هرگز عشق را درک نخواهی کرد. در ساختار جهان‌ها و آسمان‌ها و حتی پس از مرگ، نور، صوت و حس نقش مهمی دارند. خداوند، نور زمین و آسمان‌ها است. هیچ موجودی بدون نور زنده نمی‌ماند. چه زیبا است وقتی نور در سپیده‌دم بر انسان می‌تابد و فرمان می‌دهد: «ای آن‌که از جسمت گریخته‌ای، به جسمت بازگرد تا نار وجودت را به نور تبدیل کنی و صفات زشت و مخرب خود را به نیکوترین اخلاق‌ها بدل سازی» صوت به‌تنهایی مفهومی ندارد، اما وقتی اصوات کنار هم قرار می‌گیرند، مفاهیم را به موجودات می‌رسانند و موسیقی‌های ارزشمند خلق می‌کنند. زبان‌های انگلیسی، فارسی، عربی، ترکی، فرانسوی همه زیبا هستند. صدای نعره شیر، طبل و غرش توپ‌ها به انسان چه می‌گویند؟ اگر صوت نبود، کلامی نبود و همه‌چیز سکوت مطلق بود. در نهایت، این صوت است که به انسان می‌گوید: «ای انسان، تو چیزی نیستی، مگر آنچه خودت تلاش کنی. اختیار داری دل به اصوات‌ نیکو بدهی تا صفات ناپسند خود را تغییر دهی» حس قابل دیدن نیست، اما هست؛ مانند خداوند او را نمی‌بینیم، اما وجود دارد. اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار می‌اندازد و ما و کلیه موجودات با آن هستی را درک می‌کنیم و با هم ارتباط برقرار می‌کنیم، اگر حس خوب کار کند، صلح، آرامش و شادی به انسان دست می‌دهد. باید تزکیه و پالایش کرد تا به حس دوست‌داشتن انسان‌ها و خدمت به خلق رسید و به حس‌های خارج از جسم دست یافت: حس دریافت الهام، تقوا، صدای روح‌القدوس، نغمه‌های آسمانی، حس رقصیدن در آسمان، حس شوق و شور، حس شنیدن صدای خداوند که به موسی گفت: «ای موسی، نعلین خود را در بیاور، این‌جا سرزمین مقدس است!» اما صد افسوس که حس‌های ما عوض شده‌اند و در نکبت، جهل و نادانی خود غوطه‌ور هستیم. به مال دنیا که ارزشی ندارد، چسبیده‌ایم. به‌جای دیدن عظمت خداوند و هستی، در کینه، خودخواهی، دروغ، پیمان‌شکنی، منیت و مردم‌آزاری، هر روز خود را خردتر می‌کنیم و می‌پرسیم: چرا به دنیا آمده‌ایم؟ ما که نخواستیم به دنیا بیاییم! باید موج فرستنده خود را عوض کنیم، زیبایی‌ها را در خود تقویت کنیم، منتشر کنیم و ایمان داشته باشیم که از ایمان سالم، عمل سالم پدیدار می‌گردد و از حس سالم، عقل سالم و از عقل سالم، عشق سالم پدیدار می‌شود. گرچه این عمل هم سخت است و هم سهل. باید همه هستی و اجزاء آن را دوست داشته باشیم؛ زمین، خاک، انسان‌های خوب و بد را، چرا که آن‌ها در زندگی به ما درس می‌دهند. آدم بد به ما یاد می‌دهد که بدی انسان‌ها از روی جهل، نادانی و نیازشان است. دلمان برایشان می‌سوزد که خودزنی می‌کنند، و برایشان دعا می‌کنیم. بر مبنای شرایط یا باید انتقام بگیریم یا ببخشیم. گاهی دندان در برابر دندان، گاهی سر در برابر سر و گاهی بخشش و گذشت؛ چون خداوند هم بخشنده و مهربان است، هم قهار و توانا و هم عزیز و هم حکیم است. عشق سالم به نفرت تبدیل نمی‌شود، اما گاهی ممکن است خودشیفتگی مستانه، با شور و هیجان، به نفرت بدل شود. هرچند عشق سالم تماماً شور است، اما از نوعی دیگر. امید است روزی بتوانم تمامی صفات ضدارزش خود را به عشق تبدیل کنم و در زندگی به آرامش برسم.

رابط خبری: همسفر فرحناز رهجو راهنما همسفر معصومه(لژیون سوم)
ویرایش: همسفر زینب رهجو راهنما همسفر مریم(لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرم‌آباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .