English Version
This Site Is Available In English

اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی

اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی

هشتمین جلسه از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز با استادی راهنما مسافر مسعود، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه 《رابطه یادگیری و معرکه گیری 》پنج‌شنبه ۱۴۰۴/۹/۶ رأس ساعت ۱۶آغاز به کار کرد.

سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر

خداوند بزرگ را شکر می‌کنم و بسیار خوش‌حالم که در جمع شما حضور دارم، امیدوارم بتوانیم جلسه‌ای پربار برگزار کنیم و از یکدیگر آموزش بگیریم، در ابتدا تبریک می‌گویم به اعضایی که به رهایی رسیدند، این موفقیت را به خودشان، همسفرانشان، راهنمای توانمندشان آقای وحید و همه کسانی که در این مسیر نقش داشتند تبریک می‌گویم و خدا قوت می‌گویم به همه شما بابت این شعبه پویا و ارزشمند، وقتی از بیرون وارد شدم و فضای زیبا را دیدم مطمئن شدم که فضای داخل هم سرشار از انرژی و آموزش است و به راهنماها، خدمتگزاران، عزیزان سفر اول و سفر دوم، ایجنت مسافران و بخش همسفران خدا قوت و خسته نباشید می‌گویم،بابت این عمل عظیم، خداوند را شاکر و سپاسگزارم.  

من هر زمان که در کنگره در جایگاه استاد می‌نشینم با خود فکر می‌کنم که چرا اینجا هستم و چه کاری باید انجام بدهم، نکته مهم این است که چه مسافر و چه همسفر باید بدانند برای چه آمده‌اند، خیلی وقت‌ها انسان فراموش می‌کند که قبلاً در چه شرایطی بوده است، خود من در فضای بسیار بدی بودم؛ حتی آرزو داشتم بخشی از بدنم را نداشته باشم اما دیگر مصرف نکنم و بتوانم بدون مواد زندگی کنم و خواب راحتی داشته باشم، وقتی وارد کنگره شدم، نه چیزی از من خواستند و نه پولی و این بزرگ‌ترین نعمت بود.  

موضوع اعتیاد مسئله‌ای بسیار بزرگ است؛ دنیا هنوز در حل آن درمانده است، حتی دانشگاه‌های بزرگ جهان مسائلی را که ما در کنگره حل کرده‌ایم را نمی‌دانند، در کنگره مسئله اعتیاد حل شده و نباید فراموش کنیم نقش آموزش و سی‌دی‌ها چقدر مهم است، همان‌طور که در جلسه قبل درباره آن صحبت شد، این هفته نیز رابطه آموزش و معرکه‌گیری مطرح شده است، باید بدانیم برای چه آمده‌ایم؟ برای آموزش دیدن، یاد گرفتن و دانستن آنچه نمی‌دانیم، بزرگ‌ترین مشکل ما انسان‌ها ناآگاهی بوده است؛ چیزی که با هیچ راهی جز آموزش درست نمی‌شود.  

آقای منصوری می‌فرمایند: تفاوت کنگره با پیامبران در این است که حضرت عیسی مرده را زنده می‌کرد، اما اگر آن مرده معتاد بود، دوباره همان شخصیت قبلی را داشت، ما واقعاً مرده بودیم که کنگره ما را زنده کرد و شخصیت‌مان را تغییر داد، این کار بسیار بزرگ و گسترده‌ای است، خیلی وقت‌ها ترک کرده‌ایم اما تبدیل و ترخیص نشده‌ایم، بیرون از کنگره، تغییر، تبدیل و ترخیص برای معتادان اتفاق نمی‌افتد، اما در کنگره این مسیر برای ما فراهم شده است.

توسط آموزش‌های کنگره امروز بیست سال است که در این مسیر حرکت می‌کنم، در طول این سال‌ها فهمیدم که اگر در جایی بایستم، سقوط می‌کنم، زیبایی کنگره در این است که هرچه انسان بیشتر یاد می‌گیرد، بیشتر متوجه می‌شود که نمی‌داند، همان‌طور که در کنگره گفته می‌شود: «اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی.»  

انسانی که پر از «هیچ» باشد چیزی به او داده نمی‌شود، ما در زمان اعتیاد فکر می‌کردیم همه‌چیز بلدیم، اما در حقیقت پر بودیم از خالی، امروز در کنگره، با علم و آموزش، آن آشغال‌ها از وجودمان گرفته می‌شود و تازه می‌فهمیم که هیچ نمی‌دانیم.  

استاد امین فرمودند: مشکلات زیادی داشتم، اما وقتی با جناب مهندس صحبت کردم، ایشان گفتند: «هر وقت فهمیدی که هیچ نمی‌دانی، مشکلاتت کم می‌شود و شروع به حل شدن می‌کند.» استاد جهان‌بینی ما نیز بارها تأکید کرده‌اند: «من که پدر شما هستم، خیلی چیزها را نمی‌دانم.» جناب مهندس همیشه می‌گویند: آنچه اکنون می‌دانم، در برابر آنچه باید بدانم، تنها قطره‌ای در برابر اقیانوس است.

آقای مهندس مشکلاتی را حل کرده‌اند که دنیا در حل آن‌ها درمانده بود، علمی که امروز در اختیار ماست، دیگر جایی برای معرکه‌گیری باقی نمی‌گذارد، کسی که وارد کنگره می‌شود و پیرو راه باشد، عبد می‌شود، بنده می‌شود، تسلیم می‌شود، همان‌طور که در جنگ‌ها وقتی کسی تسلیم می‌شود، دیگر با او کاری ندارند و حتی به او کمک می‌کنند.  

هرکدام از ما اگر بخواهیم سیگار را حل کنیم، اضافه وزن را حل کنیم یا مصرف مواد مخدر را کنار بگذاریم، کافی است به دنبال آموزش و عمل باشیم، در این صورت دیگر فضایی برای معرکه‌گیری باقی نمی‌ماند.

اصولاً انسان وقتی از حقیقت باز بماند، معرکه‌گیری آغاز می‌شود، وقتی چیزی برای ارائه نداری، مجبور می‌شوی وارد حاشیه شوی، اما کسی که آموزش می‌گیرد و هر جلسه می‌آید، یاد می‌گیرد و چیزی به دانسته‌هایش اضافه می‌شود، همیشه تشنه‌ی علم است و به دنبال جمله یا مطلبی می‌گردد که او را رشد دهد، چنین انسانی وارد حواشی نمی‌شود، هرچند حواشی همیشه وجود دارند،

اگر انسان نفس خود را به کار نگیرد، دانایی و آموزش از دست می‌رود، بسیاری هستند که اگر ما فکر نکنیم، برایمان فکر می‌کنند، اگر از آموزش‌های کنگره ۶۰ تغذیه نکنیم، همان خوراک‌های قدیمی و بی‌ارزش جایگزین می‌شوند، اگر دانه‌ای ارزشمند نکاریم، علف هرز خودبه‌خود در ذهن و تفکر ما رشد می‌کند، اگر دنبال آموزش نباشیم، حتی آنچه یاد گرفته‌ایم هم از دست می‌رود و نفس به عقب برمی‌گردد، تاریخ خودبه‌خود تکرار نمی‌شود؛ فاعل می‌خواهد، و آن فاعل خودِ ما هستیم، اگر آموزش را رها کنیم، دوباره وارد فازهای نفس اماره می‌شویم.  

برای منِ مسافر، هیچ‌جا جای ایستادن نیست؛ مسافر یعنی کسی که همیشه در حرکت است، تنها جایی که باید نقش خود را ایفا کنیم، کنگره ۶۰ است، در کنگره هر کسی نقشی دارد: مسافر، همسفر، راهنما، مرزبان، ایجنت، دیده‌بان و هیچ‌کس بیکار نیست؛ هر کسی عضو یک لژیون است و اگر همه نقش خود را درست انجام دهند، فضای فوق‌العاده‌ای ایجاد می‌شود.  

قبل از کنگره اصلاً زندگی نبود، اگر کنگره نبود، زندگی چه معنایی داشت؟ نه مبدا مشخص بود، نه مسیر، نه هدف، امروز علم کنگره حتی برای دنیای دیگر ما هم پاسخ‌هایی دارد، انسان می‌فهمد که حتی با مرگ هم از بین نمی‌رود؛ نفس باقی می‌ماند و در حلقه‌ های بعدی تحویل داده می‌شود، همین سختی‌ ها بود که باعث شد من محکم به این صندلی بچسبم و آن را رها نکنم و نخواهم کرد.  

به تازه‌واردها می‌گویم: تا اینجا که آمده‌ای، راه زیادی را پیموده‌ای، مثل کسی که تازه بلیط گرفته و سوار اتوبوس شده؛ بعضی‌ها حتی به این نقطه نمی‌رسند و جایی پیاده می‌شوند که دیگر کنگره‌ای نیست و فضایی برای یادگیری وجود ندارد، اگر انسان از آموزگار نیاموزد، روزگار به تلخی به او خواهد آموخت.  

امروز ما با سه وعده شربت درمان می‌شویم؛ کاری عظیم است، در گذشته اگر از مواد حرف می‌زدیم، ما را مجازات می‌کردند، اما امروز وقتی اعلام سفر می‌کنیم، همه برایمان دست می‌زنند، همسفران هم خوشحال می‌شوند که ما سر وقت دارو می‌خوریم، اصفهانی‌ها خوب گفته‌اند که کنگره ناز درمانی است، یعنی کسی که نمی‌خواهد آموزش ببیند، مثل کوهی در برابر درمان می‌ایستد، کسی که در پله‌ها مانده، نمی‌تواند درمان شود، حتی کسی که سیگار می‌کشد و می‌گوید درمان ممکن نیست، اگر به درون خود نگاه کند، می‌بیند دوست دارد سیگار بکشد و هم دوست دارد درمان شود؛ این دو ضلع مقابل هم هستند،متشکرم که به صحبت‌های من توجه کردید، به افتخار خودتان دست بزنید.

رهایی های شعبه از بند مواد مخدر:

رهایی های شعبه از بند سیگار:

تایپ: مسافر امین 

ویرایش: مسافر فاضل 

عکس: مسافر امین 

تنظیم و ارائه: مسافر حجت

مسافران نمایندگی الیگودرز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .