هشتمین جلسه از دوره پنجم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ارگ با دستور جلسه ( رابطه یادگیری با معرکهگیری ) با استادی راهنمای تازه واردین مسافر مجید و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر رضا روز پنجشنبه مورخ ۶ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزار گردید :
خلاصه سخنان استاد :

بسماللهالرحمنالرحیم
سلام دوستان، مجید هستم، یک مسافر.
دستور جلسهی امروز «رابطهی یادگیری با معرکهگیری» است.
برای آنکه بتوانیم درک درستی از معرکهگیری داشته باشیم، لازم است ابتدا مفهوم آن را بشناسیم. در کنگره دو نوع مفهوم برای معرکهگیری مطرح شده است:
مفهوم نخست: معرکهگیری سنتی
در گذشته، معرکهگیران افرادی بودند که در مکانی جمع میشدند، فرشی پهن میکردند، مردم را دور خود جمع میکردند و با نمایش و سخنرانی، توجه آنان را جلب مینمودند. اما در نهایت، نتیجهای عملی و مفید از این نمایشها حاصل نمیشد. این نوع از معرکهگیری را میتوان «معرکهگیری سنتی» نامید.
این مدل در کنگره نیز ممکن است به شکل دیگری دیده شود؛ برای مثال، زمانی که من در سفر اول بودم، گاهی با بهانهای جلسه را ترک میکردم. بیرون که میرفتم، با چند نفر از دوستان همسفر صحبت را شروع میکردیم و گاه در میان حرفها غیبت، بدگویی یا قضاوت دیگران پیش میآمد. نتیجه این بود که هم وقتم تلف میشد و هم کار ضد ارزشی انجام داده بودم. در حالی که باید در جلسه آموزش میگرفتم، از آن یادگیری بازمیماندم.
مفهوم دوم: معرکهگیری ذهنی و رفتاری
در این نوع، انسان در مواجهه با مسئلهای یا پرسشی، به جای پاسخ منطقی، وارد حاشیهسازی، جدل یا تغییر موضوع میشود.
به عنوان نمونه، وقتی از فرزندمان میپرسیم چرا درس نخواندهای، و او جواب میدهد «هوا آلوده بود»، در واقع دارد موضوع را عوض میکند تا از پاسخ منطقی فرار کند — این هم نوعی معرکهگیری است.
برداشت قرآنی از مفهوم معرکهگیری
در کتاب شریف قرآن، در سورهی مؤمنون آمده است:
«قد أفلح المؤمنون» – بهراستی مؤمنان رستگار شدند.
در ادامه، ویژگیهایی برای انسانهای رستگار بیان میشود که چند مورد از آنها با آموزشهای کنگره ارتباط مستقیم دارند، از جمله فروتنی، پرهیز از سخن لغو و بخشندگی:
1. الَّذینَ هُم فی صَلاتِهِم خاشِعون
یعنی کسانی که در نماز خود خاشع و فروتناند.
فروتنی یعنی نداشتن غرور و منیّت.
همانطور که گفتهاند:
افتادگی آموز اگر طالب فیضی،
هرگز آب نخورد زمینی که بلند است.
زمینِ بلند، کنایه از غرور انسان است؛ و انسانی که دچار غرور و تکبر باشد، هیچگاه آموزشپذیر نخواهد بود. کسی که میگوید «من همهچیز را بلدم»، در واقع درِ یادگیری را به روی خود میبندد.
برای یادگیری، نخست باید بپذیریم که ندانیم، چون پذیرشِ نادانی، آغازِ رشد و آموزش است.
2. وَالَّذینَ هُم عَنِ اللَّغوِ مُعرِضون
یعنی کسانی که از سخنان و کارهای بیهوده رویگرداناند.
این دقیقاً با مفهوم «معرکهگیری» در ارتباط است، زیرا لغو و یاوهگویی — چه در اندیشه، چه در گفتار و چه در کردار — ریشهی معرکهگیری است.
معرکهگیری از ذهن آغاز میشود، به زبان میرسد، و در نهایت در رفتار نمود پیدا میکند.
3. وَالَّذینَ هُم لِلزَّکاةِ فاعِلون
یعنی کسانی که زکات میپردازند و بخشندهاند.
بخشندگی نیز از عوامل مهم رستگاری و موفقیت است، زیرا فرد بخشنده از منیّت دور است و در مسیر رشد گام برمیدارد.
در نتیجه، یادگیری و معرکهگیری رابطهای مستقیم و معکوس دارند:
هرچه یادگیری بیشتر شود، معرکهگیری کمتر میشود.
ما میآموزیم که معرکه نگیریم و در معرکه شرکت نکنیم، بلکه مسیر آرامِ رشد و آموزش را در پیش بگیریم.
ممنونم که با دل و جان به سخنانم گوش دادید.
خواهشمندم خودتان و آقای مهندس را تشویق نمایید .

عکس : مسافر سهیل لژیون دوم
تایپ : مسافر امین لژیون چهارم
ویرایش و بارگزاری : مسافر احسان لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
145