سومین جلسه از دور چهل و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی (شهرکرد)، به استادی مرزبان محترم مسافر وحید، نگهبانی مسافر حبیب و دبیری مسافر فریدون، با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکهگیری" در روز پنجشنبه ۶ آذرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان وحید هستم، یک مسافر.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم بابت جایگاهی که در آن قرار دارم. ابتدا تشکر میکنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
آموزش و خدمت دلیل پا گذاشتن ما به عرصه حیات هستند؛ از مهم ترین وظایف هرشخصی در زندگی آموزش گرفتن و در ادامه خدمت کردن است.

در مورد دستور جلسه این هفته و ارتباط یادگیری با معرکهگیری، هر گرد هم آمدنی، دو جنبه دارد: جنبه منفی و جنبه مثبت.
در طول هفتهای که گذشت درباره جنبه منفی یا معرکهگیری زیاد صحبت شد.
اکنون من میخواهم درباره جنبه مثبت آن یعنی یادگیری و آموزش صحبت کنم؛ آن چیزی که در لژیون، در یک کلاس درس و در یک رابطه استاد و شاگردی اتفاق میافتد.
لژیون یک جمع است؛ از نوع سازنده و در جهت درمان. هستی به این شکل است که هر زمان نیروی منفی فعال میشود، در مقابل آن نیروی مثبت نیز به حرکت درمیآید.
من در دوران مصرف، یک معرکهگیر حرفهای بودم. ۵۰ تا ۶۰ درصد از اینکه به اعتیاد کشیده شدم، به دو دلیل بود:
اول؛ نداشتن آگاهی و دانایی مؤثر.
دوم؛ داشتن اطلاعات ناقص که دوست داشتم همان اطلاعات ناقص را به دیگران هم منتقل کنم.
دانستن بعضی چیزها شاید خوب باشد، اما مهم این است که آیا به درد زندگی من میخورد یا نه. مثلاً دانستن ارتفاع کوه دماوند خوب است، اما اگر ذهن خود را با این اطلاعات بیاستفاده پر کنم، فقط زمان از دست میرود. مهمترین دانشی که به کار من میآید این است که: روش زندگی کردن را بلد باشم.
برای شروع سفر اول، یا در سفر دوم، یا هر جایگاه خدمتی، اولین و مهمترین شرط این است که بپذیرم هیچ چیز نمیدانم.
شاید ما بیرون از کنگره برای خودمان «کسی» باشیم، اما وقتی وارد کنگره میشویم، باید یاد بگیریم با احترام و فروتنی با یکدیگر برخورد کنیم. این احترام مقدمه یادگیری است؛ چه در برخورد با خانواده و چه در جامعه.
معرکهگیریهای من در گذشته، نتیجه اطلاعات ناقصی بود که یا از کمبود اعتماد به نفس نشأت میگرفت یا از اعتمادبهنفس کاذب. این رفتارها فقط برای پوشاندن نقصهای خودم بود.
من یک تعریف برای «نقص» دارم؛
انسان آفریده نشده که اشتباه نکند؛ او اشتباه میکند اما چرا میگوییم الگو در کنگره باید «بینقص» باشد؟ چون تکرار اشتباهات، تبدیل به نقص میشود. و وقتی نقص ایجاد شد، فرد برای پوشاندن آن وارد معرکهگیری میشود.
چون فکر میکند همه چیز را میداند و دیگران کمتر از او میفهمند؛ پس شروع میکند به گرفتن انرژی دیگران. پس نقص یعنی تکرار اشتباه و درس نگرفتن از آن.
نکته دوم یادگیری؛
باید بدانم همیشه کسی هست که از من بیشتر میداند.
وقتی وارد کنگره میشوم، باید مطمئن باشم که راهنما و خدمتگزاران، از من آگاهترند.
در کنگره یاد میگیریم که آموزشها را در زندگی اجرا کنیم.
قوانین کنگره برای این است که من بدانم در هر جایگاهی که هستم چه در جایگاه یک راهنما باشم یا یک مرزبان، یک سفر اولی یا پس از پایان سفر، قوانین باید اجرا شوند؛ خواه در محیط کار و خانواده، خواه در کنگره یا هر سازمان دیگر.
وقتی داناییِ مؤثر را عملی کنم، خودبهخود کمتر وارد معرکهگیری میشوم.
چون میدانم در هستی منابع بیپایانی برای یادگیری وجود دارد و باید همیشه تشنه یادگیری باشم.
نکته سوم یادگیری؛
باید همیشه «چشم گفتن» را بلد باشم.
چون همین چشم گفتن من را در مسیر یادگیری نگه میدارد.
اگر این را یاد نگیرم، محکوم به تکرار اشتباهات هستم.
وقتی بپذیرم که دچار اعتیاد شدهام، ذهنم آرام میشود و به دنبال راهحل میگردم؛ اما وقتی نپذیرم، ذهن همچنان درگیر است و من را عصبی، بداخلاق، ناامید و بیحوصله میکند.
ریشه این نپذیرفتن، منیت است؛ منیتی که نمیگذارد مشکل را بپذیرم تا از ذهنم خارج شود و به سمت درمان بروم.
معرکهگیری مهمترین ضلع مثلث دانایی یعنی «آموزش» را از بین میبرد.
چون فرد فکر میکند «کسی از من بیشتر نمیداند».
باید یاد بگیریم که در معرکهها، گیر نکنیم. گاهی اشتباهی وارد معرکه میشوم، اما اگر از آن درس نگیرم و برای روزهای بعد هم به دنبال معرکه باشم، این دیگر اشتباه نیست؛ نقص است. نقصی که اجازه یادگیری نمیدهد و در نهایت فرایند درمان و تعادل را مختل میکند.
اگر منِ مسافر وارد معرکه شدم اما علتش را پیدا نکردم، یعنی هنوز همان منیت زمان مصرف در من زنده است و هنوز برای دریافت آموزش آماده نیستم.
در پایان امیدوارم بتوانیم در مسیر کنگره آموزش بگیریم، خدمت کنیم و مهمتر از همه، آموختهها را در بیرون از کنگره نیز عملی کنیم؛ حتی یک درصد.
چیزی که من به آن ایمان دارم این است که تکرار و استمرار در اجرای آموزشها، باعث میشود تمام چیزهایی که در دوران تخریب از دست دادم دوباره به دست بیاورم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، بسیار سپاسگزارم.

عکسبرداری: مسافر میلاد لژیون هشتم
نگارش: مسافر حامد لژیون بیستویکم
ارسال: مسافر حمید لژیون نوزدهم
با احترام مرزبان خبری مسافر وحید
(5)(3)(10)(10).gif)
- تعداد بازدید از این مطلب :
2607