English Version
This Site Is Available In English

گره‌های وجودی

گره‌های وجودی

همسفر اعظم
خداوند مهربان را سپاس می‌گویم بعد از سال‌ها تاریکی و رنج فراوان، فرمان خروج من و خانواده‌ام را از تاریکی‌ها و رنج اعتیاد داد. روزهای اول بی‌نهایت در ناامیدی و افسردگی فرو رفته بودم و مثل پرنده‌ای در قفس دنبال راه نجات می‌گشتم؛ آن روزها مات و مبهوت بودم که چطور این همه انسان‌های خوش‌رفتار و خوش‌گفتار و با نظم، یک روزی مصرف‌کننده بوده‌اند؟ ولی آرام‌آرام امیدواری در دلم نشست و شروع به سوسو زدن کرد و روزبه‌روز به سمت آموزش بیشتر و در نتیجه آرامش بیشتر رهسپار شدم؛ چیزی‌که سال‌ها دنبال آن بودم ولی هر چه بیشتر پیش می‌رفتم، او از من دور و دورتر می‌شد.

ذره‌ذره آموزش گرفتم و با رودخانه کنگره۶۰، هم‌سو شدم تا به آرامش و آسایش نسبی رسیدم، روزی از راهنمای خود درباره لژیون سردار پرسیدم و ایشان شرح دادند که چطور و چگونه است، گفتم: می‌خواهم شرکت کنم که بسیار استقبال کردند و اولین‌بار هدیه خود به لژیون سردار را پرداخت کردم؛ حس عجیبی تمام وجودم را گرفته بود؛ احساس سبکی و شادی می‌کردم، درونم پر از حس رضایت از عملی که انجام داده بودم بود. مدتی گذشت و باید تعهدات خود را پرداخت می‌کردم، نیروهای منفی اطراف من را احاطه کرده بودند، جهاز پسرم را تهیه می‌کردم، دستم بسیار خالی بود، با هر سختی بود اقساط را یکی پس از دیگری پرداخت کردم، هربار که اقساط را پرداخت می‌کردم، راه برای تهیه جهاز پسرم هموارتر می‌شد.

زیرا هنوز در تاریکی بودم و گره‌های وجودی من باز نشده بود، سختی‌ها و رنج‌ها باعث می‌شد با خود نجوا داشته باشم که: «حالا که تعدادی از اقساط را داده‌ای، اگر بقیه‌ را پرداخت نکنی هیچ اتفاقی نمی‌افتد.» روزی با خود گفتم: هرطور شده از این شش میلیون، یک هزاری هم کم نمی‌گذارم. آموزش‌های سی‌دی معرکه‌گیری را به یاد آوردم، با خود گفتم مواظب باش در دام نیفتی؛ بعد از گوش‌دادن و نوشتن این سی‌دی، یکی از رذایل اخلاقی‌ خود را پیدا کردم و از آن زمان است هر وقت می‌خواهم وارد این بازی شوم، مچ خود را می‌گیرم و یادآوری می‌کنم مواظب نیروها و افکار منفی خود باش و آن‌ها را مدیریت کن.

هرچه بیشتر آموزش می‌گیرم و سی‌دی می‌نویسم، از معرکه‌گیری دور و دورتر می‌شوم؛ حال متوجه می‌شوم، چرا نیروهای منفی دوست ندارند آموزش بگیرم و جلوی من را برای آموزش گرفتن سد می‌کنند تا در توان دارم به آن‌ها اجازه نمی‌دهم راه و مسیر آموزش گرفتن را برای من سخت و ناهموار کنند.
به امید روزهای بهتر

نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر نیلوفر رهجوى راهنما همسفر معصومه  (لژيون یکم)
ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .