کنگره جای یادگیری و آموزش است. یادگیری، کسب دانش، ایجاد تغییر در رفتار و عواطف با استفاده از آن دانش است. حیطه یادگیری گسترده است و از آنجا که یکی از ویژگیهای انسان، استعداد خاص او در یادگیری است، برای همگان در تمامی سطوح از تازه وارد گرفته تا مسافر سفر اول و سفر دوم، راهنما، مرزبان، ایجنت و نگهبان کنگره60، خوان آموزشهای کنگره مفتوح است.
ناگفته نماند که آموزش بدون یادگیری، توانایی تفکر در آن زمینه را از افراد سلب میکند. آموزش و یادگیری مفاهیمی هستند که به طور نزدیک با یکدیگر در ارتباط میباشند. اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد، از مسیر خارج و به مسائل منفی و حاشیهای وارد میشود.
به گفته جناب آقای مهندس:" وقتی ما مشکلی داریم و حرف منطقی برای گفتن نداریم وارد مرحله معرکهگیری میشویم که این کار ضرر دارد." معرکهگیری بر اثر کمبود دانش و آگاهی، حسادت، خودخواهی، قیاس، منیت و غیره به وجود میآید.
آنطور که اشاره گردید وقتی فرد از مسیر خارج شده و به مسائل منفی وارد شود و این مسائل که منطبق بر ضدارزشها هستند، معرکهگیری راس این اعمال است و باعث توقف رشد و آگاهی فرد میگردند.
آموزش و یادگیری، مکمل یکدیگرند. در حالی که دو مفهوم یادگیری و معرکهگیری هیچگونه مصداق مشترکی ندارند و در مقابل هم قرار میگیرند. اختیار و دانایی هر فرد مشخص میکند که پا به کدام عرصه بگذارد؛ زیرا فهم و آگاهی، تنها چیزی است که میتواند با ضدارزشها مقابله کند.
سه مولفه یادگیری و دانایی عبارتند از: تفکر، آموزش و تجربه؛ ما در مبحث جهانبینی میآموزیم حرکتی را که با تفکر از سمت مجهول شروع، به معلوم رسیده است و در طی مسیر با حس فرآیندهایی به تجربیاتی دست پیدا میکنیم و همه اینها در سایه آموزشی است که با عملی شدن به یادگیری ختم میشود.
معرکهگیری ارتباط مستقیم با منیت دارد؛ زیرا فرد آموزشپذیر نیست و در خیال خودش همیشه حق با اوست. معرکهگیری فقط برای یک سفر اولی اتفاق نمیافتد، اگر یک راهنما هم حواسش نباشد دچار معرکهگیری میشود.
یک رهجو چگونه دچار معرکهگیری میگردد؟ وقتی سیدی نمینویسد، فرمانبردار راهنما نیست، به جای آنکه انرژی و وقت خود را صرف آموزش کند دائم در حاشیه است، در کار دیگران تجسس میکند، سفر خود را با دیگران مقایسه کرده و انگشت اشارهاش سمت دیگران است. درنتیجه همیشه حالش خراب است و در معرض القائات منفی قرار میگیرد.
حال، رهجویی که ذرهذره با آموزشها جلو میرود و آنها را کاربردی و عملی میکند، فرمانبردار میشود، از منیت، معرکهگیری و حاشیه فاصله گرفته ویادگیری را در خود تقویت مینماید.
این مساله فقط خاص صور آشکار نیست، بلکه در صور پنهان هم اتفاق میافتد. مثلاً همسفری که در ظاهر در مقابل مسافرش سکوت میکند، ذهن خود دائماً با او درگیری دارد، او را قضاوت و سرزنش میکند، تجسس کرده و مرتباً در ذهن خود با او در جنگ است؛ و این معرکهگیری ذهنی چه بسا خطرناکتر است.
همانطور که در بالا به آن اشاره داشتم معرکهگیری و یادگیری، رابطه متقابل دارند؛ طبق مثلث دانایی که تجربه، تفکر و آموزش و مثلث جهالت که ترس، ناامیدی و منیت است؛ ضلع منیت در مقابل آموزش قرار میگیرد که باید با آموزش سطح دانایی را بالا برد و از منیت و قیاس کناره گرفت و اینکه باید جهان بینی را در هر زمینهای قوی کرد.
یادگیری بهتراست علاوه بر گفتار، در کردار و پندار هم وجود داشته باشد که غیر از این نمیتواند تاثیر مثبتی داشته باشد. پس میتوان با آموزش، یادگیری صحیح، همراه با تفکر مثبت، منیت، قیاس و غیره را در خود از بین برد؛ که این کار ذرهذره و به تدریج انجام میشود.
ما در کنگره به آموزش نیاز داریم اگر علم نباشد تغییر صورت نمیگیرد. در سیدی "نقش آموزش در رهایی" استاد امین، علم را تغییر، تبدیل و سپس ترخیص تعریف کردند. یعنی تغییرات در یک فرد مصرفکننده باعث تبدیل او، به فردی سالم و درنتیجه اعمالش هم سالم میشود.
درنهایت باز هم تاکید میکنم در کنگره، با نوشتن سیدی، آموزش جهانبینی، فرمانبرداری و غیره، میتوان یادگیری را آغاز کرد، آن زمان است که با اجرای آنها، سطح دانش و آگاهی ما بالاتر میرود؛ آنگاه میتوانیم خواستههای نامعقول نفس را تشخیص داده و در مقابل حقههای نفس، عکس العمل مثبتی نشان دهیم.
نویسنده: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر سارا (لژِیون پنجم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر الهام دبیر سایت
همسفران نمایندگی یوسف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
27