English Version
This Site Is Available In English

منیت، آفت یادگیری

منیت، آفت یادگیری

به مناسبت هفته گلریزان و حضور پهلوان همسفر فهیمه در شعبه کریمان گفتگویی با ایشان انجام دادیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
همسفر فهیمه و مسافرشان، با آخرین آنتی‌ایکس اپیوم وارد کنگره شدند، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت ۱۱ ماه زیر نظر راهنمایان بزرگوار مسافر محسن و همسفر سلیمه سفر کردند، الان هم به مدت ۳ سال به لطف خداوند و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش خودشان در کنگره والیبال و ورزش مسافرشان شطرنج.

با ورود به لژیون سردار چه تغییر و حسی در شما ایجاد شد؟

از آنجا که لژیون سردار قطار وی‌آی‌پی کنگره۶۰ است، با حضور در آن ابتدا تغییر در تفکر و دیدگاه من رخ داد؛ زیرا پیش از آن تصور می‌کردم با بخشش و خدمت مالی آشنا هستم؛ اما با درس‌هایی که از بودن در لژیون سردار گرفتم فهمیدم من اصلاً معنای بخشش را درک نکرده بودم قبلاً می‌بخشیدم برای اینکه ویترین زندگی‌ام زیبا شود و یا اعتباری کسب کنم؛ اما در لژیون سردار این دیدگاه دگرگون شد. خانم شیما می‌گویند لژیون سردار انتها ندارد، چرا؟ زیرا آموزش در آن انتها ندارد، بخشش انتها ندارد و در حقیقت این عشق است که انتها ندارد. در این حلقه است که روح به ملاقات نفس می‌رود و آن ارتباط با خویشتن که آقای مهندس در وادی نهم می‌گویند می‌تواند اتفاق بیفتد. طبیعتاً وقتی نگاه و پندار تغییر می‌کند حس نیز دگرگون می‌شود. من سال ۹۸ با سختی از مبلغ شش میلیون گذشتم؛ حتی عصبانی بودم فقط می‌دانستم که باید برای بودن در کنگره و دیدن این‌همه اتفاق خوب بهایی پرداخت کنم؛ اما هنوز به حس سالم نرسیده بودم؛ ولی پس از اولین پرداخت انگار شمعی روشن شد و هر روز  بیشتر به این باور رسیدم که این من هستم که نیاز به خدمت به دیگران را دارم؛ حتی فکر کردن به اینکه می‌توانم در سرنوشت دیگران نقشی داشته باشم هم‌چنان برایم شگفت‌انگیز است و هیچ‌گاه تکراری نمی‌شود.

شما در کنگره خدمت مالی را به خوبی طی کرده‌اید چه‌چیز باعث شد که این مسیر را انتخاب کرده‌اید؟

نمی‌توان رهجوی کنگره بود و نسبت به این‌همه اتفاق خوب و اثرگذار بی‌تفاوت بود. روزگاری دفتر کوچکی داشتم و هر سال در آن اهداف خود را می‌نوشتم، پای ثابت اهداف من یک جمله بود«خلق خانواده شاد». همیشه می‌گفتم دوست دارم در جایی خدمت کنم که خانواده شاد خلق کند؛ چون همه‌چیز از خانواده شروع می‌شود و جوامع اصلاح نمی‌شوند مگر اینکه خانواده‌های سالم داشته باشند، تا اینکه درهای کنگره به روی من باز شد و اینجا بود که فهمیدم قدم در جایی گذاشته‌ام که این هدف من هر روز در آن تحقق می‌یابد. در کنگره حس، نور و صوت در زندگی انسان‌ها به زیباترین شکلی به رقص می‌آید، فلز وجودی انسان‌ها از بی‌مقدارترین، تبدیل به گران‌بهاترین می‌شود، درمان بسیاری از بیماری‌ها میسر شده و از همه مهم‌تر هر روز عصاره‌ای به اسم امید به ما تزریق می‌شود، آیا می‌توان برای امید قیمت گذاشت؟ از نظر من که نمی‌شود. نمی‌شود این‌ها را دید و از این دریای بیکران بی‌تفاوت گذر کرد.

لطفاً از حس و حال خود در لحظه دریافت شال و قرآن پهلوانی از دستان آقای مهندس برای ما بگویید؟

لحظه‌ای به یاد ماندنی که سرشار از حس قدردانی بود، در آن لحظه پر بودم از سپاس از آقای مهندس که به من اجازه خدمت دادند. قرار گرفتن در کنار بزرگ‌ترین معلم زندگی‌ام و دریافت نشانی از ایشان برای من افتخارآمیز بوده و است. امیدوارم که لایق این باشم؛ البته این را هم اضافه کنم که آن روز تعداد زیادی از مسافران و همسفران از کرمان به آکادمی آمده بودند و دیدن آن همه یار آشنا و حس خوبی که به من انتقال دادند همیشه در خاطرم می‌ماند.

چه صحبتی با کسانی که آرزومند جایگاه  هستند دارید؟

پاسخ به این سؤال کار آسانی نیست؛ زیرا اصلاً خود را در جایگاهی نمی‌بینم که صحبتی داشته باشم فقط فکر می‌کنم با عشق به زندگی پرداخت داشته باشیم نه با ترس از بقا؛ البته منظورم فقط زندگی خود ما نیست بلکه دانستن این نکته است که ما با دیگری معنا پیدا می‌کنیم و زندگی‌های ما با یکدیگر گره خورده است، و پس از آن این حرکت است که معجزه می‌کند، از هر کجا و با هر میزان. درست است که در کنگره برای پهلوانی، مبلغ مشخصی تعیین شده؛ اما هر کسی در اندازه خود می‌تواند این جایگاه را تجربه کند. من فکر می‌کنم همه این پرداخت‌ها ما را آماده می‌کند برای نشان در بی‌نشانی؛ حتی سبد قانون یازدهم نیز یک تمرین است برای نشان در بی‌نشانی، فقط باید ایمان داشت به اینکه چشمه‌های هستی بیکران است، اگر برای دیگری اتفاق افتاده برای من هم امکان‌پذیر است. آقای مهندس می‌گویند بخشش جگر می‌خواهد و من فکر می‌کنم برای به‌دست آوردن آن شهامت باید ایمان داشت، من کارمند ساده دولت اگر به کنگره ایمان نداشتم؛ حتی همان شش میلیون را هم نمی‌توانستم پرداخت کنم.

به نظر شما آیا معرکه‌گیری مانع می‌شود که افراد وارد لژیون سردار شوند؟

معرکه‌گیری؛ یعنی به حاشیه رفتن، از هدف اصلی فاصله گرفتن، از مرکز گردباد به بیرون پرتاب شدن؛ بنابراین معرکه‌گیری نه‌تنها ورود به لژیون سردار، بلکه ورود به هر خدمت دیگری را سخت و دشوار می‌کند؛ البته فقط عضویت در لژیون سردار نیست، چه‌بسا عزیزانی که اسمشان در بین اعضا سردار است؛ اما هیچ‌گاه و یا بسیار کم در جلسات ماهیانه این لژیون شرکت می‌کنند و این هم به نوعی معرکه‌گیری است؛ زیرا به هر دلیلی خود را از مرکز گردباد دور نگه داشتن است. اساساً هر خدمتی نیاز به دانایی دارد، من اگر فکر کنم این کنگره است که به پول من نیاز دارد، درست در همین نقطه وارد معرکه‌گیری شده‌ام؛ زیرا همان‌طور که بارها گفته شده، کنگره نیاز به پول من ندارد، بلکه نیاز به فهم دارد و این دانایی اتفاق نمی‌افتد مگر با فاصله گرفتن از حواشی، فرمان‌برداربودن و حرکت و قرارگرفتن در فضای یادگیری.

یادگیری چگونه می‌تواند علت جداشدن از معرکه‌گیری شود؟

منیت، آفت یادگیری است. یکی از جملات بسیار سازنده کنگره که حکم یک دستورالعمل را دارد این است؛ «اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی.» دانایی با یادگیری گره خورده است. رفیق شفیق نفس و خواسته‌های نامعقول آن، منیت است و منیت یارغار معرکه‌گیری است. انسانی که خود را محور عالم می‌داند اصلاً فکر نمی‌کند باید آموزش بگیرد بلکه او همواره غلام و بنده خواسته‌های نفس است. آقای مهندس می‌گویند باید نفس را سر کار گذاشت و یکی از راه‌های سر‌ کار گذاشتن نفس یادگیری است. کاری که در کنگره به بهترین شکلی انجام می‌شود، از طریق سی‌دی نوشتن و خدمت کردن. باید خصلت آموز‌ش‌پذیر بودن را در خود پرورش دهیم تا همواره از رفتن به حاشیه‌ها دور بمانیم. خدمت مالی با ارزش‌ها گره خورده است، خیلی‌ها پول دارند؛ اما اجازه پرداخت آن را ندارند، اگر امروز من در کنگره می‌توانم خدمت مالی داشته باشم؛ یعنی آقای مهندس این ظرفیت را در من دیده‌اند، اینکه تا سال گذشته مبلغ نشان در بی‌نشانی یک میلیارد تومان بود و امسال به سه میلیارد تومان افزایش پیدا کرده، هیچ‌چیز غیر از بالا رفتن نقطه تحمل مالی در اعضای کنگره۶۰ نبوده است. آقای مهندس این ظرفیت را در ما دیده‌اند؛ پس به آن باور داشته باشیم و از ترس خود عبور کنیم.

کلام آخر؛

آقای زرکش می‌گویند همه به دنبال هستی هستند که به آن‌ها مسئولیتی واگذار کند؛ اما هستی در پی آقای مهندس است که به ایشان مسئولیتی بدهد و حالا فکر کنید که ما شاگردان چنین شخصی هستیم، کسی که در اندیشه جهانی‌کردن کنگره و گسترش تفکر کنگره است و هر روز برای این آرمان قدم برمی‌دارد این موضوع را دست کم نگیریم و به آن افتخار کنیم که می‌توانیم در این عمل عظیم سهیم باشیم.
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق، جهان می‌توان گرفت
تشکر می‌کنیم از همسفر فهیمه که وقت خود را در اختیار ما قرار دادند که ما آموزش بگیریم.
طراح سؤال و مصاحبه‌کننده: همسفر صالحه رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
عکاس: همسفر مکرمه رهجوی راهنما همسفر سیما(لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .