جلسه هفتم از دوره سی و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی راهنما مسافر امین، نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسۀ «رابطه یادگیری و معرکه گیری» و تولد اولین سال رهایی مسافر عباس، پنجشنبه 6 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر. شاکر خداوند و نگهبانان هستیم که وصلها را انجام میدهند تا بتوانیم در چرخهی آموزش و خدمت قرار بگیریم. از نگهبان و دبیر، از ایجنت بخش مسافران و خانواده و همچنین مرزبانان کمال قدردانی را دارم که این مکان را آماده کردند تا در آن بتوانیم آموزش بگیریم.
همچنین تشکر میکنم از حضور گرم شما و حس زیبایتان چرا که انسانها علاوه بر حضورشان حسی که از خودشان به جای میگذارند بسیار حائز اهمیت است. دستور جلسه اول رابطه یادگیری و معرکهگیری است، عزیزان در طول هفته در این مورد بحث و گفتگو داشتند و بنده هم مشارکتی در این مورد خواهم داشت.
میدانید که کنگره ۶۰ مکانی است برای آموزش و یادگیری اما گاهی انسان غافل است کنگره ۶۰ بستر را آماده کرده که آموزش درست بگیریم و خدمت درست انجام دهیم تا در نتیجه بتوانیم به خواستههایمان دست پیدا کنیم. موضوعی که انسان را از مسیر آموزش خارج میکند معرکهگیری است، در مسیر تکاملی انسان، آفتهایی به وجود میآید که اگر آنها را نشناسیم دچار حاشیه و معرکهگیری میشویم که دلیل این موضوع میتواند یکی از اضلاع مثلث جهالت باشد، ضلع منیت انسان را از مسیر آموزش خارج میکند و به حاشیه و معرکهگیری میبرد.
شخصی بسیار خدمت و خیرخواهی را برای یک نفر انجام میدهد، اما کافی است که یک صحبت خلاف سلیقهی شخص انجام بدهد، همین موضوع طرف را به حاشیه میکشد که چند نفر را دور خودش جمع میکند و معرکهگیری انجام میدهد و محصول معرکهگیری ما را نسبت به خوبیهای شخص بیتفاوت میکند و تمام خوبیهای آن را کنار میگذاریم و فقط به آن یک نکته یا حرفی که باب میل ما نیست دقت میکنیم که شاید آن حرف اشتباه هم نبوده است.
یکی پرسید از آن گم کرده فرزند، که ای روشن گهر پیر خردمند ز مصرش بوی پیراهن شنیدی، چرا در چاه کنعانش ندیدی.
در طول این هفته ما یاد گرفتیم که این معرکهگیری است که انسان را میتواند از مسیرش خارج کند. باید دوربین را روی خودمان بگیریم تا بهتر بتوانیم معایب خود را ببینیم. وقتی دوربین را روی دیگران میاندازیم، یعنی از عیبها و رفتارهای خود غافل شدهایم. یک مثال برایتان بزنم: همه ما فیلم سینمایی دیدهایم و نقش بازیگرها را یکییکی میبینیم؛ تنها کسی که در دید ما نیست، فیلمبردار است.
فیلمبردار دوربینش روی همه هست، جز روی خودش؛ بنابراین از معایب خودش غافل میماند. یقیناً زمانی که ما وارد معرکهگیری میشویم، چند ایراد داریم: یکی اینکه از آموزش دور شدهایم و دیگری اینکه عیبهای خودمان را نمیبینیم و در صدد برطرفکردن آنها برنمیآییم. امیدوارم درسی که باید را از این دستورجلسهها بگیریم و استفاده کنیم.
اما دستورجلسه دوم تولد اولین سال رهایی عباس عزیز.
تولدها شبیه هم هستند؛ اما در جزئیات با هم تفاوت دارند. فکر میکنم یک بار هم قبلاً گفتم: ابوعلی سینا نسبت به ما هیچ برتری نداشت، اما شد بوعلی سینا. تکتک راهنماها هم هیچ چیز اضافهای ندارند؛ عباس عزیز هم همینطور.
روی صحبتم با تازهواردین محترم است؛ امروز من در این جایگاه حضور دارم تا به تازهوارد بگویم عباس عزیز برای سلامتیاش زحمت کشید و واقعاً صادقانه تلاش کرد و در طول سفر از هدفش دور نشد. فرایند درمان اینگونه نیست که یکباره اتفاق بیفتد؛ بلکه ثمرهی یک سال تلاش، کوشش و زحمت است.
این جشنها بهانهای هستند تا تواناییهای یک انسان را ببینیم و بدانیم که انسان لیاقت آن را دارد که خودش را از قعر تاریکیها به سمت صراط مستقیم بالا بکشد. عباس در طول سفرش غیبت نداشت، در لژیون بسیار مؤثر بود. بعضیها را دیدهاید که به نشانه تأیید سرشان را تکان میدهند، اما عملاً حضور ندارند.
عباس اینطور نبود؛ سر وقت به جلساتش میآمد، منظم بود و بعد از آن هم خدمتگزار شد؛ ابتدا در قسمت OT و الآن هم در قسمت اداری خدمت میکنند. خیلی به ایشان تبریک میگویم. اینها همه نشانه است و امیدوارم همه ما از این نشانهها درس بگیریم و در زندگی به کار ببندیم.
در نهایت، به آقای مهندس، مسافر عباس،همسفرشان، راهنمای همسفرشان و همچنین به راهنمای تغذیه سالم، آقا محسن تبریک عرض میکنم. آقا عباس، انشاءالله در مسیرتان سایهبانی باشید برای کسانی که خواهان ریزش هستند.
اعلام سفر مسافر عباس:
مدت مصرف: 27 سال
آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک
روش درمان:DST
داروی درمان:OT
نام راهنما: مسافر امین سواری
مدت رهایی: یک سال ۶ روز
ورزش : والیبال و شنا
آرزوی مسافر عباس:
اولاً امیدوارم خداوند راه را برای کسانی که یرون از کنگره هستند و نمیدانند چه مکان خوبی هست هموار کند. دوم اینکه خداوند جوانها را به راه راست هدایت کند و همیشه سرافراز و پیروز باشد.

سخنان مسافر عباس:
سلام دوستان عباس هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم که اذن ورود من به کنگره صادر شد تا بتوانم به این حال خوش برسم. تولد یکسال رهایی از دام اعتیاد است؛ یعنی یکسال جنگیدن، ایستادگی و ساختن دوبارهی زندگی. این روز برای من فقط یک سالگرد نیست، بلکه نماد قدرت، امید، توانایی و پیروزی است. امروز را جشن میگیرم و به خودم افتخار میکنم.
یادمان باشد وقتی توانستیم یکسال رهایی را جشن بگیریم، یعنی از تاریکیها بیرون آمدهایم. هر بار که سختیها سر راهمان آمد، یادمان باشد که یکسال جنگیدیم و پیروز شدیم؛ ما قویتر از هر وسوسهای هستیم. راهت ادامه دارد، امید همیشه همراهت خواهد بود و باید به خودت افتخار کنی.
جا دارد ابتدا به خودم افتخار کنم که سختیها را تحمل کردم و توانستم به رهایی برسم. من ۲۷ سال تخریب داشتم؛ اما میخواهم بگویم حتی ۲۷ دقیقه هم خماری نکشیدم و هیچجا هم برای ترک مواد نرفتم. اولینبار که به اینجا آمدم، به خاطر یک تازهوارد بود. همسایهای داشتیم که همیشه مزاحم ما بود؛ یا مواد میخواست یا بیکار بود.
گفتم او را جایی ببرم که شاید رها شود. وقتی که آمدم و این فضا را دیدم، واقعاً حس و حال خوبی به من دست داد. اما او هنوز در تاریکی مانده است؛ آمد ولی متأسفانه نماند. بعد که دیدم حس و حال اینجا چقدر خوب است، خودم آمدم؛ و با اینکه ۲۷ سال بود هیچ امیدی برای ترک نداشتم چون از اول تا آخر مصرف، همهچیز برایم فراهم بود؛ مکان، پول، شرایط اما وقتی این حال خوب را بین بچهها دیدم، با خودم گفتم من هم باید این حس و حال خوب را تجربه کنم.
تنها کسی که واقعاً دوست داشت من از این دام رها شوم، برادرم بود. روح همهی رفتگان شاد.میدانم که در بین ما حضور دارند و خوشحالاند. همهی مسافرینی هم که رها شدهاند و عزیزی را از دست دادهاند، آنها نیز خوشحال هستند.
بسیار دوست دارم بچههایی که در سفر هستند، قدر صندلی را که روی آن نشستهاند بدانند و بیجهت از آن سلب نشوند یا بهانهای برای نیامدن پیدا نکنند. امیدوارم رهایی نصیب و قسمت همهی آنها شود. بیش از این صحبت نمیکنم. خودتان و آقای مهندس را تشویق کنید.
سخنان راهنما همسفر مریم:
سلام دوستان مریم هستم همسفر. ابتدا خدمت آقای مهندس، ایجنت محترم، و عزیزان بخش مسافران و همسفران، این تولد زیبا را تبریک عرض میکنم. امروز حس و حال بسیار خوبی دارم و امیدوارم بتوانم این جایگاه را بهخوبی حفظ کنم.
خانم فرشته عزیز زمانی وارد شعبه شدند که مدتی از سفر مسافرش گذشته بود. چیزی که باعث ماندگاری ایشان شد، تغییرات عالی مسافرش بود؛ تغییری که انگیزه ادامه مسیر را برایشان ایجاد کرد. خدا قوت میگویم به راهنمای محترم، آقای امین سواری، بابت تربیت چنین رهجویی.
اگر بخواهم مشارکتی در مورد دستور جلسه داشته باشم، باید بگویم: خانوادهای چه همسفر و چه مسافر اگر به دنبال معرکهگیری باشند، اولین ضربه را به خودشان میزنند. منِ همسفر یاد گرفتم وقتی وارد کنگره میشوم، هر جایگاهی و هر مقام و سمتی که در بیرون دارم را پشت در بگذارم و در اینجا فردی آموزشپذیر باشم.
چون اگر آموزشپذیر نباشیم، وارد حاشیهها میشویم و وقتی وارد حاشیه شدیم، کمکم از کنگره دور میافتیم. امیدوارم بهترینها نصیب این خانواده محترم شود.

آرزوی همسفر فرشته:
از خداوند جهانی شدن کنگره را خواستارم و امیدوارم نام هیچ مصرف کنندهای ورد هیچ زبانی نباشد.
سخنان همسفر فرشته:
سلام دوستان فرشته هستم همسفر. خداوند را بسیار شاکرم که امروز در این جایگاه حضور دارم. همیشه آرزو میکردم معجزهای رخ دهد تا حال مسافر من خوب شود و امروز، در این مکان مقدس، معجزه را با تمام وجود دیدم؛ بسیار زودتر از آنچه تصور میکردم.
در دلِ سختیها و تلاطمها، من و مسافرم به آرامشی رسیدیم که سالها چشمانتظارش بودیم. هرچه در زندگی دارم، از برکت کنگره است. در این مسیر آموختم چیزهایی که هرگز پیش از کنگره نمیدانستم. با خود عهد بستم تا زمانی که توان دارم، زکات حال خوبم را در کنگره بپردازم. فهمیدم که همسفر بال پرواز مسافر است و من نیز باید در پی شناخت خود باشم.
به لطف راهنمایان عزیزم، با وادیها آشنا شدم و قدمبهقدم تا وادی چهاردهم پیش رفتم؛ جایی که محبت را در عمل آموختم، نه در سخن. از آن پس هیچ کینهای در دلم نماند. با زندگی ادموند و هلیا آشنا شدم و درسهای ارزشمندی گرفتم؛ اینکه صراط مستقیم چیست و پایانش کجاست. آموختم که غیر از جهان خاکی، جهان خواب و جهان ذهن، جهانی دیگر هست به نام جهان کنگره؛ جهانی عجیب و پر از معنا که در باور بسیاری نمیگنجد.
با مطالعهی چهارده مقاله، صورتمسئله اعتیاد و راه درمان را شناختم. از لژیون سردار بخشش را آموختم و از لژیون جونز اهمیتدادن به جسم را. به کمک راهنما و راهنماییها فهمیدم معتاد مجرم نیست؛ بیمار است و نیاز به درمان دارد.
در اینجا با دنیای مثلثها آشنا شدم و به اندازه سالها درسخواندن، نکتههای زیبای آموزشی آموختم. یاد گرفتم در دنیایی که گاه دزدان از کور نابینا عصا میدزدند، اینجا انسانهایی هستند که عاشقانه و بیمنت از یکدیگر سبقت میگیرند. امروز به معجزهی الهام و القا ایمان آوردم؛ زیرا آنها یاریام کردند تا بتوانم در این جایگاه با آرامش بایستم و حرف دلم را روی کاغذ بیاورم.
مسافر عزیزم، من بهعنوان همسفر هیچ منتی بر تو ندارم؛ بلکه شاکرم که به واسطهی تو با این مکان مقدس آشنا شدم. ممنونم که توانستی سرمای ۶۰ درجه زیر صفر را تحمل کنی و با سربلندی از آن عبور کنی تا امروز در این جایگاه به رهایی برسی. دوباره خداوند را شاکرم و از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند.
از ایجنت دوره قبل، مرزبانان دوره قبل، ایجنت شعبه خانم شهرزاد عزیز، مرزبانان محترم، راهنمای خوب مسافرم، راهنمای عزیز خودم خانم مریم، راهنمای خوب تازهواردینم، راهنمای مهربان جونزم و تمام دوستان نازنینی که با حضور گرم و پیامهای زیبایتان جشن ما را رونق بخشیدید، صمیمانه تشکر میکنم. همچنین از هملژیونیهای خوبم سپاسگزارم و امیدوارم همهی شما عزیزان روزی این جایگاه را در کنار مسافرتان تجربه کنید.

ضبط صدا : مسافر رضا ل۵، مسافر امید ل۱
تایپ: مسافر فرزاد ل۲، مسافر مهدی ل۱، مسافر محمد ل۱۵، مسافر حسین ل۱9، مسافر محمدرضا امینی ل1
ویرایش: مسافر علیرضا ل۶
تنظیم و ارسال: مسافر جواد
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
612