دوازدهمین جلسه از دوره ششم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی کنگره60 ایمان با استادی همسفر آرنیکا، نگهبانی همسفر مژگان و دبیری راهنمای تازهواردین همسفر مرضیه با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز سهشنبه 4 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
کلام در دهان جاری میشود، حقیقت نمایان و عدالت برقرار میگردد. آن کس که میبیند و میشنود، انسان است. میتواند با شهر و بلد آشنا شود، در پی سیر و سلوک درآید. خداوند به آن کسانی راه مینماید که حق بر آنان حکومت میکند. خدا را شکر میکنم که اجازه ورود به لژیون سردار برای من صادر شد تا ببخشم از لذت و حال خوش لژیون سردار بهرهمند شوم. در حقیقت زندگی تکتک ما یک بازی بزرگ و گسترده است، این بازی قوانینی دارد. اگر من آگاهی نداشته باشم از آن قوانین درست استفاده کنم، باعث مشکلات زیادی برای خود و دیگران میشوم.
در معرکهگیری اولین و مهمترین کاری که نیروهای بازدارنده برای ما انجام میدهند، توقف فرایند دانایی است، به شکلی که ما را به سمت مثلث جهالت حرکت میدهند. آرامآرام منیت شکل میگیرد، آموزش متوقف میشود و ترس تفکر را میخورد. ناامیدی مانند یک زندان انفرادی سراسر وجودم را فرا میگیرد و من وارد تاریکی میشوم. هدف اصلی نیروهای بازدارنده 2 چیز است: عدم توانایی انجام عمل سالم و دیگری اینکه قدرت تشخیص را از من میگیرند. این حکایت آدمهایی است که هر جا سودی به نفعشان باشد، سعی میکنند حرف ناحق را حق جلوه دهند.
در لژیون سردار هرقدر علم، آگاهی، آموزشهای ما بیشتر شود و از دانش راستین ناب کنگره۶۰ بهرهمند باشیم، مثلث جهالت کمرنگتر خواهد شد و گامهای محکمتری در لژیون سردار برمیداریم. برای من قابل تشخیص است که رسالتم چیست؟ بالاترین آرایش جسم، رسیدن به فرمان عقل و فکر است؛ یعنی ورود به نفس مطمئنه. لژیون سردار من را متوجه مراحل نفس و نبرد درونم نمود. همه ما در درونمان گنجی نهفته داریم که اگر آن را پیدا نکنیم، حتی تمام گنجهای بیرون را نیز به ما بدهند یا تمام ثروتهای دنیا را به پای ما بریزند، هرگز توان بخشیدن یک سکه را هم نخواهیم داشت که به حال خوش بخشش برسیم.
در لژیون سردار قرار است نار وجودم را تبدیل به زیباترین انوار الهی کنم تا در چرخش حلقهها به جهان اشراق که مملوء از نور است، راه یابم. جهانی که طبق فرمایش آقای مهندس اگر از مادیات بگذرم وارد آن میشوم. جهانی که من را به روزنه موجودیت وصل میکند، به جایی که از آن انشعاب یافتهام. آقای مهندس میفرمایند: «اگر بر مادیات مسلط باشیم، نیمی از قدرت اهریمن را شکست دادهایم و اگر مادیات بر ما مسلط شود، قطعاً شکست خواهیم خورد.»
در لژیون سردار باید عاشق بود و به فرمایش آقای مهندس: «آب کم جو، تشنگی آور به دست.» حضور در لژیون سردار یک عروج عاشقانه به عالم ملکوت است. عشقبازی با خداوند تا نازش را بخرم با جان و دل، بدون هیچ مطالبهای. طبق قوانین جهان هستی هر خیر و شری به من باز میگردد. لژیون سردار یک شعبدهبازی بینظیر است، به شرط اینکه دنبال باز پس گرفتن نباشم. من با ایمان راسخ میگویم توسط هستی و کائنات بیشتر از آنچه بخشیدهایم، دریافت خواهیم کرد.
در طول تاریخ افرادی بودند که برای ماندگاری کلام حق از اموال، فرزندان، تمام هستی و جانشان گذشتند، سرشان بالای دار رفت، شدند سردار. ای کاش فرصتهایی که به من داده شده را در لژیون سردار قدر بدانم که اگر روزی از طرف آقای مهندس اعلام شد، دیگر نیازی به سردار، دنور و پهلوان نیست، روز حسرت من نباشد. بنابراین در پی این باشم تا ظرفیت وجودم را بالا ببرم، آماده و اندازه شوم تا این گنج به من داده شود. کلامی از سردار: «در اراده خود به جهت انجام کارها هیچ هراسی به خود راه ندهید و پیش بروید؛ زیرا جلودار واقعی آن خداوندی است که ناممکنها را در مقابل شما تعیین و ممکن مینماید. قله و فتح آن چندان اهمیتی ندارد، اما نشانی از خویش در آن مکان گذاشتن مهم است، نشانی از بینشانی.»

تایپیست: همسفر آرنیکا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
332