جلسه یازدهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی آکادمی با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» با استادی راهنما همسفر مژگان، نگهبانی همسفر زری و دبیری همسفر هلیا در روز سهشنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکر میکنم که در جمع شما دوستان خوب هستم و از همسفر زری، دبیرشان و همینطور از ایجنت و گروه مرزبانی تشکر میکنم. دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» است. دستور جلسات سردار قبلاً متفاوت بود. در لژیون موسیقی، دکتر امین میخواستند یکسری دستور جلسات مرتبط با موسیقی را طراحی کنند؛ پس از مشورت با آقای مهندس به این نتیجه رسیدند که دستور جلسات موسیقی و لژیون سردار؛ بایستی با دستور جلسات هفتگی یکی باشد و ارتباط بین دستور جلسات با لژیون موسیقی و سردار را خود اعضاء پیدا کنند.
یادگیری و آموزش مسئلهای بسیار مهم برای انسان است. اساتید آقای مهندس در نوشتارها هدف از خلقت انسان را «آموزش و خدمت» بیان کردند؛ یعنی ما برای آموزش و یادگیری خلق شدهایم. در کنگره آموختیم که تا از تاریکیها نگذریم به روشنایی نمیرسیم. دکتر امین میگویند: «کسی که میخواهد به شجاعت برسد؛ باید با هیولا بجنگد». پس برای یادگیری و آموزش باید از معرکهگیری عبور کرد؛ یعنی همه ما معرکهگیر هستیم و باید این در ذات انسانها باشد تا تخریبها، دردها، رنجها و تاریکیها را تجربه کنیم که بتوانیم به آموزش و آگاهی برسيم.
کسی که با آموزش جلو میرود، در آسایش و آرامش بیشتری زندگی میکند و کسی که معرکهگیری میکند؛ قطعاً دود عملی که انجام میدهد در چشم خودش میرود. ما انسانها بهواسطه مسائلی که در زندگی تجربه میکنیم، وادار به تفکر میشویم و ضلعی که در مثلث دانایی لنگ میزند، ضلع آموزش است. موضوع مهم در اینجا منبع آموزشی، رب و معلمی بوده که قرار است از او آموزش ببینیم.
برای مثال بعضی انسانها برای رسیدن به خواستههایشان به منبع آموزشی قانون جذب مراجعه میکنند؛ یعنی هر خواستهای که دارند را مرتباً تکرار کرده و میدان مغناطیسی برای آن ایجاد میکنند؛ ولی خواسته آنها محقق نمیشود. دکتر امین در مورد قانون جذب میگویند: «یک روی سکه ایجاد میدان مغناطیسی است، روی دیگر سکه فرمان و اذن خداوند است که با فرمانبرداری از فرامین او به دست میآید».
اگر هر خواستهای با قانون جذب قابل دستیابی باشد، در واقع تمام قوانین الهی نقض میشوند. بنابراین منبع آموزشی برای ما مهم است. اگر فرض بگیریم که کتاب آسمانی را خداوند نوشته؛ پس منبع آموزشی معتبری است و مطالب مهمی را بیان میکند. آموزشی که درمورد مال در این کتاب بیان شده، این است که از آنچه به شما روزی داده شده، انفاق کنید و آن چیزی که دوست دارید را به دیگران ببخشید و در واقع نگفته که هر چقدر از مالت اضافی بود را ببخش. جامعهای در تعادل است که انسانها همدیگر را ببینند و غم یکدیگر را بخورند.
وقتی من انسانی مانند خودم را دیدم و حاضر شدم از مالم به او ببخشم، آن زمان اسم من انسان است؛ در غیراینصورت از نفس اماره عبور نکردهام. آیه دیگری که در کتاب آسمانی بسیار تکرار میشود، این است که خداوند میگوید: «شیطان را نپرستید که دشمن آشکار شما است و مرا بپرستید». من متوجه شدم، ما در دوراهیهای انتخاب، بهجای اینکه فرمانهای خدا را اجرا کنیم، خواستههای نفس خود را اجرا و در عمل، شیطان را پرستش میکنیم.
انسانی خداپرست است که فرامین خداوند را انجام دهد، نهاینکه فقط به کلام بگوید: «من خداپرستم». در مسیر آموزش، وقتی ما در حال یادگیری و آموزش جهانبینی و علم زندگی هستیم، پیوندهای منفی که انسان قبلاً با انتخابهای اشتباه به خودش زده، سروکلهشان پیدا میشود و خودشان را نشان میدهند و آنجا است که معرکهگیری وارد بازی میشود. بههمیندلیل در کنگره وقتی کار مثبتی انجام میدهیم و در حال آموزش هستیم، یکمرتبه متوجه میشویم که چند مورد از کارهایی که همیشه درست انجام میدادیم، از تعادل و کنترل ما خارج میشود.
پیوندهای منفی در شکل معرکهگیری ظاهر میشوند و چون از خودشان خوراکی ندارند، خوراک خود را از ساختارهای سالم و مثبت میگیرند، به همین دلیل ساختارهای سالم ما مورد هجوم قرار میگیرند و از تعادل و کنترل ما خارج میشوند. گاهی بعد از بخشش مال، دهها مشکل مالی پیش میآید و یکسری اتفاقهای بد میافتد که این بهدلیل عملکرد پیوندهای منفی است که با بخشش، قرار است از وجود ما کنده شود. یکی از خوبیهایی که ما در مسیر آموزش داریم این است که پیوندها را میبینیم و میتوانیم آنها را از خودمان جدا کنیم و این در معرکهگیری به نمایش درمیآید.
دو حالت در معرکهگیری وجود دارد: ۱- خود انسان معرکهگیری کند که درنتیجه به میوههای تلخ و زهرآگین میرسد و همین مسئله باعث میشود که بفهمد چه خواسته نامعقولی در پشت آن عمل قرار داشته که با آموزش آن را اصلاح کند. ۲- زمانیکه شخصی در مقابل شما درحال معرکهگیری باشد. در آن زمان باید بدانیم، او چه دردی را تجربه میکند و چه حسی دارد؛ سپس سعی کنیم با او همحس شویم تا آتش معرکهگیری خاموش شود.
خود شخص، وقتی از آن معرکه رد شد و نتیجه کارش را دید، متوجه عمل ناسالم خود میشود و تغییر نگرش میدهد. انسان بهراحتی نمیتواند از خیلی چیزها بگذرد و به چیزهای جدید دست پیدا کند. دکتر امین در شعبه خواجو فرمودند: «خداوند راه ثروتمند شدن را در کتاب آسمانی نگفته است؛ ولی مرتب گفته شده، از آنچه به شما روزی داده شده، انفاق کنید». در کتاب انفاق بهصورت پنهانی و راه ثروتمند شدن، آموزش داده شده است. زمانیکه انسان انفاق میکند؛ یعنی آن چشمه جوشش دارد.
انسان همیشه در بوته آزمایش قرار میگیرد. برای مثال وقتی گلریزان است، مالی برای نجات خانوادههای دربند اعتیاد جمع میشود. اگر طبق آموزش کتاب آسمانی از روزی خود به دیگران ببخشیم، میتوانیم از گذرگاههای سخت زندگی عبور کنیم. مسافر من که پدرم هستند، در سفر اول بهدلیل مبلغ کم ۳ میلیون تومان بازداشت شد، آنزمان حقوق یک کارمند عادی ۷۰۰ هزار تومان بود. میخواهم، بگویم که پول زیادی نبود؛ ولی کنگره ما را با آن شرایط مالی در آغوش گرفت.
انسانها با کمک مالی که کرده بودند، کنگرهای برپا شد تا ما بتوانیم به درمان برسیم. اکنون که درمان شدهایم و به درآمد رسیدهایم، این وظیفه ما است که از مالمان ببخشیم که آیندگان هم بتوانند وارد کنگره شوند و از آن برای درمان خود استفاده کنند. کسی که آموزش گرفته، در بوته آزمایش گلریزان از مال خود میبخشد و بلیط جهنمش را میسوزاند؛ زیرا بهشت و جهنم جاری است. چرا بعد از اینکه پول پرداخت میکنیم حالمان خوب میشود؟ چون بلیطهای جهنم خود را سوزاندهایم.
کسی که در زمان گلریزان معرکهگیری میکند و میگوید: «تو خودت بدهی داری، دختر و پسر دمبخت داری، پسانداز آنچنانی نداری و زندگی پر از چالش و اتفاقاتی پیشبینینشده است؛ پس باید فقط برای خودت نگهداری، همه چیز هرروز گرانتر میشود و نیازی به بخشش تو نیست و ...». این انسان از بخشش سر باز میزند و در واقع با این کارش برای خودش بلیط جهنم را میخرد. در سیدی کج، دکتر امین این مسئله را توضیح میدهند و میگویند: «اگر یک ستون راست و عمود بر زمین باشد؛ حتی اگر نازک باشد، بار زیادی را میتواند تحمل کند و اگر کج باشد، هرقدر هم که قطور باشد بار کمتری را میتواند تحمل کند».
انسان هم همینطور است. اگر انسانی در صراط مستقیم نباشد و کج باشد همه چیز را کج میبیند و مجازاتش این است که مسائل را به شکل واقعی نمیبیند؛ درنتیجه بهجای آموزش گرفتن، درگیر معرکهگیری میشود. اگر انسانی در صراط مستقیم حرکت کند، قدرت و توان به او داده میشود و پاداشش این است که مسائل را همانطوری که درست است، میبیند و درنتیجه آموزش میگیرد و در بوته آزمایش، حاضر است از مالش هم انفاق کند.
.jpg)
.jpg)
تایپیست: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر شادی
ویرایش و ارسال: همسفر نصیبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
224