جلسه دوازدهم از دور دهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ویژه مسافران و همسفران نمایندگی قوچان به تاریخ پنجشنبه 6 آذر ماه ۱۴۰۴به استادی راهنما تازه واردین مسافر محمدرضا به نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محمد بادستور جلسه : (رابطه یادگیری و معرکه گیری) ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
.jpg)
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر
دستور جلسه راجب به رابطه یادگیری و معرکهگیری است، همه ما میدانیم که یادگیری فقط مختص گروه خاصی نیست که ما بگوییم در مدرسه باید آموزش بگیریم درس بخوانیم که دیپلم بگیریم، یا دانشگاه برویم، این یادگیری مختص همه ما انسان ها است هر کدام در هر جا قرار بگیریم باید آموزش و یادگیری را داشته باشیم، همچنان شما همه میدانید که ما در کنگره ۶۰ یادگیری یا مثلث دانایی و مثلث جهالت داریم، مثلث دانایی میشه بگوییم که شامل تفکر، تجربه و آموزش میشود، من مصرف کننده شاید در دوران مصرف خودم چندین بار اقدام به ترک مواد مخدر کردم، تجربه و تفکرم داشتم که مواد را کنار بگذارم، ولی چون در کنار اون آموزش نبود با هر بار ترک مواد مخدر بجای اینکه روز به روز پیشرفت کنم، باعث میشد که روز به روز در منجلاب مواد مخدر بیشتر فرو برم، تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم، کنگره کنار این تفکر و تجربه آموزش را هم به ما یاد داد که ما باید آموزش و خدمت بگیریم، اگر من آموزش بگیرم و خدمت بگیرم میتوانم موفق باشم، وقتی در کنگره آموزش و خدمت گرفتم بعد از مدتی به رهایی رسیدم، وقتی که من نوعی اگر نتوانم آموزش بگیرم، اگر نتوانم از استاد خوب آموزشهای لازم را بگیرم، به دنبال منیت و جهالتی که من دارم روز به روز دنبال معرکهگیری می رویم، در معرکهگیری آدم بدنبال نق زدن یا چانه زدن و حواشی میگردد، در کنگره ۶۰ افرادی مثل من حتما خواهند بود که با طرز تفکر من هماهنگ باشند، وقتی که من بخواهم دنبال منیت یا دنبال جهالت باشم اینا هم به این گروه می پیوندند، وقتی که من دنبال جهالت و دنبال نق زدن باشم دنبال بهانه های الکی میگردم، مثلاً چرا راهنما به من نخندید، چرا راهنما به من گفت سی¬دی باید بنویسی، چرا راهنما به من شربت کم یا زیاد میدهد، این باعث میشود که من دنبال منیت و دنبال معرکهگیری بروم، معمولاً کسانی که وقتی به کنگره می آیند باید این طرز تفکر را کنار بگذارند و بگویند که من آمدم اینجا یاد بگیرم، اگر من قرار بود یاد بگیرم در بیرون از کنگره یاد میگرفتم، چرا بعد از ۳۰ سال خدمت دوباره بیام در کنار راهنما قرار بگیرم و آموزش بگیرم، چرا چون من بلد نبودم، وقتی آمدم اینجا باید یاد بگیرم، چرا چون من یک ضعفی داشتم، همچنان که مهندس در جلسه روز چهارشنبه اعلام فرمودند که ما برای اینکه بتوانیم یادگیری داشته باشیم باید سه تا موئلفه داشته باشیم، یکی اینکه من باید قبول کنم که من بلد نیستم، من یاد ندارم، اگر من اینو قبول کردم به خودم که من بلد نیستم یاد ندارم میتوانم اولین مرحله را بپیمایم، مرحله دوم من قبول کنم این آقای راهنما یا استاد یا هر کسی قرار گرفته از من بهتر میداند، اطلاعات اون از من بیشتر است و مورد سوم باید من کلمه چشم گفتن رو بلد باشم اگر من هرچیزی که راهنما گفت، گفتم درسته، حرف حرف شماست میتوانم موفق باشم، اگر من دستور یا صحبتهای استاد را قبول نکنم، یواش یواش به حاشیه میروم و وقتی به حاشیه رفتم از این مسیر کنگره دور و پرتاب میشوم، پس من باید قبول کنم که هرچه راهنما گفت هرچه استاد گفت باید آن را قبول کنم، مورد بعدی که ما میخواهم درباره آن صحبت کنم اینه که در یادگیری ما باید اون منیتی که داریم کنار بگذاریم، اگر اون منیت اگه اون ترس رو کنار گذاشتیم، میشود بگویم که معرکه¬گیری را کنار گذاشتم، من مصرف کننده وقتی مصرف میکردم، پدرم، مادرم یا خانمم میگفتن خب چرا مواد مصرف میکنی من می گفتم من که معتاد نیستم، دنبال بهانه گیری بودم، من تفریحانه مصرف میکنم، هر موقع اراده کنم این کارو انجام میدم، که دراون زمان اراده هم کردیم ولی بعد از یک هفته دو هفته دوباره شروع کردیم، به طور کلی یادگیری یعنی جستجوی بیشتر برای فهمیدن است اگر من برای فهمیدن بیشتر جستجو کنم در اون مرحله در حال یادگیری هستم، در معرکه¬گیری فقط من میخواهم برای دیده شدن کاری کنم، وقتی من عدهای را دورم جمع میکنم صحبت میکنم فقط میخواهم به راهنما یا به استاد یا به مرزبان بگویم، منم هستم، میخواهم دیده بشوم، در پایان در کتاب ۶۰ درجه پیامی هست از سردار که میگوید ما از ابتدای خلقت برای آموزش گرفتن و خدمت کردن آمدیم، با خدمت کردن و آموزش دیدن میتوانیم بهتر شویم اگر من خدمت بکنم اگر من آموزش بگیرم میتوانم موفق باشم.
تایپ و ویرایش : مسافر محسن لژیون سوم(با استفاده هوش مصنوعی)
عکاس : مسافر علیرضا لژیون سوم
واحد ارسال خبر : نمایندگی قوچان
- تعداد بازدید از این مطلب :
175