هشتمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی دکتر علیرضا (مبارکه)، با استادی راهنمای محترم مسافر فریدون، نگهبانی مسافر یحیی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه اول: « رابطه ی یادگیری و معرکه گیری» دستور جلسه دوم: «یکمین سال رهایی مسافر مجتبی»روز پنجشنبه 6 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فریدون هستم یک مسافر، خداوند را شکر وسپاس که فرصت خدمت کردن در این جایگاه به واسطه تولد یکی از رهجوهایم اتفاق افتاد از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند که ما بتوانیم خودمان را پیدا کنیم. خب طبق معمول پنج شنبهها دو تا دستور جلسه داریم. دستور جلسه اول، دستور جلسه هفتگی است و دستور جلسه دوم هم تولد یکمین سال آقای مجتبی وهمسفرانش که به جای خودش به آن میرسیم.
.jpg)
همیشه سر آغاز صحبت بنده به نام آن الهه عشق حیران کننده هست که دست گیرنده و مهربان است. دستور جلسه هفتگی مشخص است معرکه گیری و یادگیری. همه ما توی این رشته هنرمند هستیم و آدمهای مصرف کننده معرکه گیرهای حاذق و توانایی بودند. امروز داشتم فکر میکردم دیدم اتفاقاً راهنماهایی که موفق هستند و لژیونهای خیلی خوبی دارند، در گذشته معرکه گیرهای بسیار توانمندی بوده اند.
.jpg)
فکر میکنم که این در مقابل این معرکه گیری بی انصافی شده، چون که معرکهگیری هم خودش توانایی است و یک هنری است که هر انسانی باید در جایگاه خودش داشته باشد. همانطور که میدانید در کنگره60 هر عملی را سالم و ناسالمش را داریم یعنی به نظر بنده معرکه گیری سالم داریم که در لژیون راه میافتد توسط راهنما و ناسالم داریم که توسط رهجویی اتفاق میافتد که سفر خوبی ندارد و داخل حیات شعبه شروع میکند به سیگار کشیدن. در مسیر رسید به شعبه توی خانواده با تماس گرفتن و زنگ زدن به این و آن و نقاط ضعف خودش را پوشاندن این کار را انجام میدهد همانطور که میدانید توی کنگره ملاک اصلی ما آموزش است. من میخواهم زوم کنم روی موضوع یادگیری ورابطه آن با معرکه گیری را بررسی کنیم. آقای مهندس در سخنهای خود فرمودند که یادگیری یکسری الزاماتی دارد که سه تا است اولین قدم این هست که آن کسی که میآید وارد کنگره میشود حالا با توجه به سفراولیها باید بداند که هیچ چیز نمیداند. قدم دوم باور داشتن و ایمان را پیدا کردن، در تمام شعبههای کنگره ۶۰ این آیه «الله ولیالذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» همیشه میباشد و در رشته و جلوی چشم همه قرار دارد؛
(1).jpg)
به یک رهجو یادآوری میکند که لازمه اینکه خداوند به تو کمک کند و برایت خرج کند، همان یخرجهم است. یعنی برایت خرج کند، نه خارج کردن. البته به نظر من، یعنی یکی پیدا شده به اسم خداوند و گفته من خرجش را میدهم و او را از ظلمت و تاریکی خارج میکنم. پس رهجو باید این را ببیند و به راهنمای خودش ایمان داشته باشد، چون در درجه اول آن چیزی که جلوی چشم رهجو است، راهنمای خودش است. رهجو در ابتدای کار نه حسین دژاکام را میشناسد، نه خانم آنی را میشناسد، نه دیدهبان و نه مرزبان برایش تعریفی دارد. باید به راهنمای خودش ایمان داشته باشد، چون راهنما قبلاً این مسیر را طی کرده است. خیلی جالب است که همه کلمه مسلمان را شنیدهایم و فکر میکنیم مسلمان کسی است که سفر حج رفته باشد، روزه میگیرد و نماز میخواند. البته در صور آشکار اینها خیلی هم عالی است، ولی معنای اصلی کلمه مسلمان یعنی پذیرش حق، تسلیم بودن در برابر حق. اصولاً انسانها وقتی با یک حقیقتی روبهرو میشوند، سه تا بازخورد دارند: یا تسلیم میشوند که به آنها میگویند مسلمان یا پنهانش میکنند که میشود همان کفر یا کافرین، یا اینکه روبهروی آن میایستند و انکارش میکنند که میشود شرک و این افراد یعنی مشرکین و کافرین هم تکلیفشان در کلام الله معلوم است خب، صحبتهای استاد امین را گوش میکردم و برای من خیلی جالب بود. سال ۱۴۰۱ در پارک لاله ایشان فرمودند: که انسان متعادل انسانی است که نقاط ضعف خودش را تقویت میکند وبه نقاط قوت خود بها میدهد. خیلی از مواقع هست که این سؤال برای بچهها پیش میآید و میگویند طرف خدمتگذار است ولی فلان مشکل را هم دارد: غیبت میکند، سرزنش میکند، تجسس میکند. پس چطور است که این شخص دارد در کنگره خدمت میکند؟ این خیلی جالب است که کنگره تنها مکانی است که این امکان را به افراد میدهد که متوجه نقاط ضعف خودشان بشوند. خدمتگذار در حین خدمت کردن با نقاط ضعف خودش سروکار دارد وقتی نقاط ضعف خود را قوی میکند، تازه یک خدمتگذارمیشود و در راستای آرمانهای کنگره ۶۰ .
دو تا نکته بود که برای خود من بسیار جالب بود: یکی اینکه روبهرو شدن با خود: یعنی روبهرو شدن با نقاط ضعف خود، این مطلب که میگوییم: برسیم به خود، یعنی رسیدن به نقاط ضعف خود. خیلی از مواقع بنده، بگذریم، امیدوارم همه به جایی برسیم که ظلمت و تاریکیهایی که برای خودمان و اطرافیانمان هست قطعا یک پدیده حق والهی می باشد که فقط دعا بکنیم که خودمان و دیگران بتوانیم از آن خارج بشو یم. خوب در مورد دستور جلسه دوم در خصوص رهایی آقای مجتبی را به ایشان تبریک میگویم به همسفراهایشان به راهنمای محترم خانم آیسان تبریک میگویم جا دارد تبریک بگویم به ایشان پیامی که برای تولدش آمد برای من خیلی جالب بود مربوط به سال ۸۷ است سیدی مسافر ازآقای مهندس ازخیر وبرکت این تولدها است که ما راهنماها است که تفعلی بزنیم وپیامش را بگیریم در خصوص تولد دید بنده این است که وقتی تولد میگیریم درست است که دور هم جمع می شویم و جشن میگیریم: ولی آن کسی که تولد میگیرید عملاً میگوید من یک سال بر سر عهده و پیمانی که بسته بودم و از این به بعد هم خواهم بود این مسئله در مورد سال روزهای ازدواج هم میباشد پیمانهایی هست که بین مسافران و همسفران برقرار می شود و با جشن گرفتن پیمانشان راتمدید میکنند در مورد آقا مجتبی با یک حال خراب آمد کنگره اوایل در لژیون توحال و هوای خودش بود: یعنی آموزشها را قبول نداشت و دیدگاهش این بود که من یک تریاک میکشیدم اینها چی است که شما میگویید؟ ولی کم با نوشتن سی دی ها توانست جایگاه خودش را پیدا کند و بسیار عالی عمل کرد لیست 30 سیدی را هم آقای مهندس امضا کرد خیلی خوب راحت سفر کرد. رهجویی نبود که بخواهد گلایهمند باشد گوش به فرمان بود و الان هم از خدمت گذاران شعبه است انشاالله به اتفاق همسفرشان بتواند سال آینده در آزمون راهنمایی شرکت کند و شال نارنجی را دریافت کنند و بتوانند این جایگاه خدمتی را تجربه کنند.
.jpg)
آرزوی مسافر مجتبی:
خواستهام این است که آرزوی تمام مسافران و همسفران برآورده شود.
آرزوی همسفر سمیرا:
آرزوی میکنم تمام مسافرانی که در حال سفر هستند و همچنین تمام مصرف کنندگانی که هنوز اذن ورود به کنگره برایشان صادر نشده به درمان برسند.
صحبت های مسافر مجتبی:
سلام دوستان مجتبی هستم مسافر. خداوند را هزار بار شکر میکنم که در این جایگاه قرارگرفتم. امیدوارم که از پیامش بتوانم استفاده کنم و زندگی خوبی داشته باشم. خب آقا فریدون اگر اجازه بدهید میخواهم صحبت هایم را به دو بخش کنم. یکی در مورد همسفرم و یکی هم در مورد راهنما. همسفر من که چه در دوران مصرف و چه در دوران سفر خیلی بار مسولیتی به دوش داشت. با طرز فکری که آقای مهندس داشت واقعا خیلی از خانواده ها از این رو به آن رو شدند. فرق همسفر با مسافر این است که همسفرها مواد مصرف نمی کنند. اما شاید آن همسفر روح و روانش خیلی بیشتر از آن مسافرخراب تر باشد. چون مسافر با مصرف موادش یک پوششی میکشد روی همه کارهایش. فکر نمیکند این کاری که میخواهد انجام بدهد درست است یا اشتباه، در خیلی از مسائل فکرش را نمیکنه و انجام میدهد .من به شخصه در زندگی هرجایی میخواستم بروم باید آخرین نفر میرفتم و اولین نفر برمیگشتم. یعنی از نظر روحی و روانی خودم متوجه نبودم چون یک ماده ای مصرف میکردم و یک پوششی روی همه اینها میکشید ولی همسفر نه. اگر شخصی حرفی میزد, چارهای نداشت چون زندگی وبچه هایش را دوست داشت و مجبور بود درون خودش بریزد بخاطر همین شاید حال همسفرها خیلی بدتر از مسافرها باشد. کنگره ۶۰ مانند یک ترازو میماند. وقتی که مسافر به کنگره میآید اگر همسفرش به کنگره نیاید تعادل ندارد و در خیلی از مسائل میخاهند با هم صحبت کنند. مسافر یک صحبت دیگه میکنه وهمسفر یک صحبت دیگه می کند. بخاطراینکه مسافر امده کنگره و یک آموزشی گرفته ولی چون همسفر نیامده با هم تضاد هستند. در کنگره زمانی که میآیند یک فکر خودش هست یک فکر همسفرش و اگر مشکلی باشد که بتوانند با راهنما هایشان درمیان بگذارند میشود چهار تا فکر و میتوانیم درست تضمیم بگیریم. واقعا از همسفرم تشکر میکنم در دوران مصرفم خیلی اذیت شد. وقتی آمدم کنگره ۶۰ حالا اون چند جلسه اول که میآمدم سراغش میدیدم چشمهاش از بس گریه کرده بود قرمز شده بود. شاید هزار تا چیز هم به من میگفت ولی حالا که ازش میپرسم خدا را شکر میکند خدارا شکر میکنم که وارد کنگره شدیم وتوانستیم .با آموزشهای کنگره تغییرات زیادی در زندگی خودمان بدهیم
صحبتهای راهنمای همسفر همسفر آیسان:
سلام دوستان ایسان هستم راهنمای همسفر. خدا را شکر میکنم بخاطر ورود اقای مهندس به زندگیهایمان، خدا را شکر میکنم که امروز شاهد یک تولد دیگر هستیم. این تولد را به راهنمای محترم اقا فریدون و مسافر محترم آقا مجتبی و همسفرشان تبریک میگویم. خانم سمیرا یک رهجور فرمانبردار و خیلی صبور و بااخلاق است که من چیزی جز چشم از ایشان نشنیدهام. امیدوارم که این تولد نقطه آغاز سالهای روشنتر و آرامتر برای این خانواده باشد.

صحبتهای همسفر سمیرا:
سلام دوستان، سمیرا هستم، یک همسفر؛ خدا را شاکر و سپاسگزارم که مرا در این جایگاه قرار داد. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که چنین بستری فراهم کردند تا ما همسفران بتوانیم این حال خوش را لمس کنیم. از خانم آیسان بسیار سپاسگزارم که در طول این دو سال زحمات فراوانی برای من کشیدند. همچنین از راهنمای مسافرم، آقای فریدون، و از خود مسافرم تشکر میکنم که با انتخاب مسیر درست، زندگی ما را دچار تغییر و تحول زیادی کردند. از خانوادهام نیز قدردانی میکنم که در این دو سالی که به کنگره میآیم هیچ کمکی را از من دریغ نکردند تا بتوانم در شعبه حضور داشته باشم. از خانواده مسافر نیز سپاسگزارم که پیام کنگره را به ما رساندند. از تمامی خدمتگذاران شعبه، چه در بخش مسافران و چه در بخش همسفران، تشکر میکنم. همچنین از راهنمای تازهواردان، خانم ریحانه، سپاسگزارم که با صحبتهای روز اول به من انگیزه زیادی دادند و دستشان را در قلبم میبوسم. در پایان از تمامی شما مسافران و همسفران تشکر میکنم که با حضورتان جشن ما را زینت بخشیدید. بسیار ممنون.

تایپ: مسافر حسین از لژیون هفتم و مسافر همایون.
عکس: مسافر مهدی
تنظیم و ارسال: مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
298