سومین جلسه از دور چهارم لژیونهای سردار نمایندگی رضا با استادی راهنمای محترم پهلوان مسافر حسن و نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر مرتضی با دستور جلسه " رابطه یادگیری و معرکه گیری "در روز پنج شنبه تاریخ 06 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کارکرد.
سلام دوستان، حسن هستم یک مسافر.
دستور جلسهی امروز، «رابطهی یادگیری و معرکهگیری» است. ابتدا باید اشاره کنم که ماه گذشته جشن گلریزان را پشت سر گذاشتیم. به اعتقاد من، این جشن به بهترین شکل ممکن برگزار شد و اعضا نسبت به سال گذشته و با توجه به تعدادشان، عملکرد بسیار بهتری داشتند؛ مشاهدهی این رشد و تکامل در میان ما اعضای کنگره، بسیار لذتبخش است.
در خصوص دستور جلسه، قطعاً رابطهی بسیار نزدیکی میان یادگیری و معرکهگیری وجود دارد. انسان باید هوشیار باشد و از خود بپرسد که در این میدان (معرکه) چه میگذرد و چه جریانی برقرار است؟ نباید بیهدف باشیم. مثلاً در مورد لژیون سردار، گفته میشود اگر میخواهید عضو شوید و مشارکت کنید، باید در قدم اول مبلغی پرداخت کنید و از خواستهای بگذرید تا وارد این میدان شوید و دریابید که در آنجا چه خبر است.
در کنگره، میدانها و بسترهای مختلفی برای یادگیری وجود دارد؛ یکی از این میدانها لژیون سردار است، دیگری فعالیتهای پارک، لژیون درمان اعتیاد، لژیون درمان سیگار و لژیون تغذیه سالم. خودِ کنگره نیز میدان بزرگتری است که همهی ما عضو آن هستیم. ما در اینجا چه میآموزیم؟ سلامتی و حال خوش. هر کدام از این بسترها پیامی برای انتقال به ما دارند. من باید بدانم به دنبال چه هستم و در کدام میدان حضور دارم؟ آیا لاغرم و میخواهم وزن بگیرم یا برعکس؟ پس باید مسیر درست (مثلاً لژیون تغذیه) را انتخاب کنم.
زمانی که به کنگره میآییم، مشاهده میکنیم عدهای ساز مخالف میزنند. این افراد جسمشان در معرکهی (میدان) کنگره است، اما هنوز دل در گروِ معرکههای دیگر دارند؛ هنوز دوست دارند مواد مصرف کنند یا کارهای گذشته را انجام دهند. آنها حال خوبی ندارند زیرا فاز و مسیرشان متفاوت است. این افراد در بیرون از کنگره بساط معرکهگیری (به معنای منفی و حاشیهسازی) را به راه میاندازند.
حال من باید از خود بپرسم به دنبال چه هستم؟ آیا دوست دارم وارد آن معرکههای منفی شوم؟ آنجا چه چیزی نصیبم میشود؟ ما قبلاً تمام آن مسیرها را طی کردهایم و میدانیم انتهای آن معرکهها، خرابی، ویرانی و بیماریِ جسمی، روانی و تفکری است. آیا باز هم میخواهم در آن معرکهها شرکت کنم؟
باید مراقب باشم حال که در مسیر جدید قرار گرفتهام، از آن خارج نشوم. گاهی اوقات خیلی راحت فریب میخوریم؛ مثلاً میبینیم شخصی معرکهای راه انداخته و در حال بدگویی از مرزبان است که: «این مرزبان اینگونه رفتار کرد و نباید این کار را میکرد». ما هم تایید میکنیم و میگوییم: «راست میگویی، نباید این کار را میکرد». با همین تایید، وارد معرکهی او میشویم و ناگهان به خود میآییم و میبینیم که سر از ناکجاآباد درآوردهایم. ما باید در جایی باشیم که سلامتی خود را حفظ کنیم.
انسان باید در مکانی حضور یابد که حال او را خوش کند؛ نمیتوان بیمقدمه وارد هر معرکهای شد. ابتدا شخص باید جایگاه خود را بسنجد؛ اگر انسان در جایگاه مناسبی قرار نداشته باشد، ورود به هر معرکهای میتواند او را به بیراهه و عاقبتی نامعلوم بکشاند.
باید از خود بپرسم چرا باید وارد معرکهی دیگران شوم و هدف چیست؟ اما در خصوص «لژیون سردار»، این لژیون خود یک میدان و بستر آموزشی است. باید دید هدف آن چیست؟ قرار است در اینجا چیزی دستگیرم شود و اطلاعاتی کسب کنم که در جای دیگر، حتی در لژیون خودم یا جلسه عمومی، یافت نمیشود. در اینجا موضوعی فراتر از لژیون و جلسه عمومی مطرح است. بنابراین، اگر بخواهم به این حیطه وارد شوم، باید از دری عبور کنم و از چیزی بگذرم؛ تنها با «گذشتن» است که چیزی به من داده میشود.
ورود من به لژیون درمان یا جلسه عمومی نیازمند پرداخت هزینه نبود؛ وارد شدم، پذیرش شدم و به من گفتند بنشین و آموزش بگیر. اما شرط ورود و درک مطالب لژیون سردار، گذشتن از مبلغی مشخص است. اگر نتوانم از آن مبلغ بگذرم، دریافتی نخواهم داشت؛ زیرا قرار است در لژیون سردار امواجی را دریافت کنم که در جای دیگر وجود ندارد.
برای دریافت این امواج، درست مانند تنظیم موج رادیو یا تلویزیون که برای گرفتن شبکههای مختلف باید روی فرکانس خاصی تنظیم شود، من نیز باید گیرندهی خود را تنظیم کنم. تنظیم گیرندهی من با «گذشتن از مال» انجام میشود. تا زمانی که این کار را نکنم و گیرنده تنظیم نشود، آن موج برای من فعال نخواهد شد. این بستر میخواهد چیزی فراتر از جلسات عمومی به ما بیاموزد و آن «بخشیدن» است که میتواند کمک شایانی به زندگی من کند.
امروزه حال بسیاری از انسانها ناخوش است زیرا توانایی بخشش ندارند و همه چیز را تنها برای خود و خانوادهشان میخواهند. اما زمانی که من گذشت میکنم و میبخشم، درمییابم که حالم بسیار بهتر شده است. متأسفانه در جامعهی امروز کمتر کسی رسم بخشیدن را میداند؛ همه چیز را برای خود میخواهند اما در نهایت هیچ ندارند. ما باید بخشیدن را بیاموزیم.
حال خوش من در گروِ حال خوش دیگران است و با بخشش، این مسیر هموارتر میشود. نمیتوانم تصور کنم که خانواده و اطرافیانم حال بدی داشته باشند، اما من حالم خوب باشد؛ چنین چیزی امکانپذیر نیست. اگر من در یک محلهی فقیرنشین، در کاخ زندگی کنم ولی اطرافیانم در فقر باشند، آن کاخ برای من حکم زندان را خواهد داشت؛ زیرا هرگاه که بیرون بیایم با آدمهایی مواجه میشوم که حالشان خراب است.
بنابراین، اگر خواهان حال خوش هستیم، باید تلاش کنیم تا حال دیگران نیز خوب باشد. لژیون سردار این مفاهیم را به ما آموزش میدهد؛ در اینجا یاد میگیریم که باید بتوانیم ببخشیم تا به حال خوش برسیم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، سپاسگزارم.
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
تایپ : مسافر محمد لژیون پنجم
ویرایش : مسافر محمد لژیون پنجم
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون پانزدهم
تایید خبر : مسافر جلال لژیون پنجم
مرزبان خبری : مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
99