دهمین جلسه از سی و هفتمین دوره کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی نیما یوشیج بهشهر به استادی راهنمای محترم مسافر حمید، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر محمد با دستور رابطه یادگیری و معرکهگیری در روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۴/09/06 رأس ساعت 16:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر, خدا را شکر که یکبار دیگر این فرصت به دست آمد در حضور شما باشم و از مشارکتهای شما آموزش بگیرم. کسی که استاد مینشیند، میخواهد توسط شما استاد بشود. سپاسگزار آقای مهندس و خانواده عزیزشان و تمام زحمت کشان کنگره هستم. خیرمقدم عرض میکنم خدمت آقای جعفری دستیار دیدبان راهنمایان , خیلی زحمت میکشند و به شعب میروند. واقعاً کنگره از عجایب است! اینجا اگر چیزی میگویم محض یادگیری است. اگر گفته میشود باید این شمع قبل از جلسه روشن شود به این خاطر است که نماد تبدیل نار به نور است. به عبارتی باید همزمان روشن شود. تأخیر در روشن کردن شمع کمی از ناخالصی را باقی میگذارد. عزیزانی که مهماندار میشوند شایسته است دقت و رعایت کنند. ممنونم از آقا مصطفی راهنمای لژیون چهارم که این فرصت را در اختیار من قراردادند.
رابطه یادگیری و معرکهگیری: کنگره برای درمان، سه ضلع روان جسم و جهانبینی را دارد. کنگره در بدو ورود رهجو اصلاً کاری به مواد او ندارد. فقط سؤال میشود که چه چیزی و چه مقداری مصرف میکنید. و طبق پروتکل عمل میشود. همه اینها برای آموزش و جهانبینی است. طبیعتاً من نوعی صفات بد دارم. بیشازحد تجسس میکنم، معرکهگیرم، دروغ و قضاوت کردن. دنیایی از صفات بد در وجود من است و دلیل آن وجود درخت جهالت در درون من است. اما دانایی را باید از بیرون وارد کنیم و با این درخت پیوند بزنیم، چراکه تفکر تجربه و آموزش در بیرون یافت میشود درحالیکه ترس، منیت و ناامیدی در درون ماست.
اگر کسی میخواهد درمان شود باید اعمالش درست شود. آن صفات بد اصلاح شود. صفاتی که مانند لباس پاره ای بر تنم هست و بر آن رفو شد یکی یکی برود کنار، برای اینکه کنار برود باید یادگیری خودمان را تقویت کنیم. برای همین آقای مهندس از مثالها استفاده میکند. در تمامی آموزشهای خود از مثالهای استفاده میکند که برای من قابلفهم باشد. یکی از شاهکارهای آقای مهندس همین مثال زدن است. ابزاری میشود کاربردی که با بهکارگیری آنمن متوجه میشوم که آن صفتی که در موردش مثال آورده میشود در من وجود دارد و متوجه شوم، چون همیشه بقیه را میبینم و از خودم غافلم.
وقتی مهندس از شتر میگوید، نقطهی تحمل و دانایی او را میبینیم. قدرتش را میبینیم. تمامی این مثالها را میزند که ما را متوجه خودمان کند. معرکهگیری ازجمله صفاتی هست که من دارم، همیشه همراه من است. معرکهگیری انرژی زیادی از من میگیرد و کنگره به همین دلیل آن را به من نشان میدهد. به من میگوید که این ضد ارزشها را کنار بگذار تا به آرامش برسی. در زمان قدیم اگر کسی معرکه میگرفت انرژی زیادی لازم داشت. به همین سادگی نیست و شخصی که ضعیف باشد قادر به این کار نیست. فشار زیادی به خودش میآورد هرچند قوی بود. تمام قدرتش را میگذاشت تا بتواند یک پولی به دست بیاورد. در وجود من هم همین است. نیروهای منفی معرکهگیری میکنند تا انرژی که دارم (پول) را به دست آوردند.
گفته میشود رابطه یادگیری و معرکهگیری. یعنی اول یادگیری است. وقتی یادگیری قطع میشود معرکهگیری شروع میشود. تا زمانی که یادگیری است معرکهگیری نیست. وقتیکه یادگیری قیچی شود معرکهگیری پا پیش میگذارد. من قصد آموزش دارم ولی نمیآیم. نیروهای منفی خیلی باهوش عمل میکنند. به تو نمیگویند به کنگره نرو و تو هم میآیی. ولی در کارگاه شرکت نمیکنی. میروید در ماشین و در کارگاه و لژیون شرکت نمیکنید.

رهجویی که خودش را از راهنما بالاتر میداند و آموزش نمیگیرد او میشود معرکهگیر. خیلی خوب خود را در دام معرکهگیری میاندازد. من باید قبول کنم که در کرهی زمین داناتراز راهنمایم نیست، البته در مقوله اعتیاد نه زمینهی دیگر. معرکهگیری میخواهد انرژی مرا بگیرد و در وجود من است برای همین با بیرون کاری نداریم، من همینطور بودم، هرچه در جهانبینی آموزش میگرفتم به این صورت بود که در بیرون بقیه را میدیدم، درحالیکه به بقیه ارتباطی ندارد من باید خودم را ببینم من وقتی میگویم فلانی اینطور است یا مثلاً دروغگو است همین دروغ را من در درونم دارم. این بار را خودم حمل میکنم. برای همین است که باید آموزشها را برای درونم خودم دریافت کنم.
اگر کسی در محوطه نمایندگی در حال معرکهگیری است برای او متوقف نشوید. راه خود را کج کنید و از اطراف او دور شوید. من اگر در کنار معرکهگیر بایستم معرکهگیر خودم میشوم. چون من ایستادم که به او پول دهم. اگر در بیرون کنگره کسی میخواهد با من رابطه برقرار کند از او دور شوم. این مسائل است که مرا به دام میکشد. کمکم شماره تلفن میدهم و ارتباطی را تقویت میکنم که زمینه حال خرابی من میشود.
وقتی قوانین را رعایت کنم نه خودم معرکهگیر میشوم نه در دام معرکهگیر گرفتار میشوم. نیروهای منفی قدرت زیادی دارند و بسیار قوی هستند. تنها راهی که میتوانم در مقابل آنها قرار بگیرم آموزش و حرکت در مسیر کنگره است. خدا را شکر جای خوبی است و باید قدردان آن باشیم. کسی این را به شما میگوید که سه دوره در اردوگاههای اجباری کارکرد. دوران سختی را گذراند. بیایید سپاسگزار کنگره باشیم. جایی بهتر از کنگره پیدا نمیکنیم. جایی مثل اینجا پیدا نمیشود. تمامی اینها برای این است که درمان شویم و به آرامش برسیم. و فقط آموزش و رعایت قوانین کنگره راهحل آن است. هر آنچه به من میگویند بگویم چشم. هرچه را که راهنما و مرزبان و ایجنت گفتند بگوییم چشم. ما با چشم گفتن کوچک نمیشویم بلکه بزرگتر میشویم. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همهی شما ممنونم
عکاس:مسافر اسرافیل لژیون ششم
تایپ:مسافر امیررضا لژیون یکم
ویرایش:مسافر امیر لژیون شانزدهم
مسئول سایت:مسافر محمد جواد لژیون هشتم
مرزبان خبری:مسافر مسلم
- تعداد بازدید از این مطلب :
204