English Version
This Site Is Available In English

برای یادگیری باید از خود واقعی و فطرت الهی‌مان فاصله نگیریم

برای یادگیری باید از خود واقعی و فطرت الهی‌مان فاصله نگیریم

سیزدهمین جلسه از دوره هفتم از سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی رضوی ویژه مسافران و همسفران با استادی مسافر فرهاد، نگهبانی موقت مسافر فریدون و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه: رابطه یادگیری و معرکه‌گیری در روز پنج‌شنبه ششم آذرماه سال هزار و چهارصد و چهار در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرهاد هستم یک مسافر.
از نگهبان، دبیر و اعضای مرزبانی که این فرصت را برای من ایجاد کردند، سپاسگزارم.
کنگره همیشه می‌گوید: اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی، یعنی باید قبول کنیم که خیلی چیزها را نمی‌دانیم و برای یادگیری باید از خود واقعی و فطرت الهی‌مان فاصله نگیریم. هر انسانی ۳ من دارد، یکی من واقعی که فطرت الهی است، دیگری من فیزیکی که در زندگی روزمره است و سوم من نقابدار که بر اثر مشکلات و ترس‌ها شکل‌گرفته است. تا این سه من با هم یکی نشوند زندگی ما آرام نمی‌شود و یادگیری اتفاق نمی‌افتد. معرکه‌گیری یعنی فرار از اشتباه، توجیه‌کردن و بهانه‌آوردن، کسی که وارد کنگره می‌شود و اعلام مسافر بودن می‌کند، یک پیمان با خودش می‌بندد که اگر به این پیمان عمل نکند، وارد معرکه‌گیری خواهد شد. وقتی راهنما می‌گوید سی‌دی بنویس، دارو را صحیح مصرف کن یا در جلسه حاضرباش، اینها برای خوب شدن من است.



اگر زمان نوشتن سی‌دی، تکرار تمرین حضور و نظم نباشد، یادگیری شکل نمی‌گیرد، در وادی نهم گفته می‌شود تحملت را بالا ببر و از سخن به عمل برس اگر چیزی را یاد گرفتیم باید انجامش بدهیم. یادگیری یعنی بارگیری، یعنی باید ببینیم چه چیزی را می‌خواهیم که بدانیم، آیا آمده‌ایم فقط وقت بگذرانیم یا واقعاً دنبال تغییر و تعادل هستیم. اگر دنبال تعادل هستیم باید هزینه‌اش را پرداخت کنیم، هزینه‌اش تمرین، تکرار و پذیرش است. اگر ما یاد نگیریم که برای جلسه ده دقیقه زودتر حرکت کنیم، اگر یاد نگیریم که به همسایه‌ها احترام بگذاریم، اگر یاد نگیریم که سیگار نکشیم و مزاحم دیگران نشویم، مطمئناً هنوز درگیر معرکه‌گیری خواهیم بود.
خیلی‌ها به‌خاطر حرف‌های حاشیه‌ای و معرکه‌گیری‌ها از مسیر خارج شدند و هنوز درگیر موادند، چون یادگیری را درست انجام ندادند، امیدوارم به سمت یادگیری واقعی برویم.
ممنونم که با سکوت زیبای خودتان به صحبت‌های من گوش کردید.




در ادامه جلسه تودیع و معارفه مسئول اوتی نمایندگی، مسافر مصطفی نعمتی معرفی گردید.



جشن سه سال رهایی مسافر مجتبی و مرزبان محترم همسفر زهرا

سلام دوستان فرهاد هستم یک مسافر.
طبق رسم کنگره مجتبی عزیز و همسفر گرامی‌اش یک آرزو در جمع و یک آرزو در دل خودشان بیان کنند.




اعلام سفر مسافر: آنتی ایکس مصرفی مخدر، مدت سفر 11 ماه، روش DST، داروی درمان OT، راهنمای درمان مسافر فرهاد، رشته ورزشی دارت، رهایی سه سال.

آرزوی مسافر و همسفر

سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر.
آرزوی من این است که سال آینده رهایی تک‌تک سفر اولی‌ها رو ببینیم.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر.
از خدا می‌خواهم همه همسفران چه حاضر چه غایب این جایگاه رو تجربه کنند.


سخنان راهنمای مسافر.
امروز سومین سال رهایی مجتبی است؛ چون جشن یک‌سالگی برگزار نشده بود خوشحالم این اجازه داده شد و برای مجتبی و همسفرش و دو فرزندش با برگزاری این جشن بهترین‌ها را برایشان از خداوند می‌خواهم.
یازده‌ساله من و همسفرم در دو شعبه جدا بودیم و امروز کنار هم هستیم و این خودش برام تبریک بزرگی است؛ چون اگر کنارم نبود شاید هیچ‌وقت نمی‌توانستم سفرم را ادامه دهم. مجتبی عزیز روزهای اول باحال خراب وارد لژیون شد؛ ولی پای‌کار ماند از معرکه و حاشیه دور بود حتی در محیط کارش مشکل درست کرده بود بهش گفتم فقط از حاشیه‌ها فاصله بگیرد و با آگاهی جلو برود و همین کار را کرد و نتیجه آن همه مشکلات را الان می‌بیند.
چندین سال در کلینیک خدمت کرد و از نظر مالی هم‌قدم‌های بزرگی برداشت از اولین مشارکت ساده تا مبالغ بالاتر که با باور و ایمان خود انجام داد و همین باعث شد پایه‌های مالی‌اش محکم شود و الان هم خدمتگزار خانواده و کنگره باشد به افتخار مجتبی عزیز و مرزبان محترم همسفر زهرا.



سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر.
از بنیان کنگره و راهنما خودم و راهنمای همسفرم و تشکر ویژه دارم از همسفر خودم که هیچ وقت پشت من را خالی نکرد چه در زمان مصرف و چه در زمان ورود به کنگره تا به امروز و کمک هایش واقعا قابل وصف نیست زمان مصرف با خانواده ام بود و همه سختی های زندگی افتاد گردن همسفرم ولی تحمل کرد و به زندگی ادامه داد و الان هم خدمتگزار کنگره است.
خدمت خودم در کلینیک است اما خدمت من در برابر خدمتی که کنگره 60 انجام داده است صفر می باشد.
از روز اول که وارد نمایندگی شفا شدم دو سه ماه پشت در بودم و فکر می کردم شاید راهی دارد که زودتر وارد شوم داخل اما بعد فهمیدیم سیستم و قوانین کنگره با خیلی سازمان ها فرق می کند.
برای ما بهترین اتفاق این بود که راه باز شد و به کنگره آمدیم و توانستیم آینده بهتری برای خود و همسفرانم بسازیم حرف برای گفتن زیاد دارم ولی وقت شما را  نمی گیرم ممنون از توجه شما.



سخنان ایجنت محترم همسفران.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر.
خدا را شکر می‌کنم که این جایگاه رو تجربه می‌کنم و در کنار مسافرم هستم تبریک می گویم و این تولد را جشن می گیریم چون همیشه برای من دلیلِ بودن و حرکت‌کردن بوده و خواهد بود. شور و مطهر امروز را به آقا فرهاد عزیز تقدیم می‌کنم. همچنین تشکر می‌کنم از خانم مرضیه عزیز، راهنمای محترم خانم زهرا، که قبل از ورود به این جایگاه، زیرنظر ایشان آموزش می‌گرفتند و با عشق فرمان‌برداری می‌کردند. خدا رو شکر می‌کنم که اجازه خدمت در کنار این عزیز را داشتم؛ تیمی پرانرژی، صمیمی و عاشق. با اینکه شرایط زندگی همیشه سخت است و ایشان مادر دو فرزند هستند، اما همیشه دقیق، به‌موقع و بی‌منت در جلسات حاضر می‌شدند و مسئولیت‌هایش را با عشق انجام می‌دادند. آموزش‌های زیادی از ایشان گرفتم و امیدوارم تمام زحمات هایش پر برکت و نور بشه در زندگی اش.
به آقا مجتبی هم تبریک میگم از قبل کمی در جریان مشکلات‌شان بودم، اما وقتی کنار آقا فرهاد قرار گرفتند بیشتر با سختی‌های مسیرش آشنا شدم. اما به لطف آموزش‌ها، گوش‌کردن به سی‌دی‌ها و فرمان‌برداری، امروز به چشم خودم می‌بینم که چقدر حالش بهتر شده و زندگی اش پر از آرامش است معرکه‌گیری ندارند و واقعاً قابل تحسین هستند. امیدوارم در جایگاه بالاتر ببینم و اما چند کلمه با همسفرهای سفر اولی: روزهای اول حس‌ها متفاوت و گاهی سخت است ممکن است مسافر شما یک ماهه تغییر کند، یکی دو سال طول بکشد اما پیام کنگره برای همه یکسان است؛ فقط زمان دریافت پیام فرق می‌کند. مهم این است که منِ همسفر صبور باشم، مقایسه نکنم و بدانم آرامش من وابسته به حال مسافرم نیست. من باید حال خودم را خوب کنم و مطمئن باشم مسافر در دستان خداوند و راهنمای مهربانش امن است. کوچک‌ترین تغییر مسافر را ببین، و بابتش شکرگزار باش. شکرگزاری بزرگترین سلاح ما است. کنگره نگاه انسان رو تغییر می‌دهد؛ انسان یاد می‌گیرد از دلِ سختی‌ها عبور کند و قدم‌به‌قدم به آرامش برسد.



سخنان همسفر:
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر.
خدا را شکر می‌کنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم از مهندس و استاد امین عزیز تشکر می‌کنم و در ادامه از آقا فرهاد سپاسگزارم که در مسیر سفر معلم خوبی برای مسافرم بودند. اگر حمایت و راهنمایی آقا فرهاد نبود، این سفر به نتیجه نمی‌رسید.
از خانم زهرا ایجنت محترم و خانواده عزیزشان هم تشکر می‌کنم که در تمام این مدت با آرامش و محبت کنار ما بودند.
در سفر اول همراه مسافرم نبودم و به همین دلیل سختی مسیر را کامل نمی‌شناختم، اما وقتی وارد کنگره شدم تازه فهمیدم چه تلاشی انجام شده و چقدر این راه ارزشمند است. مسافرم همیشه از من تشکر می‌کند، اما من بیشتر قدردان او هستم.
با وجود سختی‌های زندگی و داشتن دو فرزند، همیشه کنارم بود و باعث شد بتوانم خدمت مرزبانی را ادامه بدهم. کنگره نگاه من را به زندگی عوض کرد و آرامشی به من داد که هیچ‌جا پیدا نکرده بودم.
از خدا می‌خواهم که همه همسفران روزی جایگاه رهایی و تولد مسافرشان را تجربه کنند. در پایان به مسافرم و راهنمای عزیزشان تبریک می‌گویم و از تمام دوستان سپاسگزارم.



تصویربردار: مسافر محمد لژیون پنجم
تایپ: مسافر کاظم لژیون پنجم
ویراستار: مسافر حسین لژیون یکم
ارسال خبر: مسافر رضا لژیون پانزدهم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی
نمایندگی رضوی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .