پنجمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ابهر با استادی راهنما مسافر سعید و نگهبانی راهنما مسافر حمیدو دبیری مسافر علی با دستور جلسه « رابطه یادگیری و معرکه گیری »پنج شنبه شنبه 6آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر
در ابتدا از تمامی عزیزان، خدمتگزاران، مرزبانان، ایجنت محترم و همه کسانی که زحمت میکشند تا چراغ این مکان روشن بماند، صمیمانه تشکر میکنم.در رأس همه، از آقای مهندس و خانواده محترمشان قدردانی میکنم؛ کسانی که تمام وقت و زندگی خود را صرف آموزش راه درست زندگی به ما کردهاند، ما که در گذشته، خود را در تاریکیها گم کرده بودیم و راهی برای بهتر زیستن نمییافتیم.
پیش از شروع هر سخن و هر کلمهای، لازم میدانم شکرگزاری کنم.اما در مورد دستور جلسه: این موضوع در دو جلسه پیش نیز مورد مشارکت قرار گرفته و امروز آخرین جلسه آن است. این دستور جلسه سالی یک بار تکرار میشود و در طی یک هفته درباره آن صحبت میشود؛ تا برای منِ سفر دومی، تجربهای تازه باشد و برای مسافران سفر اول، فرصتی فراهم شود تا با آن آشنا شوند و مفاهیمش را بیاموزند.
موضوع «یادگیری و معرکهگیری» ارتباطی کاملاً مستقیم با یکدیگر دارد.من سخنان زیادی ندارم، فقط میخواهم بر اساس تجربه شخصیام صحبت کنم؛ تجربهای که در طول زندگی به دست آوردهام.آقای مهندس همیشه تعریف ساده و روشنی از یادگیری ارائه میدهند. ایشان میگویند: فلسفه خلقت، فلسفه یادگیری است. انسان و تمام موجودات پا به هستی گذاشتهاند تا یاد بگیرند. اگر انسان یاد نگیرد، ناخودآگاه بهجای یادگیری، به سمت «معرکهگیری» کشیده میشود.
اگر بخواهم از حس و درک خودم بگویم، نه از روی نوشته و کتاب، باید بگویم ما در اینجا جمع شدهایم تا یاد بگیریم یاد بگیریم چگونه با دیگران رفتار کنیم، چگونه لباس بپوشیم، چگونه قوانین را رعایت کنیم، و در کل «چگونه زندگی کنیم».زیرا دلیل اینکه من در گذشته نمیتوانستم زندگی درستی داشته باشم، این بود که قوانین زندگی کردن را بلد نبودم و یاد نگرفته بودم. اکنون به کنگره آمدهام تا با استفاده از چهارده قانونی که در کنگره ۶۰ تدوین شده، قانون زندگی کردن را بیاموزم.
یادگیری در تمام زمینهها وجود دارد از یادگیری زبان و موسیقی گرفته تا آداب و مهارتهای اجتماعی اما مهمترین یادگیری، یادگیری درست زیستن است.اگر من در اینجا نتوانم درست زندگی کردن را یاد بگیرم، ناخودآگاه به سمت معرکهگیری کشیده میشوم.
معرکهگیری چیست؟
معرکهگیری زمانی اتفاق میافتد که فرد نخواهد درست سفر کند، حرف راهنما را گوش ندهد، و به جای عمل، بهانهگیری کند. مثلاً بگوید: «چرا باید سیدی بنویسم؟ نوشتن فایده ندارد!» یا «من دوست دارم دارویم را به شیوه خودم مصرف کنم!»همین رفتارها نوعی معرکهگیری است.
آقای مهندس مثالی از گذشته میزنند: در قدیم، فردی معرکهگیر بساط خود را پهن میکرد و عدهای را دور خود جمع میکرد تا نمایش یا بحثی راه بیندازد. در جنگها نیز گاهی یک نفر برای فرار از نبرد یا جلب توجه، صحنهآفرینی میکرد؛ و این نیز نمونهای از معرکهگیری بود.
.jpg)
کنگره ۶۰ به ما آموزش میدهد که در خانه و در خانواده، با فرزندان، همسر، پدر و مادر، چگونه رفتار کنیم؛ یاد میدهد که به مرزبان و ایجنت احترام بگذاریم، زیرا این احترام متقابل است.
و در پایان خلاصه عرض میکنم:
اگر نخواهیم یاد بگیریم و نپذیریم که باید یاد بگیریم، به طور طبیعی به سمت معرکهگیری کشیده میشویم.
آقای مهندس برای یادگیری سه شرط مطرح کردهاند:
اول اینکه بپذیرم نمیدانم. تا زمانی که ندانستن را نپذیرم، یادگیری آغاز نمیشود.
دوم اینکه باور داشته باشم فردی که به من آموزش میدهد، بیشتر از من میداند.
و سوم اینکه در برابر کسی که داناتر از من است، تسلیم باشم.
وقتی این سه شرط محقق شود، یادگیری اتفاق میافتد.اما اگر منیت و خودبزرگبینی در ما وجود داشته باشد و بگوییم «من همه چیز را میدانم»، آموزش متوقف میشود و در نتیجه، معرکهگیری آغاز میگردد.ممنونم که به صحبتهای بنده توجه کردیید.
.jpg)
رهایی مسافر علی رضا را به مسافران و راهنمای محترمشان آقا قادر تبریک می گوییم

مرزبان کشیک: مسافر سعید
.jpg)
تصویر بردار و تنظیم و ارسال: مسافر علی
مسافران و همسفران نمایندگی ابهر
سایت نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
391