هشتمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی راهنمای محترم، مسافر محمد، نگهبانی همسفر سجاد و دبیری همسفر قربانعلی، با دستور جلسه "رابطه ی یادگیری و معرکه گیری" پنجشنبه 6 آذرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحالم که امروز در جمع شما حضور دارم. از نگهبان و دبیر محترم تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند. امیدوارم بتوانیم جلسهای سازنده و همراه با آموزش و آگاهی داشته باشیم.
قبل از اینکه در این جایگاه قرار بگیرم، با خودم فکر میکردم چرا دوباره دعوت شدم تا درباره این دستور جلسه صحبت کنم. با خودم میگفتم این بار پیام این حضور چیست؟ آیا موضوع «معرکهگیری» درونم است یا «یادگیری»؟ اما یک نکته را خوب فهمیدهام: از همان روزی که وارد کنگره ۶۰ شدم، هر اتفاقی که اینجا برای من رخداده، حامل پیامی بوده و اگر هوشیار و بیدار باشم، آن پیام میتواند گرههای زندگیام را باز و مشکلاتم را حل کند.
دستور جلسه «معرکهگیری و یادگیری» یکی از مهمترین مباحثی است که مسیر یک تازهوارد را از همان لحظات نخست مشخص میکند؛ چه مسافر باشد چه همسفر. چرا؟ چون کنگره ۶۰ بر اساس آگاهی و دانش بناشده و مسیرش را ادامه میدهد. هر تغییر و هر تحولی که در ما اتفاق میافتد نتیجه همین آگاهی است؛ آگاهی و دانشی که توسط مهندس عزیز کشفشده و امروز به ما منتقل میشود. از همان روز اول که من بهعنوان مسافر یا همسفر وارد کنگره میشوم در معرض این یادگیری قرار میگیرم.
وقتی وارد کنگره شدم، همان روز اول یادم هست راهنمای تازهواردین با من صحبت کرد؛ اما من در ذهنم مدام مقاومت میکردم. با خودم میگفتم: «این حرفها هم مثل بقیه جاهاست… من نمیفهمم… فایدهای ندارد.» این همان معرکهگیری ذهنی است. برخی افراد این مرحله را در همان ابتدا پشت سر میگذارند، اما برخی این معرکهگیری را به بیرون منتقل میکنند.
درواقع میزان مقاومت من در برابر تغییرات مثبت، ریشه در جهل من دارد و میزان مقاومت کردنم در برابر ضد ارزشها، به میزان دانایی من بستگی دارد. اگر دانایی بالا برود، دیگر جای غر زدن، بهانه آوردن یا تعریف کردن مداوم از مشکلات باقی نمیماند. اگر مدام از سختیها و بدبختیها بگوییم، گوش ما دیگر صدای آموزش و پیام اصلی را نمیشنود.
همانطور که مهندس فرمودند، کسانی که در برابر یادگیری مقاومت میکنند، دیر یا زود از کنگره جدا میشوند؛ کسی هم آنها را بیرون نمیکند، بلکه خودشان آرامآرام فاصله میگیرند. همان گردباد سبزی که آقای مهندس راجع به آن صحبت کردهاند.
برای رسیدن به یادگیری و حل مشکلات خودم، ناچارم از معرکهگیری عبور کنم؛ اما راهش چیست؟
من چند هفته پیش خودم درگیر یک مسئله درونی بودم که خیلی آزارم میداد. هرچه تلاش میکردم، نمیتوانستم حلش کنم. فقط غر میزدم؛ شاید 99 درصد در درون خودم و 1 درصد بیرون غر میزدم؛ اما وقتی مشکلم را پذیرفتم، راحت و آسودهخاطر شدم و انگار باری از دوشم برداشته شد. مسئله هنوز وجود دارد، اما دیگر مرا از پا نمیاندازد، چون نوع نگاهم تغییر کرده است.
در یکی از گروهها تصویری دیدم که برایم بسیار الهامبخش بود: یک نهال کوچک که در مسیر رشدش سنگی قرارگرفته بود. این نهال میتوانست هزار و یک دلیل بیاورد برای توقف؛ اما یک دلیل کافی داشت برای ادامه حیات: حق رشد کردن. همین کافی بود تا از کنار سنگ عبور کند، آن را در خود فروببرد و تبدیل به درختی تنومند شود. پس من هم حقدارم در کنگره رشد کنم. بعضی مسائل قرار نیست فوراً حل شوند؛ قرار است یاد بگیریم با آنها درست برخورد کنیم و کنار بیاییم.
چندی پیش در یک پادکست که یک خانم صحبت میکرد، شنیدم: «وقتی با مشکل مواجه میشوم، اولین کاری که میکنم شروع به غر زدن میکنم. وقتی دیگر هیچ راهی نمیماند، تازه به دنبال راهحل میگردم. همانجا تازه چراغ ذهنم روشن میشود.» این دقیقاً همان لحظه آغاز یادگیری است.
به مهندس نگاه کنیم؛ الگوی همه ما. ایشان یک نفر بود، نه یک جمعیت. ما الان در کنگره بسیاریم. در زمانی که امکانات نبود ایشان جا نزدند. ایستادند، مقاومت کردند تا این ساختار را شکل دهند و امروز نتیجه آن را همه ما میبینیم.
میخواهم حرفم را با یک جمعبندی تمام کنم:
اگر از معرکهگیری عبور کنیم و وارد یادگیری شویم، به یک حقیقت مهم میرسیم:
برای انجام دادن هر کاری یک نفر هم کافی هست. یک نفر؛ همانطور که مهندس توانست؛ و همانطور که ایشان همیشه میگویند: «روش کنگره 60 الگویی است.
اگر من توانستم، تو هم اگر بخواهی، میتوانی.» تو هم میتوانی به هدف و خواستهات برسی به شرطی که از آن معرکهگیری عبور کنی. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید سپاسگزارم.

تقدیر و تشکر دبیر جدید از دبیر قبلی:

تایپ و ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
118