همسفر سعیده:
در ابتدا خداوند مهربان را شاکر هستم که سرنوشت ما را چنان رقم زد تا در این مکان مقدس قرار بگیریم و علاوه بر درمان مسافر به یادگیری و آموزش هم میپردازیم. یادگیری و معرکهگیری همیشه در مقابل هم قرار میگیرند و هیچگاه در کنار هم نیستند. یادگیری نیازمند آموزش، اطلاعات و آگاهی است؛ ولی معرکهگیری از جهل و نادانی ما سرچشمه میگیرد و در آن هیچ آموزشی وجود ندارد. در کنگره همین روال وجود دارد. افرادی که دنبال آموزش هستند به درجهای از آگاهی دست مییابند که دست یاری و کمک به سوی دیگران دراز میکنند؛ ولی کسانی که به آموزش و یادگیری نمیپردازند در معرکهگیری قرار دارند. جایگاه چنین افرادی کنگره نیست؛ چون کنگره محل یادگیری و خدمت است.
همسفر عاطفه:
معرکهگیری و یادگیری میخواهد که من را به خود من بشناساند که قبل از کنگره چه بودم و الان چه هستم. من اگر بخواهم مفهوم معرکهگیری را بیان کنم؛ میتوان گفت که نقطه مقابل یادگیری است. معرکهگیری؛ یعنی وجود سه ویژگی در انسان که منیت، ترس و نا امیدی است. انسان معرکهگیر یک فرد ناتوان است و برای اینکه کارهای دیگران را قبول نکند، همیشه به دنبال بهانهگیری است. دقیقاً همین رفتار را من قبل از ورود به کنگره۶۰، داشتم. همیشه به خاطر اینکه از اشتباهات خود فرار کنم و آنها را قبول نکنم دنبال بهانهگیری بودم. فکر میکردم مقصر تمام ترسها و منیتها و ضعیف بودن من، مسافرم است. همیشه بهانه میآوردم که چون او مصرف کننده است؛ پس من فلان کار را نمیکنم؛ ولی شکست میخوردم؛ اگر به هستی نگاه کنیم ما از طبیعت الگو میگیریم. طبیعت به ما درس میدهد؛ ولی ما با چشم خود میبینیم و آنها را کاربردی نمیکنیم. همین پرنده عقاب چیزهای زیادی مثل شجاعت، باهوش بودن، وارد نکردن کسی به زندگی خود و تمرین و تکرار را به ما آموزش میدهد؛ ولی اگر من همسفر به دنبال یادگیری باشم، معرکهگیری را کنار میگذارم و با آموزشهای کنگره۶۰ و یادگیریها، جهانبینی و دانایی خود را بالا میبرم و خود را به راه مستقیم یا راه ارزشها نزدیک میکنم و قدم در راه ارزشها برمیدارم تا در صلح و آسایش باشم.
(2)(1)(5)(1)(2)(3)(1)(12).gif)
همسفر سمیه:
انسان باید همواره در حال یادگیری باشد؛ چون سکون و آموزش نگرفتن انسان را به سمت تاریکیها و جهالت میکشاند. وقتی من برنامهریزی نکنم و آموزش نگیرم وقت زیادی برای معرکهگیری پیدا میشود. زمانی که یک کار نادرستی را انجام میدهم و میخواهم دیگران را دور بزنم تا نفهمند آن موقع است که شروع به معرکهگیری میکنم؛ یعنی موضوع را آنطور که خودم دوست دارم و به نفع من است وارونه جلوه میدهم و معرکه میگیرم. مثل زمانی که من در امتحان نمره خوبی نگرفته باشم و تقصیر را گردن کسی که سؤالات را طرح کرده بیندازم. مثل اینکه بگویم سؤالات غلط طرح شده بود و اینجا تلاش من برای یادگیری متوقف میشود. پس من با آموزشهای کنگره یاد گرفتم که معرکه نگیرم و هیچ وقت دیگران را مقصر کارهای خود نکنم و دائماً در حال آموزش و یادگیری باشم و کاربردی کنم.
همسفر لیلا:
در سیدی معرکهگیری و یادگیری آقای مهندس میفرمایند: یادگیری فقط برای درس و امتحان نیست، در اصل مفهوم زندگی یادگیری است. عوض کردن موضوع و تبدیل کردن به یک چیز دیگر خود معرکهگیری است. مثل بحث بین دو نفر که یک طرف باید کوتاه بیاید و با یک معذرت خواهی به بحث خاتمه بدهد، در غیر اینصورت جواب متقابل دادن، خودش معرکه گیری است و اینجا است که باید یاد بگیریم معرکهگیری فقط باعث تشویش ذهن و از دست دادن نیروی انسانی میشود و انسان را از آموزشهای درست دور میکند. هدف کنگره۶۰، هم بین مسافر و همسفر قدم برداشتن در راه درست است و یاد بگیریم چه راهی را ادامه بدهیم.
(2)(1)(5)(1)(2)(3)(1)(13).gif)
منابع: سیدی رابطه یادگیری و معرکهگیری از آقای مهندس و سایت
نویسندگان: اعضای لژیون پنجم
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سميه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
111