هشتمین جلسه از دور سوم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی لژیون فیروزآباد فارس، ویژه مسافران، با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری همسفر رسول با دستور جلسه « رابطه یادگیری با معرکه گیری » در روز سه شنبه مورخه 1404/09/04راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکهگیری» است. آقای مهندس میفرمایند رهجو که وارد کنگره میشود سه اصل را باید رعایت کند: اول باید بداند که نمیداند اگر میدانست که مصرف کننده نمیشد، این برمیگردد به همان منیت انسان. من اگر منیت داشته باشم آموزش پذیر نیستم. شرط دوم این هست که باید قبول کنم که یکی دیگر بیشتر از من میداند؛ نگویم که من فوق لیسانس دارم، من دکترا دارم، من فلان کارخانه دار هستم و این شخص که راهنمای من است دیپلم هم ندارد. راهنما در یک موضوع خاص که درمان اعتیاد است قطعا بیشتر از من و یا هر شخص تازهوارد به کنگره میداند، همینطور که پدران ما بیشتر از ما میدانستند، بزرگترها از ما خیلی چیزها بیشتر میدانند و باید قبول کنیم که میدانند. حالا وقتی این دو شرط را قبول کردیم باید تسلیم بشویم در برابر راهنما که این راه را رفته است و این متد را میداند و قطعاً راهنما هم تسلیم و فرمانبردار راهنمایش بوده که به رهایی رسیده است. من تجربه خودم را بگویم: من ۵سال پیش وارد شعبه تختجمشید شیراز شدم و یکی از بچههای فیروزآباد را دیدم و با ایشان دوست شدم، او گفت اینجا هم مثل NAهست و کلک پول هست و من هم تازه ۱۵ روزی بود که روی برنامه کنگره بودم که با معرکه گیری شروع به مصرف شیشه کردم. و یکبار دیگر به کنگره برگشتم و بار دوم با یک نفر دیگر آشنا شدم که وکیل بود و گفت بیا آدرس یک سایت را بدهم تا هر روز نیایی شیراز!! تو که سواد داری! تو که تحصیل کردهای! و آدرس یک سایت را به من داد و گفت تمام صحبتهای آقای مهندس در این سایت هست و خودت برو عمل کن و این همه راه را هم نیا شیراز. اما دوباره به مصرف شیشه برگشتم. خب معرکه گیری که امروز دستور جلسه هست همین دو مورد که سفر من را خراب کرد هستش. سفر ناموفق داشتم در کنگره؛ چون تسلیم نشدم و وارد معرکه شدم، چون خودم معرکه گرفتم!! خداوند من را دوست داشت که توانستم دوباره برگردم به کنگره و درمان بشوم، ممکن است شما نتوانید برگردید، بنابراین به حرفهای راهنماتون گوش بدهید و عمل کنید تا وارد معرکه نشوید. در جنگهای قدیم کسانی که در آستانه شکست بودند با شمشیر دور خودشان میچرخیدند و معرکه میگرفتند که حالا یا خودشان را از مهلکه نجات بدهند یا چند نفر را زخمی کنند. آن رهجویی که موفق نمیشود در این متد کنگره، سعی میکند که معرکه بگیرد و کسانی را از راه به در کند و برای خودش یار جمع کند تا بگوید متد درست نیست یا راهنما بلد نیست یا کنگره فلان است. آقای مهندس تصمیم گرفتند که بر علیه معرکه گیرها اقدام به تشکیل لژیونها کنند و لژیون که ما دور هم جمع میشویم نقطه مقابل معرکهگیری منفی است. این را هم بدونید که ما با یک بیماری به قولاً سنگینی مواجه هستیم و باید فقط تسلیم باشیم و در این راه تلاش و کوشش کنیم.
ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
خلاصه و تایپ: مسافر قاسم (لژیون اول )
ویرایش: مسافر علی ( راهنما )
ارسال: مسافر بهرام ( خدمتگزار سایت )
- تعداد بازدید از این مطلب :
80