دومین جلسه از دور پنجاهوسوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد با استادی راهنمای محترم مسافر سعید، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکه گیری» روز پنجشنبه 06 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
آنانی که مجذوب رحمتِ قدرت مطلق میشوند، به ارتقا میرسند و آنانی که فقط به سورچرانی مشغولاند، نصیبی ندارند. میفهمی چه میگویم؟ چهارپایانی که بهدنبال پاهای اضافه میگردند تا خود را محکم بر زمین نگه دارند، اما نمیدانند که بدون دست و پا نیز سر بر سجدهٔ الله گذاشتن بسیار آسان است؛ فقط تمنای دل میخواهد، تمنایی که فاصلهٔ بسیاری با آن دارند. مانند نابینایانی که در حوض بهدنبال شب میگردند. آن کسی که باید بداند، میداند؛ و آن میکند که حق میکند.
سلام دوستان، سعید هستم، مسافر.
تشکر و قدردانی میکنم از نگهبان جلسه، دبیر محترم، ایجنت محترم، گروه مرزبانی که به من اجازه دادند تا در لژیون خدمتگزار خدمت کنم و آموزش بگیرم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این فرصت نصیب من شد تا در جمع شما عزیزان حضور داشته باشم و بتوانم از دستور جلسه و مشارکت دوستان آموزش بگیرم.
کنگره از دیدگاه من مکانی برای یادگیری، علم زندگی و نهایتاً رسیدن به یک هدف است؛ و آن هدف نیز رسیدن به رهایی و حال خوب میباشد. رسیدن به این هدف نیازمند یکسری آموزشها و یادگیریهاست. در پرتو این آموزشها، برای فراگیری هر موضوعی باید “مثلث دانایی” را همراه خود داشته باشیم؛ همینجوری نمیشود چیزی را آموخت یا بهدرستی دریافت.
همهٔ ما که اینجا جمع شدهایم، یک هدف مشخص داریم: رهایی از اعتیاد و رسیدن به تعادل و آرامش. منِ سعید وقتی وارد کنگره میشوم، یک هدف دارم. اگر به یک دو راهی برسم، این انتخاب با من است که راه آموزش را انتخاب کنم یا وارد معرکهگیری شوم. این تصمیم صددرصد با خود من است؛ اینکه بهدنبال آموزش بروم یا درگیر معرکه و حاشیه شوم.
اجازه بدهید مثالی بزنم: همهٔ ما در یک قایق نشستهایم و قرار است از یک رودخانهٔ خروشان عبور کنیم و به ساحل امن برسیم؛ ساحل نجاتی که همه بهدنبالش هستیم. حالا در این قایق، هرکسی باید وظیفهٔ خودش را انجام دهد. اما بعضی افراد دائماً غر میزنند، از آب و هوا ایراد میگیرند، از باد و باران شکایت میکنند و با رفتاری آزاردهنده دیگران را هم تحتفشار میگذارند. حتی گاهی دیده شده که چنین افرادی کف قایق را سوراخ میکنند! به این افراد میگویند معرکهگیر؛ کسی که بهجای کمک به جمع، تلاش میکند مسیر را منحرف کند.
چرا چنین اتفاقی میافتد؟
چون این فرد منیت دارد؛ از آموزش دور مانده، احساس شکست و حقارت به او دست داده. دیگران را در حال پیشرفت میبیند اما خودش در حال پسرفت است. چرا؟ چون وارد جریان آموزش نشده است.

در کنگره، رهجو باید فرمانبردار باشد، سیدیها را گوش دهد و آموزش ببیند. معمولاً دوستانی که سیدیها را جدی نمیگیرند، از آموزش فاصله میگیرند و وارد معرکهگیری میشوند. آنوقت دیگران را مسئول اشتباهات خود میدانند. در حالی که یادگیری فقط به گوشدادن سیدی و خواندن کتاب وادیها نیست؛ یادگیری یعنی بتوانم در هر موقعیت و مشکلی نقش درست خودم را بازی کنم. یعنی دوربین را روی خودم بیندازم و ببینم در این وضعیت چه نقشی دارم؛ بازیگرم یا تماشاچی؟
اگر آموزشها را عملی نکنیم، بهناچار وارد معرکهگیری میشویم؛ چون نمیخواهیم در بازی شرکت کنیم و چارهای نداریم جز اینکه چند نفر را دور خودمان جمع کنیم و نسبت به موضوعی که توانایی مواجهه با آن را نداریم، معرکهگیری، غیبت یا بدگویی کنیم. اینجاست که منیت، آموزشندیدن و ناتوانی در رشد، ما را از مسیر منحرف میکند.
بحث یادگیری پیامدهایی دارد؛ کسانی که در مسیر یادگیری وارد میشوند، حتماً به حال خوش میرسند. و برعکس، کسانی که به معرکهگیری رو میآورند، به حال ناخوش میرسند؛ همیشه حالشان خراب است و احساس حقارت میکنند. یادگیری و معرکهگیری کاملاً متضاد یکدیگرند و بینشان حدّ وسط وجود ندارد؛ یا یادگیری است یا معرکهگیری.
اگر بخواهم جمعبندی کنم، باید بگویم که من به خودم قول میدهم همیشه دوربینم روی خودم باشد؛ سعی کنم نقش واقعی خودم را در مشکلات بازی کنم و آن را گم نکنم. هدف همهٔ ما رسیدن به رهایی از اعتیاد است؛ اعتیادی که درمان آن برای بسیاری در دنیا غیرممکن جلوه کرده. کار مهندس کار کوچکی نیست؛ در حالی که جهان در برابر اعتیاد عاجز مانده، ما اینجا راه رهایی را یافتهایم.
انشاءالله که هیچکدام وارد معرکهگیری نشویم و با یادگیری و عملکردن، از پس مشکلات خود برآییم و به رهایی و حال خوش برسیم.
مرزبان خبری: مسافر علی اصغر
عکاس: مسافرین صابر ل11 مجتبی ل16
تایپ: مسافرین حسین ل1 ، علی ل18 ،مهردادل18 ،ابوالفضل ل17
صوت: مسافرین علیرضا ل7 ،رضا ل3
ارسال خبر: امیر ل1
- تعداد بازدید از این مطلب :
95