جلسه دهم از پنجاه و هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، نمایندگی سلمان فارسی به استادی راهنمای محترم مسافر میثم، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «رابطهی یادگیری و معرکه گیری» پنجشنبه 6 آذر 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم که بهواسطه تولد مهرداد عزیز در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت نمایم. پیچیدگیهایی در درون همه ما و هستی وجود دارد و تأثیراتی بر صور آشکار و پنهان ما دارد و برای اینکه ما بتوانیم به این رمز و رازها پی ببریم نیاز به آموزش داریم وقتی وارد کنگره ۶۰ میشویم به ما میگویند باید یک سری ساختارها را رعایت کنید و یک سری نیروها را شناسایی کنید برای مثال وادی اول تفکر کردن را به من آموزش میدهد و با توجه به دستور جلسه آیا افرادی که معرکهگیری میکنند، تفکر مینمایند؟ آیا وقتی نامه OT به دست من میرسد به این موضوع فکر میکنم که چه کسانی پشت این نامه خدمت میکنند تا من بتوانم این نامه را دریافت کنم؟ اگر من خودم اقدام نمیکنم نباید از سیستم ایراد بگیرم.
در ادامه وادی دوم به من میگوید ناامید نباش آیا کسی که معرکهگیری میکند انسان خودباور و امیدواری است؟ وقتی به این افراد نگاه میکنیم درمییابیم که در سکون قرار دارند به نحوی که مسافر و یا همسفر بعد از چند ماه هنوز وظایف خود را نمیدانند و به همین جهت معرکهگیری میکنند و تمام عظمت و روشنایی مسیر را زیر سؤال میبرند و برخلاف موج حرکت میکنند. به وادی سوم یعنی خودباوری میرسیم که آیا در من خودباوری وجود دارد و خود را شناختهام و خود را دوست دارم؟ امکان معرکهگیری همهجا وجود دارد اما ما باید به حیطه خودمان توجه کنیم زیرا باید برداشت خود را در خانواده و محیط زندگی ارائه دهیم در ادامه به وادی چهارم میرسیم که اگر من وظایف و حرمتهای کنگره 60 را رعایت نکنم مثلاً OT خود را درست مصرف نکنم و یا سیدی ننویسم و یا در خدمت کردن مسئولیت خود را بهدرستی انجام ندهم من آدم معرکهگیری هستم و برای خانواده و اطرافیان خود ایجاد مشکل مینمایم.
بزرگترین موردی که در معرکهگیری اثر دارد منیت است به نحوی که شخص برای اینکه صدایش شنیده شود و یا بتواند عیوب و نقاط ضعف خود را بپوشاند دست به این کار میزند و این عمل مانند صدای چند سکه بیارزش است که ارزش مالی ندارد ولی صدای زیادی دارد پس من باید برای برطرف کردن منیت و جلوگیری از معرکهگیری آموزش بگیرم و تغییر کنم. وادی پنجم مرحله عملياتی آموزشها است و من باید به این موضوع آگاه باشم که اگر هنوز درگیر اعمال ضد ارزش هستم و یا اگر نمیتوانم کارهای شخصی خود را مدیریت کنم، نمیتوانم به دیگران سرویس دهم و خدمت کنم و در ادامه باید بدانم که حکم عقل از من دانایی میخواهد و من تا زمانی که حرکت نکنم راه برای من باز نمیشود وقتی من وادی نهم را شروع به اجرا مینمایم نقطه تحمل در من شکل میگیرد و قدرتمند میشوم و به همین سبب میتوانم وادیهای بعدی را پشتسر بگذارم تا به عشق و محبت برسم، فرد عاشق معرکهگیری نمیکند زیرا از بیشتر مسائل عبور کرده و عقل و ایمان و سیستم خمر در او بهدرستی کار میکند و تمام چیزهایی که خداوند برایش مقدر کرده را میپذیرد.
دستور جلسه دوم:
یک نفر روزی وارد لژیون شد با ظاهری متفاوت و لحن صحبتی خاص و کوچهبازاری و گفت من میخواهم درمان شوم، در لژیون شروع به سفر کرد و تدریجی با مشکلات فراوانی که داشت و تغییرات را شروع کرد، مهرداد بسیار معرکهگیر بود و حال خرابی داشت، روزهای اول منیت زیادی داشت اما فرمانبردار بود بعضی مواقع منحرف میشد اما باز خودش را جمعوجور میکرد.
آموزشهایی که در کنگره 60 دریافت کرد را کاربردی نمود و هر وظیفهای که به او سپردم بسیار باسلیقه و به نحو احسنت انجام داد، از اواسط سفر اول شروع به شرکت در امتحانات کنگره 60 نمود و از مدعیان شال راهنمایی شد. در حال حاضر در ورزش راگبی شرکت میکند.
پیشرفت زیادی در صور آشکار و پنهان داشته است، در قسمت پرتال هم در حال خدمت میباشد بااینکه اطلاعات زیادی در این زمینه نداشت اما آموزشهای لازم را کسب کرد در ادامه دنور شد و به عضویت لژیون سردار نیز درآمد، من بسیار ازایشان راضی هستم هیچ زمانی مرا در کارهای لژیون تنها نگذاشت، امیدوارم که همین مسیر را ادامه دهد و به موفقیتهای بیشتر در کنگره 60 دست پیدا کند، از خانواده محترمشان خواستارم که در کنگره 60 حمایتش کنند و حامی او باشند.
.jpg)
اعلام سفر مسافر مهرداد:
آنتی ایکس مصرفی الکل، مدت سفر 12 ماه، مدت رهایی 15 ماه، رشته ورزشی راگبی
آرزوی مسافر مهرداد:
جهانی شدن علم کنگره60، برای استفاده عموم جامعه
سخنان مسافر مهرداد:
از خانواده عزیزم که همیشه کنارم ایستادهاند و همچنین از همسفرم و از آقای میثم صانعی راهنمای محترم تشکر میکنم، روز اول که وارد کنگره60 شدم فراموش نمیکنم، من با مصرف فراوان الکل و با ترس و نگرانی به خاطر شرایطی که خودم درست کرده بودم وارد کنگره60 شدم، آقا میثم به من گفتند هر کاری کردهای فراموش کن و به من امید دادند این تولد پیامی است برای کسانی که تازه وارد شعبه شدهاند، این افراد بدانند که تغییر ممکن است و مشکلات برای تمام افراد وجود دارد، در دوران مصرف من فکر میکردم در اوج لذت هستم ولی امروز هیچ خاطره خوبی از آن دوران ندارم.
من در خدمت سربازی با موادمخدر آشنا شدم و در طول دوران مصرف انواع موادمخدر را امتحان کردم همیشه فکر میکردم بعد از خدمت سربازی دیگر موادمخدر مصرف نخواهم کرد اما اینگونه نشد و من سالها درگیر کمپ ترک اعتیاد بودم اما ازآنجا هم گریختم و دوباره به سمت مصرف موادمخدر رفتم، کارم این بود که چند ماه در کمپ سپری میکردم و چند ماه مواد مخدر مصرف میکردم در این مدت کمپهای بسیاری را امتحان کردم و حال بسیار بد و ناخوشایندی داشتم، سال 1395 با کنگره60 آشنا شدم اما بعد از چند ماه از کنگره60 فاصله گرفتم زیرا آگاهی لازم را نداشتم. دانش اندک انسان را از خداوند دور میکند، من فکر میکردم که میتوانم نیروهای تخریبی را دور بزنم یک روز موادمخدر مصرف میکردم و یک روز الکل و توجیه میکردم که من مصرفکننده دائم نیستم اما مصرف بیبرنامه از هر ماده مخدری بدتر بود و نیروهای منفی بسیاری در وجود من رخنه کرده بودند تخریب مصرف الکل برای من بسیار بیشتر از دوران مصرف مواد مخدر بود و فرمانروایی کل جسم و روان خود را به نیروهای شیطانی داده بودم.
ما چیزی را در کنگره60 انتخاب نمیکنیم و خودش برای ما رقم میخورد آقا میثم فرمودند باید ببینی ارتباط تو با این دستور جلسه چه است و من کمی فکر کردم، زمانی که من الکل مصرف میکردم بهشدت بهانهگیر بودم طبق صحبتهای چهارشنبه آقای مهندس دژاکام فرمودند فردی به بچهاش گفت چرا درس نمیخوانی در پاسخ گفت چرا برای من دوچرخه نخریدی یعنی صورت مسئله را عوض میکند، من نیز در زمان مصرف از همهچیز بهانهگیری میکردم و با خود میگفتم شرایط زندگی سخت است و شرایط من هم سخت است و شما درک نمیکنید و شروع به معرکهگیری میکردم در حقیقت معرکهگیری فرار از مسئولیت است، ولی زمانی که به کنگره60 آمدم آموختم برعکس این بهانهگیریها یاد گرفتم که باید سکوت کنم، عملگرا باشم و فرمانبردار باشم چون هر کس که بیشتر خدمت میکند گویی تاریکیهای بیشتری را تجربه کرده است و من هم هیچ راهی غیر از فرمانبرداری نداشتم و هر موقع راهنما به من تذکری میدادند دقیقاً گره کار من در همان کار بود و ایشان به من میگفتند باید خراب شوی تا ساخته شوی و من به همین دلیل شروع به خدمت کردم تا بتوانم ساخته شوم. صحبت آخر من این است که رهایی به تاریخ نیست به مسیر است و فرد باید به آموزشها عمل نماید و در آخر از راهنمای خودم آقای میثم صانعی تشکر میکنم.
نگارش: مسافر عباس فروغی لژیون 30، مسافر حمیدرضا تولایی لژیون 8، مسافر امیر حسین میرزازاده لژیون 11، مسافر سیاوش محسنی لژیون 26
عکاس: مسافر علی جعفری لژیون 23، مسافر اکبر فروغی لژیون23
کاور: مسافر رضا گلی لژیون 3
ویرایش و تنظیم: مسافر امیر مصطفایی لژیون 21، مسافر علی کریمی لژیون5
- تعداد بازدید از این مطلب :
677