همسفر ریحانه در مورد دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» دلنوشتهای ارائه کردند که در ادامه میخوانیم:
گاهی آدمی در مسیر رشد، میان دو راهی میایستد: راه یادگیری و راه معرکهگیری. هر دو صدا بلند هستند، هر دو انرژی میخواهند؛ اما یکی عمق میآورد و دیگری آشوب به همراه دارد.
یادگیری آرام است، هیاهو ندارد، خودش را به رخ نمیکشد؛ اما وقتی وارد قلب انسان میشود، کمکم جای باز میکند، نگاه را تغییر میدهد، رفتار را نرم میکند و جهان را قابل فهم میسازد. یادگیری؛ مانند نوری کم جان در اول راه است که با هر قدم، روشنتر میشود.
اما معرکهگیری، پر سروصدا است، مشتاق دیده شدن و عاشق قضاوت کردن. معرکهگیر میخواهد ثابت کند «من میدانم،» درحالیکه یادگیری همیشه میگوید «چه خوب که هنوز نمیدانم.» معرکهگیری مثل شعلهای بلند و لحظهای است؛ میسوزد، میدرخشد؛ اما خاموشی آن ناگهانی و تلخ است.
انسان وقتی یاد میگیرد بهجای اینکه وسط میدان بایستد و از همه چیز ایراد بگیرد، کنار میایستد، نگاه میکند، جذب میشود، میفهمد و رشد میکند. یادگیری درون را میسازد و در مقابل معرکهگیری فقط در ظاهر فرد نمایان میشود.
گاهی ممکن است به دام معرکهگیری بیفتم؛ وقتی درد دارم، وقتی ترسیدهام یا زمانی که میخواهم کمبودهای خود را پشت کلمات پنهان کنم؛ اما هر بار که آگاه میشوم، میفهمم آنچه من را نجات میدهد، یادگیری و عمل کردن است. رهایی، آرامش، شکوفایی، همه از دل یادگیری بیرون میآیند.
قبل از اینکه وارد کنگره بشوم در معرکهگیری قهّار بودم، بلند حرف میزدم، زود قضاوت میکردم و همیشه میخواستم ثابت کنم که حق با من است؛ اما حالا که آموزشها آگاهی من را بالا برده، آرام آرام رفتارم تغییر کرده و جای هیاهو را، فهمیدن و یاد گرفتن فرا گرفته است. ای کاش هر روز، اندکی از هیاهوی بیثمر فاصله بگیرم و اندکی بیشتر یاد بگیرم؛ آن وقت میبینم که مسیر درست، بدون اینکه فریاد بزنم، چه آرام و زیبا به سمت من باز میشود.
ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
78