English Version
This Site Is Available In English

رهایی مسافرم در گرو رهایی من است.

رهایی مسافرم در گرو رهایی من است.

اگر سعی بر آموختن نکنی روزگار با بی‌رحمی به تو می‌آموزد که این حقیقتی کتمان ناپذیر است. همیشه دوست داشتم به درجات بالایی از عرفان و خودشناسی برسم. غافل از اینکه رسیدن به هر جایگاهی نیازمند درک آن جایگاه و تلاش در مسیر رسیدن به آن جایگاه می‌باشد. اینکه همیشه خودم را عاری از هرگونه خطا و اشتباه می‌دیدم بزرگترین دلیل شکست‌هایی بود که در زندگی با آنها مواجه شدم. به اعتقاد من اولین قدم برای رسیدن به آرامش پذیرش مسائل و مسئولیت‌های مربوط به آنهاست. همیشه در مواجهه با مشکلات و گرفتاری‌ها خودم را بی تقصیر و بقیه را مقصر می‌دانستم. دانستن این موضوع که خودم تمامی خودم و زندگیم را انتخاب کرده‌ام کمک شایانی در جهت رسیدن به آرامش نسبی و کنار آمدن با وقایع و اتفاقات زندگیم به من کرد. قبل از دانستن این موضوع همیشه در هر شرایط بحرانی خودم را قربانیِ آن ماجرا و زندگی می‌دانستم و مدام با معرکه‌گیری سعی در ساکت کردن ذهن پرتلاطم خودم می‌کردم تا اینکه لطف الهی شامل حال من شد و در مسیر پر از آگاهی و نور کنگره قرار گرفتم.

در ابتدای ورودم به کنگره احساس می‌کردم همه چیز را می‌دانم و نیازی به آموزش‌های کنگره ندارم. مدام در ذهنم درگیری داشتم و مشغول معرکه‌گیری که اصلاً چرا من باید آموزش ببینم؟ من که معتاد نیستم؟ من که مشکلی ندارم؟ همچنان خودم را در نقش قربانی می‌دیدم. هرچه در این مسیر بیشتر پیش رفتم متوجه شدم که تاریکی‌های درون من بسیار زیاد است و مسبب اصلی مشکلات فقط و فقط خودم هستم. از لحظه‌ای که این پذیرش در من شکل گرفت معرکه‌گیری‌های ذهنی من کمتر و کمتر شد.پذیرفتم وقتی مشکلی دارم حتماً  ریشه در درون  و گذشته‌ی من دارد، پس به جای معرکه‌گیری باید سعی کنم سرنخ آن کلاف را پیدا کنم. با آموختن و کسب آگاهی راه حل مشکلاتم را بیابم. در کنگره هرچه بیشتر آموختم متوجه شدم که هیچ نمی‌دانم و این رسیدن به هیچ نه تنها مرا به پوچی و تباهی نکشاند بلکه اجازه آموختن برایم صادر شد.  فهمیدم جهل، منیت، ناآگاهی و تمامی صفاتی که مرا از راه به بیراهه می‌کشاند و باعث معرکه‌گیری من چه به شکل ذهنی با خودم و چه در بیرون از خودم همه و همه حاصل تجربه‌ها و زندگی‌های پیشین من بوده است. 

این رسالت من است که با آموزش دیدن و آموختن تمامی این مشکلات را بپذیرم و با تمام وجود برای حل آنها قدم بردارم. روزی که وارد کنگره شدم در اوایل حضورم خواسته و هدفم فقط رهایی مسافرم از بند اعتیاد بود. پس از مدتی هنگامی که با تاریکی‌ها و گره‌های درونی خودم آشنا شدم بیشتر مشتاق رهایی هستم، زیرا به این باور رسیدم که رهایی مسافرم در گرو رهایی من است. یاد گرفتم تا زمانی که درسی را که توسط اعتیاد در زندگیم به من داده می‌شود، پاس نکنم اعتیاد با من و همراه زندگیم خواهد ماند تا بیاموزد آنچه را که تلاشی برای آموختنش نکرد‌ام.  در آخر شاکر خداوند بزرگ و تمام هستی و کائنات هستم که مرا در این مسیر پر از آگاهی قرار داد و این امکان برایم مهیا شد تا در مسیر سبز آموزش قرار بگیرم و بیاموزم آنچه را که باید و تغییر دهم. امیدوارم تمامی عزیزانی که در این راه قدم گذاشته اند به صلح با خود برسند.

نویسنده: همسفر نگاه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر قدسی رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر ملک رهجوی راهنما همسفر مبینا(لژیون سوم) دبیر سایت

نگهبان: همسفر پریزاد
همسفران نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .