هشتمین جلسه از دوره پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارگ با دستور جلسه (رابطه یادگیری با معرکهگیری) با استادی مسافر مهدی و نگهبانی مسافر امین و دبیری مسافر محمد در روز سهشنبه مورخ ۴ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود :
خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان، مهدی هستم؛ یک مسافر.
پیش از هر چیز، شاکر خداوند متعال هستم به خاطر تکتک لحظاتی که امروز تجربه میکنم.
به رسم ادب و احترام، از جناب آقای مهندس، بنیانگذار محترم کنگره، صمیمانه تشکر میکنم. آرامشی که امروز در وجودم احساس میکنم را مدیون ایشان هستم.
از استاد عزیزم، جناب آقای نقدی، نیز سپاسگزارم که در تمام مسیر سفر، در هر شرایطی پشتیبان من بودند و بار مسئولیت مرا با مهر به دوش کشیدند.
از همسفر گرامیام نیز قدردانی میکنم که در تمام این مدت همراه و پشتیبان من بوده است. همچنین از راهنمای همسفرم تشکر میکنم؛ انشاءالله خداوند عمر با برکت و سلامتی به ایشان عطا کند.
در پایان، تشکری ویژه دارم از دو همسفر کوچولوی خودم که در طول سفر، با محبت و حضورشان به من انرژی فراوانی بخشیدند.
موضوع دستور جلسه امروز، «یادگیری و معرکهگیری» است. این موضوع از دو بخش اصلی تشکیل میشود: یادگیری و معرکهگیری.
در مورد یادگیری، میتوان گفت یکی از ویژگیهای اساسی و ذاتی انسان است. انسان نسبت به سایر موجودات، ظرفیت و توانمندی بسیار گستردهتری برای یادگیری دارد. تواناییای که از بدو تولد تا پایان عمر همراه اوست. همانطور که گفتهاند:
«ز گهواره تا گور دانش بجوی»
یادگیری محدود به زمان یا سن خاصی نیست؛ از کودک دبستانی گرفته تا استاد دانشگاه، از مسافر سفر اول تا راهنما و مرزبان، همه میتوانند بیاموزند؛ فقط خواستن لازم است.
به باور من، رمز تداوم حیات انسان در همین ویژگی نهفته است: «یادگیری»، نعمتی که خداوند در وجود بشر قرار داده است.
اما دربارهی «معرکهگیری»؛ این ویژگی نیز در انسان وجود دارد، اما در بعد منفی. وقتی منیت، حسادت و خودبینی در انسان فعال میشود و در کنار آن، آگاهی و دانش کافی وجود ندارد، زمینهی معرکهگیری پدید میآید.
آقای امین در این زمینه اشاره میکنند که معرکهگیری دو نوع دارد: آشکار و پنهان.
نوع آشکار آن را اغلب ما تجربه کردهایم؛ هرکسی بهاندازهی منیت خودش دچار آن بوده است — بعضی بیشتر، بعضی کمتر.
اما نوع پنهان، خطرناکتر و تخریبگرتر است. خود من علاوه بر معرکهگیری آشکار، مدتها گرفتار نوع پنهان آن نیز بودم. با دانشی ناقص و منیتی پنهان، در ذهن خود درگیر جدال و اعتراض بودم؛ مثلاً اینکه چرا باید سیدی بنویسم یا چرا باید سر ساعت به جلسه برسم. در واقع، همین مقاومتهای ذهنی نوعی معرکهگیری درونی بود که تخریبش حتی بیشتر از نوع بیرونی است.
خدا را شکر، به مرور زمان و با آموزشهای پیاپی، و البته با کنترل تدریجی منیت، توانستم تا حدی از این حالت فاصله بگیرم. خبر خوب این است که میتوان با آموزش، یادگیری مستمر، و مدیریت درون، کمکم از معرکهگیری فاصله گرفت.
در جمعبندی باید بگویم: یادگیری و معرکهگیری دو نیروی متضادند که همیشه در حال تقابل با یکدیگرند. هرچه یادگیری ما بیشتر شود و آموختههایمان را در عمل بهکار ببریم، تمایل ما به معرکهگیری کمتر خواهد شد.
از اینکه با سکوت و توجه زیبای خود به صحبتهایم گوش دادید، از صمیم قلب سپاسگزارم.

عکس : مسافر سهیل لژیون دوم
تایپ : مسافر مصطفی لژیون دوم
بارگزاری و ارسال : مسافر احسان لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
155