مشارکت همسفر فاطمه:
یادگیری، یعنی انسان برای بالا بردن آگاهی و دانایی: سه ضلع مثلث دانائی، یعنی تفکر، تجربه و آموزش را عملی کرده و به تعادل رساند و بدون توجه به مسائل پیرامون تنها بهدنبال آموزش باشد. معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است و ریشه در جهل و ناآگاهی انسانها دارد. معرکهگیری، ترس، منیت و ناامیدی در انسان بوده، درصورتی که فرد معرکهگیر با وجود منیت نمیتواند اشتباهات را بپذیرد. ضمن اینکه از قضاوت دیگران نیز ترس داشته و بهدلیل دوری از خواستههایش ناامید بوده، نق میزند و در حاشیه است؛ زیرا تفکر صحیحی نسبت به مسائل نداشته؛ بنابراین نمیتواند تجربه کسب کرده و آموزش دریافت کند.
در زمانهای قدیم معرکهگیری بهصورت نمایش بود که اینکار توسط حیوان یا مار انجام میشد.
در کنگره۶۰ رابطه یادگیری اینطور بیان میشود که شخص با حضور در کنگره باید بدون هیچ چون و چرایی بهدنبال دریافت آموزش باشد؛ بنابراین آموزش باعث یادگیری و دوری از معرکهگیری میشود.
معرکهگیری میتواند در همه مسائل زندگی اتفاق بیفتد. انسان اگر در هر مورد یا مسئلهای آموزش نداشته و به دانایی نرسیده باشد، از روی جهل و ناآگاهی شروع به معرکهگیری میکند و برای تایید کارهای خود از نظر دیگران استفاده میکند.
من قبل از حضور در کنگره، بهدلیل پایین بودن جهانبینی و نداشتن آگاهی و دانایی، نمیتوانستم هیچ کاری را بهنحو احسنت انجام دهم؛ بنابراین مسافرم را مقصر دانسته و مسئولیت تمام مشکلات را به گردن او میانداختم، غافل از اینکه بیشتر بدبختیها از جهل و ناآگاهی خودم بود به خاطر اینکه من چیزی از جهانبینی، آموزش و دانایی مؤثر نمیدانستم.
ممنونم از آقای مهندس و کنگره که این آموزشهای ناب را به من آموختند.
من امروز اگر معرکهای هم میگیرم در جهت مثبت است و موقعی معرکهگیری میتواند در جهت مثبت باشد که من در مورد هر مسئله، اطلاعات کافی و دانایی داشته، آموزش گرفته و تجربه کسب کرده و بهواسطه آن الگویی برای دیگران باشم.
مشارکت همسفر فرشته:
یادگیری، یعنی به دست آوردن دانایی برای رشد، تجربه و رسیدن به درک عمیقتر. یادگیری سفری است آرام در درون خویش که مانند چراغی در سکوت افروخته میشود؛ اما معرکهگیری تلاش برای جلب توجه دیگران است نه برای فهمیدن؛ بلکه برای دیده شدن. این دو مقوله نباید با هم یکی شوند، اگر این چنین شود دانش ما نهتنها صرف آگاهی و دانایی ما نمیشود؛ بلکه صرف خودنمایی و تظاهر میشود؛ زیرا یادگیری آرام و بدون صدا انجام میپذیرد؛ اما معرکهگیری همراه با سروصدا و بدون آگاهی و دانش است، مانند طبلی است، تو خالی که غیر از صدا چیزی دربر ندارد.
ما باید همیشه سعی کنیم به صورت واقعی در جستجوی دانایی و یاد گیری باشیم و از معرکهگیری بی جهت و بدون دلیل پرهیز کنیم.
یادگیری نشانه آگاهی و خرد انسان و معرکهگیری نمونهای از جهل و نادانی انسان است؛ یعنی شخص دانا همیشه در زندگی بهدنبال کسب آگاهی و تجربه است و هر روز برای کسب تجربهای جدید در تلاش است؛ اما شخص نادان، نهتنها صفت نادانی خود را نمیپذیرد و هیچ اندوختهای از علم و دانش ندارد؛ بلکه با معرکهگیری، سروصدا و جلب توجه دیگران میخواهد خود را بدون عیب و نقص جلوه دهد.
یکی از دلایلی که آقای مهندس این دو مقوله را کنار هم قرار دادهاند این است که این دو موضوع مثل دو کفه ترازو هستند اگر سطح یادگیری و آموزش ما بالا رود، کفه دیگر که همان معرکهگیری است، پایین میآید. پس باید همیشه در حال کسب علم و دانش باشیم و دانایی خود را افزایش دهیم تا در اینصورت ذرهذره از معرکه گیری دور شویم.
مشارکت همسفر طلعت:
درکنگره۶۰ یادگیری به معنی دریافت آموزش برای رسیدن به دانایی، رشد و ارتقا در صراطمستقیم و در هر جایگاه است. ما باید سه مولفه تفکر، تجربه و آموزش را در تمام مسائل زندگی عملی کرده و بهعنوان الگو برای انجام کارهای خود بدانیم. مسئله دیگر معرک گیری است که در مقابل یادگیری قرار داشته و با ریشه داشتن در ناآگاهی ما باعث میشود؛ ترس، منیت و ناامیدی ما را احاطه کرده و باعث پنهان کردن اشتباهات و معرکهگیری شود، بهطوریکه از کاه، کوه بسازیم و باعث ایجاد مشکلات فراوان شویم؛ بنابراین میتوان با دریافت آموزش برای دستیابی به آگاهی و دانایی، کسب تجربه و تفکر صحیح، به آرامش و حال خوش رسید. و حال خوش رسید.
رابط خبری: همسفر طلعت رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون نهم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا شهرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
91