جلسه چهارم از دوره چهاردهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی راهنمای محترم مسافر احمد و نگهبانی مسافر وحید و دبیری مسافر علی با دستور "رابطه یادگیری و معرگیری"سهشنبه ۴آذر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را سپاسگزارم که امروز فرصت خدمت و حضور در نمایندگی صادق را به بنده داد.
به این موضوع فکر میکردم که دستور جلسات کنگره چقدر مهم و کلیدی است، ما شاید خیلی از اوقات از کلمات به راحتی عبور بکنیم و به آنها اصلا دقت نکنیم اما کنگره ۶۰ کلمات را دوباره به ما آموزش میدهد با آن مفهوم اصلی و پایهای اش. یکی از آنها یادگیری است خود من تا حالا اصلاً توجه نکرده بودم به این موضوع و هیچ جا در مورد موضوع یادگیری صحبتی نمیشود؛ کلمات و مفاهیم کلمات در جامعه اهمیت چندانی ندارد برای انسانها و یک موضوع جالب اینکه خداوند در روز الست فرمودند انسان را میفرستم تا اسامی و کلمات و مفهوم آنها را یاد بگیرد. بنده فکر میکنم بقیه موجودات از این نعمت محروم هستند و مفاهیم را متوجه نمیشوند.
من مسافر و همسفران مفهوم کلمه اعتیاد را در کنگره درک میکنیم که اعتیاد چه چیزی است، چه اتفاقی برای انسان میافتد و چه مسائلی از انسان را درگیر میکند و چه تخریبهایی دارد و برگشت از آن چگونه است. آنهایی که سفر میکنند این را کاملاً متوجه میشوند و وقتی کلمه اعتیاد را میگویی کاملاً برای آنها حل است و ذهنشان به صد جا نمیرود، بیرون از کنگره زمانی که بگویید اعتیاد هر کس یک چیز میگوید یکی میگوید قول بی شاخ و دم است، یکی میگوید زورش از خدا بیشتر است، یکی میگوید بیماری ناعلاج است و.... هر کسی یک چیزی میگوید به دلیل اینکه مفهوم اعتیاد برای آنها مشخص نشده است، اما برای ما کاملاً مشخص است که اعتیاد جایگزینی مواد مخدر بیرونی با مواد مخدر درونی شده است.
انسان مگر مواد مخدر درونی دارد؟ بله، دینوررفین دارد اندروفین دارد که ۲۰۰ برابر قویتر از مورفین بیرونی است، دلیل اینکه متوجه آنها نبودم و حالا متوجه شدم این است که آنها را از دست دادهام، زمانی که از دست دادم متوجه شدم که همچین چیزی داخل بدن من و تمام انسانها بوده و کار خودش را به خوبی انجام میدهد.
هر چقدر که سطح مواد مخدر درونی بالا بیاید انسان آرامش دارد و میتواند لذت زندگی در دنیا را ببرد و هر چقدر هم سطح آن پایین باشد انسان از زندگی لذت نمیبرد؛ از یک فیلم سینمایی، از یک چای لذت نمیبرد، از آبگوشت با نان سنگک و دوغ نعنایی لذت نمیبرد یا از یک نیمرو با روغن حیوانی و سنگک برشته لذت نمیبرد و...اصلاً آنها را متوجه نمیشود.
دلیل اینکه آنها را متوجه نمیشود همان یادگیری و سیستم خمر است که ما اینها را در کنگره ۶۰ میآموزیم و یاد میگیریم، کنگره ۶۰ اعتیاد را به ما یاد میدهد و هر کسی که اعتیاد را یاد بگیرد به درمان میرسد و هر کسی که اعتیاد را یاد نگیرد به درمان نمیرسد، نقطه مقابل آن میشود معرکه گیری وارد معرکهگیری میشود، کسانی که معرکه گیرند و دنبال یاد گرفتن نیستند نشانه آنها این است که همیشه طلبکارند و مدام نق میزنند، باشگاه میروند میگویند مربی فلان است، دانشگاه میروند میگویند استادمان فلان است و.... مدام نق میزنند و هیچ جای شکری برای خودشن ندارند چون در حاشیه است و به دنبال معرکهگیری و قطعاً هم یاد نخواهد گرفت و از نظر سطح سوادی در شرایط خوبی قرار نخواهد داشت، قطعاً در کنگره به درمان نخواهد رسید، قطعاً در کنگره مرزبان و راهنما نخواهد شد و اگر هم بشود نمیتواند خدمت درستی انجام بدهد تا زمانی که این صفت را از خودش دور بکند و مسائل و علوم کنگره را از راهنمایش یاد بگیرد.
برای یاد گرفتن ما نیاز به معلم داریم معلمی که علم آن مسئله را داشته باشد اگر معلم نباشد ما چیزی یاد نمیگیریم اگر هم یاد بگیریم خیلی کم و جزئی یاد میگیریم، مانند کسی که بخواهد نی یا سنتور را خودش یاد بگیرد یا اینکه آشپزی را خودش یاد بگیرد، آنقدر باید خرابکاری کند و زمان و انرژی از دست بدهد تا بتواند یک چیز دست و پا شکسته درست کند و در آخر هم به آن کیفیت لازم نمیرسد مگر اینکه برود از استادش یاد بگیرد اگر یاد نگیرد نمیتواند این کارها را به نحو احسنت انجام دهد.
برای یادگیری هم شاگرد هم استاد و هم آن موضوع مهم است هر کجا که این سه اصل در کنار هم قرار بگیرند انسان آن مسئله را یاد میگیرد و زمانی که یاد گرفت آن همیشه در درونش وجود خواهد داشت هر جا که برود با او است، کسی که شنا را یاد گرفته آن سمت دنیا هم برود شنا را بلد است، کسی که زبان را یاد گرفته هر جا که برود زبان را بلد است و کسی هم که اعتیاد را یاد گرفته هزار سال هم که بگذرد اعتیاد را بلد است و نیازی نیست دوباره یاد بگیرد.
امیدوارم قدر این صندلی قدر این معلمانی که خداوند در اختیارم قرار داده است را بدانم در کنگره ۶۰ و تا آنجایی که میتوانم یاد بگیرم. از گهواره تا گور دانش بجوی، نگو که من ۴۰سالم است یا ۵۰ سال از من دیگر گذشته نه اصلا اینگونه نیست؛ به قول آقای مهندس اگر امروز دکتری گرفتی و دور از جان مردی آن دکتری با تو همیشه هست، امروز شنا را یاد گرفتی و دور از جان مردی همیشه باتو است امروز اعتیادت درمان شد سیگارت درمان شد دور از جان مردی همیشه با تو هست، همهی علوم هر چقدر که یاد بگیریم هست و وقتی نیست برای بطالت گذراندن بهترین زمان زمانی است که مطالب علمی را یاد بگیریم و مسائل را با آن حل بکنیم.
از این که به صحبتهای بنده توجه نمودید متشکرم.

تایپ خبر: همسفر امیرمحمد
عکاس: همسفر امیرمحمد
ارسال خبر: همسفر امیرمحمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
123