English Version
This Site Is Available In English

یکی از صفات بارز اعتیاد همین معرکه‌گیری است

یکی از صفات بارز اعتیاد همین معرکه‌گیری است

جلسه چهارم از دوره دوازدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰ نمایندگی اردستان با استادی راهنمای تازه‌واردین مسافر سجاد، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکه گیری» روز سه‌شنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از خداوند بزرگ، آقای مهندس و راهنمایم که هرچه امروز دارم و حال خوشی که تجربه می‌کنم، مدیون ایشان هستم سپاسگزارم‌ و از تک‌تک دوستان خدمتگزار در کنگره۶۰ اردستان کمال تشکر و قدردانی را دارم. 

دستور جلسه امروز رابطه معرکه‌گیری و یادگیری و ارتباط بین این دو است. اولین چیزی که ما برای اصلاح و درمان آن در کنگره حضور داریم اعتیاد است. یکی از صفات بارز اعتیاد، همین معرکه‌گیری است. روزی تک‌تک ما افراد کنگره معرکه‌گیرهای بسیار خوبی بودیم؛ بلد بودیم با دست پس بزنیم و با پا پیش بکشیم، واقعیت را طور دیگری جلوه دهیم، خودمان را بی‌گناه نشان دهیم و قیافه‌ی حق‌ به‌جانب بگیریم. این همان معرکه‌گیری است؛ همان دروغ‌هایی که می‌گفتیم و حتی گاهی از راست هم قشنگ‌تر جلوه می‌دادیم.

هنوز هم این صفت را در مصرف‌کنندگان می‌بینیم؛ وقتی می‌گویند گردن‌گیرش خراب است؛ یعنی دچار معرکه‌گیری شده. هرجا به نفعمان بود استفاده می‌کردیم و هرجا به ضررمان بود با سروصدا و حاشیه‌سازی دیگران را مقصر جلوه می‌دادیم. واقعاً در این کار استاد بزرگی بودیم؛ اما اصل موضوع این است که معرکه‌گیری را باید در ارتباط با درمان بررسی کنیم.

یک تازه‌وارد وقتی وارد کنگره می‌شود، قبل از شروع سفر معرکه‌گیری‌های زیادی دارد. اگر به دلخواه خودش آمده باشد، بحث فرق می‌کند؛ اما اگر به اجبار آمده باشد، هزارویک بهانه می‌آورد که کنگره به درد من نمی‌خورد، من خوب نمی‌شوم، ده ماه طولانی و سه جلسه در هفته سخت است، ورزش جمعه نمی‌خواهم، سی‌دی نوشتن فایده ندارد و … این‌ موارد نمونه‌های بارز معرکه‌گیری است. 

روش درمان در کنگره۶۰، روش DST با داروی درمانی شربت OT (اوپیوم تینکچر) است؛ همان شربت تریاک که در طول ده‌ الی‌ یازده‌ماه و در پله‌های ۲۱ روزه مصرف می‌شود. حالا کسی که وارد کنگره می‌شود الزاماً مصرف‌کننده‌ی تریاک نیست؛ ممکن است هروئین، شیشه، مواد شیمیایی، حشیش یا الکل مصرف کرده باشد؛ حتی بعضی چند نوع ماده را با هم مصرف می‌کنند. 

من روز اولی که وارد کنگره شدم، روزی صد سی‌سی داروی متادون مصرف می‌کردم؛ اگر آن موقع کسی از من می‌پرسید: بزرگ‌ترین آرزویت چیست؟ می‌گفتم اینکه متادون مصرف نکنم و به جایش بتوانم تریاک یا شیره مصرف کنم. بارها تلاش کردم اما نشد؛ چون مسیر اشتباه بود. وقتی گفتند درمان با شربت OT است، مقاومت کردم و این همان معرکه‌گیری بود؛ نپذیرفتن آموزش و ایستادن در برابر نکاتی که درست است. 
فکر نمی‌کردم که در کنگره افراد زیادی با انواع مواد رها شده‌اند؛ حتی کسانی که متادون مصرف می‌کردند؛ اما من نه می‌گفتم، مصرف من فرق دارد، من نمی‌توانم که این همان معرکه‌گیری بود

مدت‌ها گذشت و دیدم بعضی بچه‌ها می‌گویند: شربت اوپیوم به بدن من سازگار نیست، زخم معده و حالت تهوع می‌گیرم، مزه‌اش تلخ است و الکل دارد؛ در حالی که همان فرد قبلاً یک‌و‌نیم لیتر الکل را در دو وعده می‌نوشید! این‌ها همه بهانه همان ایستادن در برابر درمان، همان معرکه‌گیری است. ما در کنگره یاد گرفتیم که باید از گذرگاه‌هایی عبور کنیم که عبور از آن‌ها آسان نیست؛ چه آن‌هایی که در سفر دوم هستند و اعتیادشان درمان شده، چه آن‌هایی که در اوایل سفر هستند، همه باید این مسیر را طی کنند.

در کل می‌خواهم بگویم: هیچ راهی بهتر، آسان‌ و لذت‌بخش‌تر از مسیر کنگره برای درمان نیست؛ چون خودم راه‌های مختلفی را امتحان کردم، سختی و ذلت کشیدم؛ اما فایده‌ای نداشت. در کنگره نه آن‌طور اذیت شدم و نه مشکلی برایم پیش آمد. امروز هم احوالاتم خیلی خوب است و  از آن لذت می‌برم. چرا؟ چون یکی از اصولی‌ترین موارد برای درمان، عبور کردن از معرکه‌گیری و حاشیه‌ است؛ باید با خودم صادق باشم. اگر بخواهم راهنما را گول بزنم، هرچند راهنمای کنگره گول نمی‌خورد، در اصل دارم خودم را گول می‌زنم. راهنما به اندازه مصرف و نوع مصرف تازه‌وارد آگاه است؛ حتی اگر رهجو صادق نباشد؛ پس تا زمانی که با خودم صادق نباشم، در همان نبرد اول مانده‌ام. یک پله یا دو پله بالا می‌روم، بعد به پایین سقوط می‌کنم و دوباره همان چرخه تکرار می‌شود. 

وقتی با خودم صادق باشم، نیروهای راستین به کمک می‌آیند و این وعده خداوند دروغ نیست، واقعاً اتفاق می‌افتد. روز‌به‌روز حال و احوالاتم بهتر می‌شود و تغییر می‌کند. نمی‌دانم چطور؛ اما می‌دانم همه چیز به شکل دیگری شده، حال و روز و نگاه من به دنیا تغییر کرده است. خروسی که سه سال در خانه می‌خواند و من نمی‌شنیدم، امروز از صدایش لذت می‌برم. از گل و صدای زنگ خانه لذت می‌برم، همه این‌ها واقعیت است به شرطی که از معرکه‌گیری عبور کنیم. 

وقتی از معرکه‌گیری عبور کردیم، آموزش گرفتن شروع می‌شود. آموزش گرفتن یعنی همین لذت‌بردن از نکات ساده؛ اما تا زمانی که آموزش نگرفته باشم، با همه دنیا در جنگ به سر می‌برم. بچه در خانه بازی می‌کند و سروصدا دارد، من عصبانی می‌شوم و وسیله‌ای به سمتش پرت می‌کنم. با مشتری، زن و بچه، پدر و مادر و با همسایه درگیر می‌شوم، همه این‌ موارد به‌خاطر این است که هنوز از معرکه‌گیری عبور نکرده‌ و آموزش نگرفته‌ام. 

آیا معرکه‌گیری جنبه مثبت دارد؟ شاید خیلی وقت‌ها فکر کرده‌ام با معرکه‌گیری از مهلکه فرار کرده‌ و اشتباهی را پوشانده‌ام؛ اما حقیقت این است که هیچ جنبه مثبتی ندارد. شاید به ظاهر بگویم زرنگ بودم؛ اما در اصل خراب و اشتباه است؛ باید از معرکه‌گیری عبور کنم تا آموزش بگیرم. آن وقت حرف راهنما در ذهن و جانم می‌نشیند که می‌گوید: دارویت را سر ساعت و به اندازه مشخص مصرف کن و سی‌دی‌ات را بنویس. راهنما هزار بار می‌گوید: اما وقتی درگیر معرکه‌گیری هستم، انگار نمی‌شنوم. وقتی عبور کنم، تازه صدای راهنما را می‌شنوم و کم‌کم به توصیه‌هایش عمل می‌کنم. همین باعث می‌شود حال و روزم بهتر شود. 

ان‌شاءالله همه ما که روزی معرکه‌گیرهای خوبی بودیم، بتوانیم از این مرحله عبور کنیم. بعضی‌ از افراد خوب شده‌اند، بعضی نیمه‌راه هستند و بعضی هنوز درگیرند. امیدوارم هرچه زودتر همه عبور کنیم تا حال و احوالمان در کنار هم خوب باشد و از بودن کنار همدیگر لذت ببریم.

تایپیست: مسافر مجتبی (لژیون‌ دوم)
ویراستار: مسافر علی (لژیون‌ دوم)
عکاس: راهنمای تازه‌واردین‌ مسافر ابراهیم
ارسال: راهنما مسافر محمدرضا نگهبان سایت

مسافران نمایندگی اردستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .