English Version
This Site Is Available In English

انسان‌های نامنظم یادگیری لازم را به دست نمی‌آورند

انسان‌های نامنظم یادگیری لازم را به دست نمی‌آورند

دهمين جلسه از دور بیست و هشتم کارگاه های آموزش خصوصی کنگره ۶۰ شعبه باباطاهر همدان به استادی مسافر مسعود و نگهبانی مسافر الیاس و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه ( رابطه یادگیری و معرکه‌گیری) سه‌شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود. 

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر، عرض سلام و ادب خدمت همه عزیزان و یاد می‌کنیم‌ از مهندس دژاکام نامدار، به راستی که اگر این کنگره نبود الان اینجا نبودم و به درمان نمی‌رسیدم و حال و خوش را تجربه نمی‌کردم، بسیار سپاسگزارم از ایشان و خانواده محترمشان که چنین ساختاری را برای من به وجود آوردند تا من بتوانم اینجا بیام، سفر کنم و به درمان برسم و تا حدودی تعادل نسبی در خودم و خانواده‌ام ایجاد کنم، سپاسگزاری می‌کنم از همه خدمتگزاران، از ایجنت محترم شعبه، تمامی راهنمایان عزیز و بقیه عزیزانی که در بخش‌های مختلف این نمایندگی و کل کنگره‌۶۰ خدمت می کنند، اگر خدمت این عزیزان نبود ما اینجا نبودیم یا اصلا معلوم نبود که من به چه روزی می‌افتادم یا در چه موقعیتی قرار می‌گرفتم، به هر حال این بستر و ساختاری که به وجود آمد شکرگزار خداوند هستم و شکرگزار همه عزیزان، تشکر ویژه دارم از همه خدمتگزاران که کمک کردند من در این جایگاه قرار گرفته و آموزش بگیرم و خدمت کنم، هدف این است که به درمانده‌ها و به افرادی که در دام اعتیاد گرفتار شده‌اند بستری را فراهم کنیم، قوانین را اجرا کنیم تا یک نفر این‌جا بیاید و به درمان برسد، این خودش ارزشمند خواهد بود.

تشکر ویژه دارم از راهنمایی سفر اول آقای رمضانی و همین‌طور آقا صمد در لژیون۸ که همیشه از ایشان آموزش گرفته و از وجود ایشان بهره‌مند هستم و خواهم بود، از راهنمای نیکوتین خودم آقای نوروزی بسیار سپاسگزارم که نزدیک ده ماه سفر کردم و زحمات زیادی برای من کشیدند.

در مورد دستور جلسه: رابطه یادگیری و معرکه گیری، ما اول باید بدانیم در موضوع یادگیری که چرا باید یاد بگیریم؟ همان‌طور که آقای خدامی دیده‌بان محترم در مورد این موضوع جلسه صحبت کردند و فرمودند: برای یادگیری سه شرط لازم است.

اول اینکه من نمی‌دانم، اگر من اعتراف کنم به اینکه اطلاعات کافی ندارم و هیچی نمی‌دانم، آن موقع زمینه‌ای فراهم می‌شود که من برای یادگیری و آموزش آماده باشم، معمولا انسان‌هایی که فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند، اين‌ها به آموزش اهمیت نمی‌دهند یا از مسائل آموزشی بهره نمی‌برند، بنابراین اگر موردی یا تناقضی پیش آيد معمولا جلوگیری می‌کنند که این یک نوع تعریف از معرکه‌گیری است.  

دوم باور پذیری، این‌که ما قبول کنیم کسانی هستند که بیشتر از ما اطلاعات دارند و بیشتر می‌دانند، معمولا می‌گویند: همه‌ چیز را همه کس دانند، این‌که حالا من فکر کنم من خیلی بلد هستم لذا نظر اشتباهی است و مانعی برای یادگیری بنده می‌باشد و همین‌طور نخواهم آموخت، مستمر بودن در کنگره۶۰ که من دائم بتوانم اینجا دوام بیاروم، خب یک مقدار راه سخت است و در پیام سفر دوم می‌خوانیم که می‌گوید: سفر دوم به مراتب هم سهل است هم سخت، سهل بودن این سفر برای کسانی است که معمولا روی برنامه و مرتب هستند، قوانین را اجرا می‌کنند و گوش به فرمان هستند ولی افرادی که به قوانین اهمیت نمی‌دهند یا مرتب نیستند و در لژیون منظم حضور ندارند و در کارگاه‌های آموزشی به طور منظم شرکت نمی‌کنند لذا آن یادگیری لازم را هرگز به دست نمی‌آورند.

سوم این‌که تسلیم و قبول موضوع، بحث این است وقتی من تسلیم راهنما باشم، حالا معرکه‌گیری، بعضی مواقع، البته آقای مهندس هم در صحبت‌های چهارشنبه فرمودند: قبلا در کنگره معرکه گیری زیاد بود، یعنی یک کارگاهی تشکیل می‌شد یک ساعت، یک ساعت و نیم بعد از آن دیگر لژیونی وجود نداشت همه دور هم جمع می‌شدند و راهنماها هم نبودند در نتیجه شروع به معرکه‌گیری گرفتند و خیلی معضل زیادی شده بود لذا نشستند و فکر کردند و با دیدبانان مشورت کردند، تا این‌که به این نتیجه رسیدند که ما هم در مقابل معرکه‌گیری آن‌ها معرکه می‌گیریم، منتها معرکه گیری در جهت مثبت، معرکه‌گیری در جهت ارزش‌ها در نتیجه این شد که لژیون به این صورت تشکیل شد، برای هر لژیون یک راهنما انتخاب شد، با شرایط پذیرش که عده‌ای آمدند و امتحان دادند و در راهنمایی قبول شدند و هر کدام از قبول شدگان مسئول یک لژیون شدند و به این صورت بحث معرکه‌گیری را جمع‌وجور کردند، البته الان طبق فرموده مهندس دیگر معرکه‌ای به آن صورت وجود ندارد ولی تا حدودی معمولا هست و انجام می‌شود منتها اگر من سرم را بندازم پایین و به فکر رهایی، حال خوب و زندگی و تعادل خودم باشم و با کار هیچ کسی کاری نداشته باشم، می‌توانم هم این‌جا از آموزش‌های بهره ببینم و دنبال معرکه‌گیری نباشم، به هر حال اشتباهات و مصائب پیش می‌آید، راهنما ممکن یه حرفی بزند، قوانین اینجا اجرا می‌شود، از ایجنت محترم بگیر تا سفر دومی‌هایی که اینجا خدمت می کنند همگی هدفشان فقط این است که در نهایت یک نفر به رهایی برسد و به تعادل و حال خوش برسد، هدف اصلی این هست.

اگر من هم هدفم این باشد دنبال معرکه‌گیری نخواهم بود و به دنبال مسائل حاشیه‌ای نمی‌روم مثلا راهنمای دیگر فلان حرف را زد، دوربین خود را روی کارهای خودم زوم می‌کنم‌ و موردی هست که میگوید: ما نباید تماشاگر خدمت دیگران باشیم بلکه باید خودمان خدمتگزار باشیم. اگر تماشا کننده باشیم مثلا من نگاه کنم به آقای ایکس که ببینم چطور خدمت می‌کند، آن‌جا حتما ایراد مي‌گيرم، این خصلت معرکه‌گیری است، امیدوارم من اینجا از این معرکه‌گیری ها به دور باشم تا بتوانم در زندگی به حال خوش برسم، از اینکه به حرف های من گوش داده بسیار متشکرم.

تایپ: مسافر علی (لژیون هفتم) خدمتگزار سایت 

عکس، تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا (لژیون هشتم) نگهبان سایت 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .