معرکه‌گیری در مسیر مثبت هم داریم

جلسه چهارم از دوره شصت‌و‌سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی ابن‌سینا به استادی راهنما همسفر طاهره، نگهبانی همسفر شبنم و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» روز سه‌شنبه ۴ آذر‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستورجلسه امروز درمورد رابطه یادگیری با معرکه‌گیری است که با این دستورجلسه همه آشنا هستیم و می‌دانیم، چیزی است که در زندگی خیلی با آن برخورد داشته‌ایم، حالا چه خودمان این کار را انجام داده‌ایم، چه اطرافیانمان، در دایره ارتباطات ما بوده است. یادگیری یعنی؛ این‌که من از طریق آموزش، از راه آموزشی که حالا من امروز در کنگره هستم، آموزش‌ها را می‌گیرم، دانشی را به دست می‌آورم و این دانش باعث می‌شود که توانایی‌های من بالا برود، قطعا انسانی که از طریق دانش، توانایی‌هایش‌ بالا می‌رود، خواه، ناخواه مورد احترام قرار می‌گیرد. اما معرکه‌گیری یعنی چه؟ معرکه‌گیری نشانه تو خالی بودن انسان‌ها است؛ یعنی این‌که من خیلی چیز‌ها را نمی‌دانم، من به آن دانایی نرسیده‌ام، ولی می‌خواهم با جمع کردن افراد به دور خودم، برای این‌که از دیگران حمایت را دریافت کنم، شروع به ثابت کردن خودم می‌کنم، حالا با رفتارم، گفتارم، با کردارم این کار را انجام می‌دهم.

حال؛ معرکه‌گیری در مسیر مثبت هم داریم، یعنی ما که در این مکان نشسته‌ایم، این‌جا معرکه‌گیری داریم، در جهت مثبت یادگیری را بالا می‌بریم و آموزش‌های خود را زیاد می‌کنیم، ما به این معرکه‌گیری کاری نداریم، در لژیون‌ها هم معرکه‌گیری از نوع مثبت است و در خود کنگره که خانواده بزرگ ما است، به همین شکل؛ ولی در مورد معرکه‌گیری صحبت بکنیم که نقطه مقابل یادگیری است؛ یعنی اگر این معرکه‌گیری برداشته نشود، یادگیری ما زیر سوال می‌رود.این‌که یاد‌گیری چه است؟ یادگیری آموزشی است و وقتی من آموزش می‌گیرم به دانشم اضافه می‌شود، من را از معرکه‌گیری دور می‌کند و من را طوری با خودم رو‌به‌رو می‌کند که انگار من خیلی آرامم، خیلی خوب است نیازی ندارم خودم را مطرح کنم؛ مثل همان که می‌گویند درخت هرچه پربارتر است سر به‌زیر است یا آن که استاد می‌گوید؛ اگر بوی گلستان یا چمنی حقیقی باشد ما آن را حس می‌کنیم و آن شخص نیاز به معرکه‌گیری ندارد، اما او که نیاز دارد، برای ثابت کردن خودش به هرکاری دست می‌زند.

وقتی که این کار را انجام می‌دهد در واقع دارد خودش را از مسیر دانایی دور می‌کند، واقعا دانا نیست، در وهله اول خودش را از مسیر یادگیری دور می‌کند، هرقدر هم که آموزشی باشد حالا من چه در کنگره باشم و یا هرجای دیگر فرقی نمی‌کند، هرقدر هم که آموزشی باشد این آموزش قابل جذب نیست من نمی‌توانم این آموزش را برداشت کنم چون همیشه در این فکر هستم که خودم را ثابت بکنم. موضوعی که مخصوصا ما که در کنگره هستیم باید به آن دقت بکنیم؛ چون ما این‌جا در جمعی هستیم که بالاخره هر جمعی ممکن است معرکه‌گیری خاص خودش را داشته باشد. ما که اینجا جمع می‌شویم هدفمان چه است؟ هدفمان آموزش است، برای این‌که آموزش بگیریم آمدورفت می‌کنیم و برای این‌که خودمان را رشد بدهیم هرکسی هم در جایگاه خودش است، جایگاه آدم‌ها در کنگره تعریف شده یعنی من که راهنما هستم سر جای خودم هستم، یک تازه‌وارد، سفر اولی، سفر دومی، جایگاه‌ها تعریف شده است، به خاطر این‌که این اتفاقات رخ ندهد و من باید آموزش و خدمت را داشته باشم، کار دیگری ندارم.؛ یعنی من در کنگره کار دیگری ندارم.

حالا اتفاقی که می‌افتد عزیزان یک موقع نمی‌آیند، از مسیر خدمت و از مسیر آموزش فاصله می‌گیرند و شروع به قضاوت کردن دیگران می‌کنند؛ این‌که چرا کنگره این‌طور است و چرا آن‌طور است که به این موضوع اشاره شد که چرا کنگره پولی است و چرا در پارک می‌روم، به من می‌گویند در پارک هم حق ندارید با هم صحبت کنید، چرا  راهنما در لژیون این‌طور حرف می‌زند، چرا مرزبان در مورد لباس من نظر می‌دهد، برای چه باید سی‌دی بنویسم، چرا هر هفته باید سی‌دی بنویسم، این‌ها چیز‌هایی است که یا در گفتار من است یا ممکن است در ذهن من باشد؛ این یعنی آموزش من کامل نیست، اصلا در کنگره آموزشی نمی‌گیرم؛ چون مسیر کنگره از ابتدا برای من مشخص شده، به من گفته‌اند، چکار باید بکنی.

وقتی که از آموزش دور می‌شوم این‌جا است که درگیر حاشیه می‌شوم و وارد مدار افرادی می‌شوم که واقعا با آن‌ها هم‌تراز هستم. فردی که در حاشیه است و فردی که حالش خوب نیست، من او را جذب می‌کنم در کنگره من به سمت آن آدم می‌روم و همین امر باعث می‌شود که بیشتر و قوی‌تر موضوع معرکه‌گیری نمود پیدا کند و حالمان خراب‌تر شود. اگر من بخواهم که در کنگره در مسیر حاشیه قرار بگیرم، این نیست که من فکر کنم کنگره یک مکان استثنایی است، خب می‌گویند صراط‌مستقیم است پس حاشیه وجود ندارد، اتفاقا در کنگره هم حاشیه زیاد وجود دارد من باد حواسم جمع باشد و من باید بدانم که چه حرفی می‌زنم و چه کاری انجام می‌دهم.

رهایی۴۰ سی‌دی همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر مهناز

مرزبانان کشیک: همسفر ناهید و مسافر مجتبی
تایپیست: راهنمای تازه‌واردین همسفر سحر
عکاس: راهنما همسفر اعظم
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابن‌سینا