جمعی از همسفران لژیون دوم به راهنمایی همسفر رویا پیرامون دستور جلسه « یادگیری و معرکهگیری» چنین نوشتند؛ شما را به خواندن این مطالب دعوت میکنیم و از شما همراهان همیشگی سپاسگزاریم.

سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
یادگیری پلی است میان جهل و دانایی، هر قدم بر این پل، ما را به رهایی نزدیکتر میکند. معرکهگیری سایهای از ترس و منیت است؛ اما یادگیری نوری است که امید میآفریند. معرکهگیری زمانی شکل میگیرد که انسان گرفتار کمبود دانش، منیت، حسادت یا شکست باشد، این رفتار نقطه مقابل یادگیری است و ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. فردی که معرکهگیر است به دلیل منیت نمیتواند اشتباهات خود را بپذیرد؛ زیرا میترسد دیگران او را مقصر بدانند، چنین فردی معمولاً در حاشیه قرار میگیرد و بیشتر وقتها در حال نق زدن و شکایت کردن است.
در سیدی «رابطه یادگیری ومعرکهگیری» قوانینی ساده اما بسیار مهم بیان شده است، قوانینی که اگر به آنها عمل نکنیم، کمکم وارد حاشیه و نافرمانی میشویم. نتیجهی این مسیر چیزی جز دوری از آموزش و دانایی نیست. انسانی که از یادگیری فاصله بگیرد، مانند آب راکد میشود، بیثمر و بیحرکت. فردی که در کنگره به درمان رسیده باشد، هرگز بدِ کنگره را نمیخواهد و وارد معرکهگیری نمیشود. اما کسی که به ظاهر درمان شده و در خفا همچنان مواد مصرف میکند، گرفتار عذاب وجدان میشو؛. او برای پنهان کردن خطاهای خود، با ایراد گرفتن، سرزنش کردن و معرکهگیری تلاش میکند تقصیرها را به گردن دیگران بیندازد و حتی طلبکار هم باشد. بیدلیل نیست که یادگیری و معرکهگیری در کنار هم مطرح شدهاند؛ زیرا این دو همانند دو کفه ترازو هستند. هرچه سطح دانش و معرفت ما بالاتر رود، کفه معرکهگیری پایینتر میآید. یادگیری یعنی آموزش گرفتن تا به دانایی رسیدن. کسی که به دنبال آموزش باشد، داناییاش بالا میرود و از سه صفت ترس، منیت و ناامیدی فاصله میگیرد و از مسیر ضدارزشها به سمت ارزشها حرکت میکند.

سلام دوستان هستی هستم یک همسفر
یادگیری محدود به مدرسه و امتحان نیست؛ بلکه هر لحظه زندگی فرصتی برای آموزش و رشد است. زندگی یعنی یاد گرفتن از تجربهها و اشتباهات گذشته خود و دیگران یا از سختیهایی که بر ما گذشته است. در کنگره آموزش گرفتم که هر تغییری از یادگیری آغاز میشود، از لحظهای که میپذیرم باید بفهمم، تفکر کنم و آموزش را وارد زندگیام کنم. یادگیری یعنی روبهرو شدن با ضعفها، نگاه کردن به خود و پذیرفتن اینکه باید چیزی در من اصلاح شود تا حال بهتر شود. درست در همین نقطه است که معرکهگیری وارد میشود؛ وقتی ذهن نمیخواهد یاد بگیرد، از مسئولیت فرار میکنم، وقتی نمیخواهم بگویم اشتباه کردهام، ذهن راه سادهتری پیدا میکند مثل شلوغ کردن، نق زدن و...
معرکهگیری یعنی فرار از یادگیری؛ یعنی به جای اینکه در آرامش بشنوم، حرف بیهوده بزنم. یعنی به جای اینکه دلیل مسائل را، در خود پیدا کنم، از دیگران ایراد بگیرم و به جای تمرکز بر اصل، در حاشیهها غرق شوم. معرکهگیری دیواری مقابل یادگیری میسازد، دیواری که نمیگذارد حقیقت را ببینم و پیام آموزش به دل من برسد. در واقع این دو، همیشه یک نکته طلایی وجود دارد: هرچقدر یادگیری بیشتر باشد، معرکهگیری کمتر میشود. کسی که بفهمد چرا باید تغییر کند، دیگر انرژی خودرا برای جنگیدن با دیگران هدر نمیدهد. باید بدانیم یادگیری آرامش میآورد، معرکهگیری آشوب، یادگیری تواضع میدهد، معرکهگیری غرور، یادگیری ما را جلو میبرد، معرکهگیری ما را در جای قبلی نگه میدارد. جایی که نور آموزش وارد میشود، سایههای معرکهگیری ناپدید میشود. پس اگر میخواهیم رشد کنیم، باید معرکهگیری را کنار بگذاریم و اجازه دهیم آموزش در ما جاری شود. وقتی ذهن آرام شود، دل آماده یادگیری میشود، و آنگاه مسیر دانایی و رهایی برای ما هموار خواهد شد.
ویراستار: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون دوم) دبیر سایت
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر نرگس ( لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی علی عصارزاده مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
42