یکمین جلسه از دوره دوازدهم سری جلسات کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی شوشتر به استادی راهنمای محترم، مسافر امید، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه: 《 رابطه یادگیری و معرکهگیری 》 در روز یکشنبه مورخ ۲/آذر/۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، امید هستم یک مسافر، خدا را شاکرم که امروز در این جایگاه حضور دارم. از نگهبان جلسه، ایجنت محترم آقا کیوان و راهنمای عزیزم آقا علی تشکر میکنم که این فرصت آموزش را در اختیار من قرار دادند. دستور جلسه امروز «یادگیری و معرکهگیری» است. راستش خودِ من همیشه یک معرکهگیر خوب بودم، اما در کنگره آرامآرام فهمیدم که معرکهگیری چیست و ریشهاش در کجاست. رابطه یادگیری و معرکهگیری کاملاً معکوس است؛ هر جا معرکهگیری باشد، جهل و نادانی وجود دارد، اما برای رشد و تعالی نیاز به یادگیری داریم و یادگیری هم مستلزم گذشتن از یکسری مسائل است. به نظر من، اولین شرط یادگیری خواستۀ واقعی است و دومین شرط خالی شدن.

بهترین چیزی که هر بار با ورود به سالن توجهم را جلب میکند، همین تابلو است: «اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی». جناب مهندس هم میفرمایند لژیونها دقیقاً برای جلوگیری از معرکهگیری تشکیل شدهاند تا چنین فضایی در کنگره وجود نداشته باشد. ما در بیرون، هرکدام در شغل خود ممکن است جوشکار، تراشکار، مهندس، معلم یا استاد باشیم و حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم؛ اما وقتی وارد کنگره میشویم، از لحظهای که از این در وارد میشویم باید کاملاً تسلیم راهنما باشیم. چون خودمان بارها ترک کردهایم و موفق نشدهایم، پس حالا هر چه راهنما میگوید، نباید بگوییم «این را بلد هستم». نباید معرکه بگیریم؛ باید تسلیم محض باشیم، چون همین خواسته و همین تسلیم ما را به درمان اعتیاد میرساند. انسان وقتی تهی باشد و بداند که نمیداند، جا برای یادگیری پیدا میکند. استاد امین میگویند: «وقتی انسان چیزی را یاد میگیرد، ابتدا وارد ذهن او میشود تا کمکم به قلبش برسد.» با اینکه فاصله مغز تا قلب کمتر از یک متر است، اما شاید سالها طول بکشد تا دانستهها به قلب برسند و تبدیل به عمل شوند. فقط با آموزش، یادگیری، عملکردن و ایمان کامل است که این مسیر طی میشود.
- تعداد بازدید از این مطلب :
53