سیزدهمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاههای خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به نگهبانی مسافر علی، استادی مسافر علی و دبیری مسافر رسول با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» یکشنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر؛ تشکر میکنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و راهنمای لژیون سوم که اجازه خدمت را به من دادند تا بتوانم آموزش بگیرم. در رابطه با دستور جلسه یادگیری و معرکهگیری؛ معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است. سخنان جناب مهندس دژاکام را در کارگاه آموزشی این هفته گوش کردم و سعی میکنم، تجربههای شخصی خود را که در کنگره ۶۰ اتفاق افتاده است، به اشتراک بگذارم.
ورود من به کنگره با مصرف شیره و با تخریب زیاد بود، از درمان عاجز بودم، دوستانی داشتم که در NGOهای دیگر ترک کرده بودند و میدیدم بعد از چند ماه به نقطه اول برمیگشتند. دو نفر از دوستان که به من لطف داشتند، بنده را راهنمایی کردند که به کنگره ۶۰ بیایم و طی مدت ۱۰ ماه با بازسازی سیستم ایکس و روش DST به درمان برسم. زمانی که بهعنوان یک تازهوارد روی این صندلیها نشستم با خودم عهد بستم که هدفم فقط رهایی باشد؛ چون چند سال تخریب داشتم ومی خواستم درمان بشوم و میدانستم که راه سختی در پیش دارم؛ چون با مصرف زیاد وارد کنگره شده بودم. زمانی که وارد لژیون شدم خودم را تسلیم آموزشهای کنگره ۶۰ کردم و بعد از چند جلسهای که گذشت با خودم میگفتم اگر من علی برای درمان، دانایی و آگاهی داشتم اینجا نمینشستم. پس من چیزی نمیدانم و تسلیم سیستم و راهنمای لژیون هستم .در روزهای اول سفر، خیلی اذیت شدم؛ ۷۲ ساعت خواب نداشتم باوجوداینکه مواد در اختیارم بود. تحمل کردم با خودم عهد بسته بودم که این صندلی را اشغال نکنم. به حرف راهنما گوش کردم که میگفتند، باید تحمل کنی تا سختیها تمام شود و حالت کمکم خوب میشود و به درمان نزدیک میشوی. آموزشهای کنگره فوق تصور من بود و زندگیام را متحول کرد. من بارها در لژیون گفتم که زندگی من قبل از ورود به کنگره و بعد از آن چیزی دیگری بود.
جناب مهندس در صحبتهای خود میگفتند که چیزیهایی که گنکره ۶۰ به ما میدهد؛ حتی نزدیکان به ما نمیدهند.خدا را شکر که با گنکره ۶۰ آشنا شدم و توانستم درگنکره ۶۰ خدمت کنم تا از این سیستم و از این سقف دور نباشم. من علی هر چه دارم از کنگره ۶۰ دارم وقدر اینجا را میدانم.من در لژیون مرزبانی ۱۴ ماه خدمت کردم ومی خواهم تجربه خودم را بگویم عزیزانی که وارد معرکهگیری میشدند من از آنها دوری میکردم و همیشه دوست داشتم کنار کسانی باشم که درست سفر میکنند تا از آنها الگوبگیرم تا بتوانم با آموزشهای کنگره ۶۰ بهتر آشنا شوم تا در سفر اول راحتتر سفر کنم. یکی از دوستانی که نتوانست سفر خود را تمام کند، میگفت خود را درگیر اینجا کردهاید و خود را برای راهنما لوس میکنید! به او گفتم نیازی ندارم خودم را به راهنما نزدیک کنم یا خودم را نشان بدهم؛ چون درست سفر میکنم و سیدیهایم را مینویسم و بایدها و نبایدهای کنگره ۶۰ را رعایت میکنم، داروهایم را سروقت میخورم و تمام فرامین راهنما را رعایت میکنم. تمام راهنماهای عزیز چیزی جز درمان رهجو نمیخواهند و بدون هیچ چشمداشتی تلاش میکنند رهجو را به درمان برسانند.

زمانی که من در مرزبانی بودم خیلی از عزیزانی که انضباطی میشدند میدیدم که بایدها و نبایدها از قبیل سیدی نوشتن و سر ساعت دارو خوردن را رعایت نمیکردند و انضباطی میشدند. در پایان سخنانم میخواهم بگویم راه درمان قطعی اعتیاد فقط کنگره ۶۰ میباشد. وقتی من میآیم روی صندلی مینشینم مسئول درمان خودم هستم وباید این مسئولیت را قبول کنم تا به درمان برسم و امیدوارم تمام سفر اولیها به درمان و حال خوش برسند
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاس گذارم
مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر محسن
نگارش: مسافر علی
ویرایش وارسال خبر: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
103