English Version
This Site Is Available In English

دانایی انسان ربطی به سواد ندارد

دانایی انسان ربطی به سواد ندارد

هفتمین جلسه از دوره دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی تربت حیدریه در روزهای سه‌شنبه با استادی راهنمای تازه واردین مسافر مجید و نگهبانی مسافر محمد رضا و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه "رابطه‌ی یادگیری و معرکه گیری"  درتاریخ 04 آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم مسافر.
از نگهبان جلسه تشکر می کنم که مسئولیت اداره این جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در مورد یادگیری و معرکه گیری هرکسی یک چیز می‌گوید ولی تصور من از معرکه گیری مثل زمانی بود که یک پهلوان مردم را دور خودش جمع می‌کرد و زنجیر پاره می‌کرد.
وقتی وارد کنگره شدم پی بردم که معرکه گیری در من هم وجود دارد و دلیلش را الان متوجه می‌شوم زیرا قبلاً نادان بودم. در گذشته اگر کسی مرا نادان خطاب می‌کرد، زود به هم می‌ریختم ولی در کنگره فهمیدم که نادانی کلمه‌ بدی نیست، نادانی یعنی ندانستن.
چرا معرکه گیری می‌کردم؟ چون فکر می‌کردم که می‌دانم، در صورتی که نمی‌دانستم. دانایی انسان ربطی به سواد ندارد، من این را قبلا متوجه نبودم و فکر می‌کردم چون تحصیلات بالایی دارم، آدم با سواد و دانایی هستم و احتیاج به آموزش ندارم.
می‌گویند: زگهواره تا گور دانش بجوی. من درکی از این جمله نداشتم ولی زمانی که وارد کنگره شدم متوجه شدم که مفهوم این جمله بالا بردن دانایی و آگاهی برای رسیدن به تعادل و آرامش است.
من سواد و پول داشتم اما آرامش و تعادل نداشتم، با کوچک‌ترین چیز به هم می‌ریختم و همیشه تقصیر را گردن دیگران می‌ انداختم یا به عبارت دیگر، معرکه گیر بودم. همه این ها دلیل بر عدم آگاهی من بود. معرکه‌گیری و یادگیری هیچ‌وقت نمی‌توانند کنار هم قرار بگیرند چون همیشه مقابل هم هستند.
زمانی که در تاریکی بودم، ضلع معرکه‌گیری من خیلی بزرگ بود ولی ضلع یادگیری‌ام کوچک، چون همیشه می‌گفتم من خودم بلدم، اما در کنگره یاد گرفتم تا زمانی که بگویی من خودم بلدم هیچ‌وقت آموزش نمی‌گیری. کسانی که در کنگره آموزش می‌گیرند کمتر خطا می‌کنند و مسئولیت کارهایشان را می‌پذیرند. همان‌طور که ترس مانع آموزش می‌شود، معرکه‌گیری هم مانع آموزش و یادگیری می‌شود.

نوع آموزش‌ها قبلاً برای ما فرق می‌کرد، معلم و استاد دانشگاه داشتیم ولی متأسفانه با آموزش غلط بزرگ شدیم. در کنگره باید ایمان داشته باشید زیرا کسانی که به عنوان راهنما خدمت می‌کنند، بر اساس تجربه صحبت می‌کنند و آموزش هایشان درست و بی نقص است.
یکی از دلایلی که شما در کنگره به درمان می‌رسید، ایمان داشتن به راهنما است که از روی عشق و علاقه و با تمام وجود برای شما وقت می‌گذارد. اگر از آموزش ها استفاده کنید و برداشت درست داشته باشید، به تعادل و آرامش می‌رسید و گرنه به دنیای تاریک و حال خراب گذشته برمی‌گردید.
در مورد معرکه‌گیری بیشتر از این نمی‌دانم چه بگویم فقط این را می‌دانم زمانی که خودم را با قبل از کنگره مقایسه می‌کنم، می‌بینم روزبه‌روز دارم آموزش می‌گیرم و حالم در زندگی خیلی بهتر است، این حال خوب من تاثیر مثبتی بر خانواده و اطرافیانم می‌گذارد.
چندوقت پیش کلیپی دیدم حدود هشتاد و سه سالِ پیش یک سری افراد زندگی می کردند که در زمان خودشان خیلی بزرگ، معروف و پولدار بودند. یک سری هم بودند که پول داشتند ولی ساده زندگی می‌کردند. بعضی‌ از آن افراد که درست زندگی کرده بودند از آنها به نیکی یاد می‌شد ولی از بقیه افراد که تمام زندگی خود را در ناآگاهی گذرانده بودند هیچ اثری نبود.
ما اولین کسانی هستیم که انتخاب شده‌ایم تا با درمان خود این شعبه را بزرگ و بزرگ‌تر کنیم. من باید با دور کردن حسادت و کینه از خود، خدمت کنم زیرا اگر یک نفر به زندگی برگردد خیلی ارزشمند است. من همه چیزم را از دست داده بودم، اما کنگره تمام زندگی و خانواده‌ام را به من برگرداند. پس شما که وقت می‌گذارید، درست سفر کنید و برای رسیدن به آرامش، تعادل، جدا شدن از دنیای تاریک و خدمت به دیگران تلاش کنید و قدر این جایگاه را بدانید.
من از تربت حیدریه برای درمان به مشهد می‌رفتم، تلاش کردم و به رهایی رسیدم. بعضی از راهنماها مسافت زیادی را از محل زندگی خود طی می‌کنند و به اینجا می‌آیند برای  خدمت و درمان یک انسان، پس قدر آنها را بدانید. از اینکه سکوت کردید و به صحبت‌های من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.

عکاس: مسافر رامین
تایپ: مسافر حسین
ویراستار: مسافر مسعود
ارسال خبر: مسافر حبیب
مرزبان کشیک: مسافر عبدالله

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .