English Version
This Site Is Available In English

سه شرط یادگیری و عبور از معرکه‌گیری

سه شرط یادگیری و عبور از معرکه‌گیری

جلسه هفتم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی بندرعباس با استادی مسافر مسعود و نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر شاهین  با دستور جلسه " رابطه یادگیری و معرکه‌گیری " در روز سه شنبه  چهارم آذر ماه 1404 راس ساعت 17:00 آغاز  بکار کرد:


خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز در جمع دوستان هستم و فرصت آموزش دیدن برایم فراهم شده است. از آقای جواد، نگهبان جلسه، تشکر می‌کنم که این جایگاه را دوباره در اختیار من قرار دادند. دستور جلسه این هفته رابطه یادگیری و معرکه‌گیری است و من نیز مانند بسیاری از دوستان، در سفر اول یکی از افراد بسیار معرکه‌گیر بودم و تقریباً برای هر موضوعی معرکه‌گیری می‌کردم، به همین دلیل، سه شرطی را که آقای مهندس درباره یادگیری بیان کردند با تمام وجود لمس کردم و اکنون با مثال‌هایی از خودم توضیح می‌دهم.
اولین شرط این است که انسان بپذیرد «نمی‌داند». من در سفر اول دقیقاً با همین موضوع سخت درگیر بودم و تصور می‌کردم بیشتر از راهنما می‌دانم. حتی زمانی که سی‌دی‌ها را می‌نوشتم، نوشته‌هایم بیشتر حاصل ذهن خودم بود تا سخنان جناب مهندس و بعدها که به آنها نگاه کردم، متوجه شدم چقدر از مسیر اصلی دور بودم و چگونه به جای یادگیری، درگیر معرکه‌گیری ذهنی بودم.


شرط دوم این است که انسان باور داشته باشد کسی هست که بیشتر از او می‌داند. من ماه‌ها با این موضوع کلنجار رفتم؛ درباره ساعت مصرف دارو، روش مصرف، یا حتی ابتدایی‌ترین موارد، مقابل راهنما می‌ایستادم. اما زمانی که وارد لژیون آقای علیرضا شدم، آرام‌آرام توانستم گارد ذهنی‌ام را کنار بگذارم و بپذیرم که راهنما در موضوع درمان اعتیاد، تجربه‌ای دارد که من ندارم. ما سال‌ها با مشکلات زندگی درگیر بوده‌ایم و همین باعث شده به کسی اعتماد نکنیم، اما اینجا یاد گرفتم که در موضوع درمان، باید خودم را به راهنما بسپارم.
نکته‌ای که جناب مهندس تأکید می‌کنند این است که راهنما قرار نیست در همه مسائل زندگی دخالت کند، راهنما در حوزه درمان اعتیاد مرجع است زیرا این مسیر را خودش طی کرده است. او با تجربه مستقیم، نه با درس و مطالعه، به جایی رسیده که بتواند به ما آموزش بدهد. این موضوع برای من بسیار تعیین‌کننده بود؛ چون فهمیدم در درمان باید تسلیم باشم، نه در همه امور زندگی.


شرط سوم نیز «تسلیم بودن» است؛ یعنی عمل کردن دقیق به آنچه راهنما می‌گوید. من ابتدا با نوشتن سی‌دی مشکل داشتم، اما با برنامه‌ریزی درست توانستم برای خودم زمان ایجاد کنم و آرام‌آرام انجامش دهم. دیر آمدن، بی‌نظمی، بی‌تعهدی و بهانه‌ها را کنار گذاشتم و قدم‌به‌قدم فرمان‌ها را اجرا کردم. هرچه راهنما گفت پذیرفتم و انجام دادم و همین باعث شد سفرم شکل بگیرد و نتیجه بگیرم.
در نهایت فهمیدم که این سه شرط تا لحظه آخر سفر همراه ماست. حتی افرادی بوده‌اند که تا سه‌دهم تک‌واحده رسیده‌اند اما به دلیل معرکه‌گیری رها نشده‌اند و دوباره مجبور شده‌اند سفر را تکرار کنند. تا زمانی که پیش آقای مهندس نرویم و نگاه و امضای نهایی ایشان را دریافت نکنیم، رهایی کامل اتفاق نمی‌افتد. کسی که این دستور جلسه را درست درک کند، حتی بعد از رهایی هم در کنگره می‌ماند، چون می‌فهمد که چه اندازه یاد گرفته و چه نعمت بزرگی در اختیارش قرار گرفته است.

تایپ، ویراستاری، عکس و ارسال: مسافر سجاد رهجوی راهنما مسافر علیرضا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .