تسلیم بودن در برابر آموزش‌هایی که در اینجا می‌آموزیم، بسیار کاربردی است.

سومین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی مسافر حسن علی، نگهبانی مسافر قربان و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه « رابطه یادگیری و معرکه گیری»  سه شنبه 4 آذرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان حسن علی هستم، یک مسافر

من نیز به نوبه خود از آقای نگهبان، دبیر محترم، و ایجنت محترم، مرزبانی و راهنمای عزیزم تشکر می‌کنم که از من خواستند در این جایگاه حضور پیدا کنم و تجربه کسب کنم. از شما سپاسگزارم.
موضوع جلسه امروز یادگیری و معرکه‌گیری است. من باید یاد بگیرم که به طور کلی وقتی از در کنگره وارد می‌شوم، باید بگویم که هیچ چیز بلد نیستم اگر این را بگویم و با این نگرش وارد شوم، بلاخره به نتیجه خواهم رسید. یادگیری من باید از جایی شروع شود که بگویم من نمی‌دانم. اگر امروز این را پذیرفتی و تسلیم شدی، بلاخره به جایی خواهی رسید.

دومین نکته این است که باید باور داشته باشم که کسی هست که بیشتر از من می‌داند، مانند راهنما، پدر و مادر و معلم. اگر تسلیم این افراد باشیم، هیچ‌گاه به بیراهه نخواهیم رفت.
واقعاً از روزی که وارد کنگره شدم، همواره با سر خودم عمل می‌کردم. هر چه راهنما می‌گفت این کار را نکن، آن کار را نکن، اما متاسفانه با سر خودم می‌رفتم. خیلی از هم لژیونی‌ها می‌دانند که چقدر ضربه خوردم. در یک سال از لحاظ مالی آسیب‌های زیادی دیدم. با یکی دو نفر از دوستان هم شیشه‌ای کار کردم و سرم را با آنها گرم کرده بودم و فکر می‌کردم این‌ها راست می‌گویند. اما امروز، در یک سال و خورده‌ای که در کنگره حضور دارم، یاد گرفتم که باید به حرف‌های راهنما گوش کنم، سی‌دی‌ها را بنویسم و در مصرف شربت تغییرات بی‌مورد ایجاد نکنم.

بسیاری از هم‌دوره‌ای‌های من به جاده خاکی رفته‌اند و اکنون نمی‌دانم کجا هستند. اما امروز خدا را شکر می‌کنم که در این برنامه حضور دارم. اگر کمی از برنامه پیروی کنیم و به آن پایبند باشیم، می‌توانیم به حال خوش دست پیدا کنیم.
یاد گرفته‌ام که اینجا چیزی یاد بگیرم و دیگر در خانه معرکه‌گیری نکنم. در محل کنگره نیز معرکه‌گیری نخواهم کرد. حتی همین سه ساعتی که اینجا حضور داریم، نوعی معرکه‌گیری است، اما از جنبه مثبت آن، زیرا بیرون از اینجا همه چیز منفی است.
در زمان مصرف، فردی برای کار رفت و در انتظار استخدام بود. هر بار که از او می‌پرسیدند چی شد، می‌گفت بگذارید این ساختمان ساخته شود، بگذارید فلان ماشین را تعمیر کنیم، در حالی که در وادی دیگری بود. او می‌گفت: چه جایی آمده‌ام. اما امروز من یاد گرفته‌ام که باید به حرف‌های راهنما گوش کنم.

اگر راهنما گفت این کار را انجام بده، باید گوش کنیم و در سکوت تسلیم شویم. تسلیم بودن در برابر آموزش‌هایی که در اینجا می‌آموزیم، ضرری ندارد.
در زمان قدیم، برخی افراد برای معرکه‌گیری می‌آمدند و شعبده‌بازی می‌کردند. به عنوان مثال، ماشین از روی دستشان عبور می‌کرد یا مار نشان می‌دادند. در گذشته‌های دور نیز در جنگ‌ها، وقتی فرمانده‌ای کم می‌آورد، سعی می‌کرد با یک معرکه‌گیری از خود دفاع کند.

اما امروز در این برنامه یاد گرفته‌ام که اگر واقعاً در جلسات حضور پیدا کنم، سی‌دی‌ها را بنویسم و به حرف‌های راهنما گوش کنم، نتیجه خوبی خواهم گرفت. اگر بخواهم معرکه‌گیری کنم، چون بسیاری از ما می‌دانیم چگونه معرکه‌گیری کنیم، باید توجه کنم که راهنما می‌گوید این کار را انجام بده، و باید بدون شک و تردید به آن عمل کنم.
امروز یاد گرفته‌ام که به کسی که زودتر از من به اینجا آمده و تجربه بیشتری دارد، تسلیم شوم. راهنمای من از مسیری که من هنوز طی نکرده‌ام، عبور کرده و با آزمون‌ها و تجربیات خود به جایی رسیده است که امروز قادر به آموزش دادن به من است.

اگر راهنما به من می‌گوید که شربت را در زمان معین بنوشم، باید آن را انجام دهم و نیازی به تغییر در برنامه‌ریزی ندارم. همیشه برخی از بچه‌ها می‌گفتند نه، بالا و پایینش کن، چه می‌دانند، ولی امروز خدا را شکر می‌کنم که پس از سیزده سال حضور در انجمن‌های دیگر در تهران، هیچ ابزاری برای درمان نداشتم، اما وقتی به کنگره آمدم، گام‌های کوچک ولی مؤثری برداشتم.

امروز بیش از یک سال است که به کنگره می‌روم و هیچ‌گاه نمی‌توانستم تصور کنم که روزهای اول وقتی آقای سعید دم در بود و می‌گفت تیک را بزن و برو، به اینجا خواهم رسید.
ما تا دو یا سه ماه پشت در منتظر بودیم و اینطور نبود که همان ابتدا پذیرفته شویم. اما امروز می‌فهمم که واقعاً باید جایگاه صندلی‌های خود را قدر بدانیم. از شما خواهش می‌کنم که وقتتان را صرف یادگیری کنید.
امیدوارم که بتوانیم از مشارکت‌های شما استفاده کرده و از آن بهره‌مند شویم. از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، سپاسگزارم.

ممنونم که با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش دادید.

تایپ: مسافر احمد لژیون چهارم
ویرایش: مسافر احمد لژیون چهارم
عکاس:  مسافر محمد لژیون پانزدهم
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون پانزدهم
تایید خبر: مسافر جلال لژیون پنجم 
مرزبان خبری: مسافر مصطفی