نهمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی پارک لاله به استادی مسافر محترم حسین و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مجید روز سهشنبه مورخ ۴ آذر ۱۴۰۴ با دستور جلسه 《 رابطه یادگیری و معرکه گیری 》 راس ساعت ۶ صبح آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، از نگهبان و دبیر همچنین گروه مرزبانی که بنده را دعوت کردند، تشکر می کنم. امروز در خدمت شما باشم .من ۲ سال قبل استاد جلسه بودم و باران آمد. اما خبری نیست امسال از خدا میخواهیم که زودتر نعمتش رو برساند. درمورد دستور جلسه وقتی من آمدم وارد کنگره شدم ۱ واژه به من اطلاق شد به نام مسافر، تعریفش رو خواندیم، کسی که مقصد مشخصی دارد و مبدا مشخصی رو دارد و راه مشخصی دارد. اگه این مشخص شده هارو انجام بدهم، صد در صد به حال خوب رسیده یعنی من آمدم اینجا تا در مدت ۱۰ ماه الی ۱۱ ماه کار انجام داده، نه صرف اینکه گوش بدهم. جهانبینی یعنی تعریف منیت و ترس که چقدر کار قرار است انجام دهم به همان اندازه مزد می گیرم. حالا چی می شه که می رسم آخر خط حالا فکر می کنم که یه سری کار نیمه تمام باید انجام میدادم که ندادم. ای بابا کاش این کار را می کردم اگر اینکارو کرده بودم حالم بهتر بود دقیقا همین داستان معرکه گیری من اصلا اومدم تو کنگره آموزش ببینم یاد بگیرم کار دیگه ای نیست قرار ۱۰ ماه ۱۱ ماه ۱۰۰ خودم بزارم در مورد موضوعی که قرار کل زندگیم را تغییر بدهد. کل زندگی خودم و اطرافیانم را، جامعه قرار به واسطه اینکه من کار انجام بدم قرار است تغییر کند اولین تغییرشم به خودم و حس و حالم عوض میشه خودم آدمی که ۳ یا ۴ پیش ۳ یا ۴ ماه دارم انجام میدم. یکی از بزرگترین زجر هایی که تو زندگی قبل از آمدن به کنگره داشتم همین صبح بیدار شدن بود، فکر می کردم هرکسی صبح بیدار شود یه مشت آدم دیوانه همیشه در خیابون می دیدم مخصوصا جمعه ها یه موقع اگر کار داشتم ۷ یا ۸ صبح بیدار شده به همسرم می گفتم که دیوانه ها را نگاه کن گذشت ، گذشت تا خودم آمدم در کنگره، صبح های جمعه آمدم پارک طالقانی، ۱ روز صبح پاشدم که بیام گفت دیوانه کجا میری واقعا باید عاشقی و دیوانگی باشه تا کارهایی رو انجام بدی. انجام کار درست به مدت ۱۰ ، ۱۱ ماه تاثیری که رو من گذاشته قابل قیاس نیست با زمانی که مصرف کننده بودم. ما یک کار بیشتر نمی خواهیم انجام دهیم و تمرکز کردن روی کار خودم که میخواهم انجام دهم نمی دانم دقت کردید
در نمایندگی شما یک سفر اولی بود و نبودش خیلی بیشتر احساس میشه تا من راهنما و سفر دومی، وقتی هست تو شعبه نگاه میکنی فلانی هست آره تازه ۵ ، ۶ ماه داره سفر میکنه چرا ۱ دلیلی داره بود و نبودش ولی من که هستم ۳ سال ۴ سال ۵ سال تو کنگره ام نباشم اصلا مهم نیست چون متمرکز شده رو کار خودش کارش درمان میدونه تو ۱۰ ماه ۱۱ ماه باید ۱ کار انجام بده یه کار درست انجام بده تا استاد شود. ولی من میام میرم وارد داستان همین معرکه گیریها می شوم. مرزبان چرا اینجوری کرد چرا آقای ایجنت اومدبه من اینجوری گفت فلان راهنما دیدی چیکار کرد؟
رهجو رو به من چه من کارم اینه ۱ پبمانی بستم توی طول ۴ سال بیام کمک کنم حتی ۱ نفرم شده حالش خوب کنم به درمان ، درمان من که کاره ای نیستم کمک کنم ۱ نفر به حال خوش برسه همین اگه هدفم مشخص بشه همون داستان کلمه مسافر مبدا و مقصد که مشخص کردن رو کار خودم متمرکز بشم.
هیچوقت وارد معرکهگیری نمی شوم.
زمانی وارد معرکهگیری می شوم از هدف اصلی دور شده. در کنگره کلی منابع هست که هدف را نشان داده .
همین سیدی نوشتن، سیدی نوشتن یکی از فوق العاده ترین کارهایی که متمرکز می کند.

زیرا می دانم از آن افکاری که داشتم به مدت ۲۰ دقیقه تا ۳۰ دقیقه دور شده و متمرکز شوم.
دقیقا ذرهبین را جلوی آفتاب بگیری و متمرکز شود روی یک نقطه تا آتش می گیرد.
دقیقا کاری که من باید در سفرم انجام دهم مانند همین پارک آمدن، برای چه ؟ برای باز شدن گره هایم و دریافت انرژی خوب و استفاده از آن در طول روز.
تایپ: مسافر مجتبی نمایندگی پرستار
ویراستاری: مسافر علیرضا نمایندگی امیرکبیر
تهیه و تنظیم: سایت نمایندگی پارک لاله
- تعداد بازدید از این مطلب :
93