سلام دوستان، علی هستم یک مسافر.
معرکهگیری دلایل متعددی دارد، ولی عمده آن ناشی از عدم دانایی، دانش و آگاهی انسان صورت میگیرد. معرکهگیری از قدیمالایام در جنگها برای کاهش روحیه دشمن و برای بالا بردن اعتماد به نفس افراد خودی که در جنگ حضور داشتند، به کار میرفته است. در زمانهای گذشته در فرهنگ ادبیات فارسی، افرادی بودند که دارای تواناییهای فیزیکی و یا مهارتهای خاص بودند و از جهالت سایر افراد بهره میبردند. آنها یک عده را دور خودشان جمع میکردند و به قولی معرکه میگرفتند؛ مثلاً مارگیر بودند، نقالی میکردند، پهلوان بودند و نمایش خیابانی راه میانداختند و انواع و اقسام مارها را میآوردند و به مردم نشان میدادند و مردم را میترساندند. مردم هم دور آنها جمع میشدند تا نمایش معرکهگیرها را تماشا کنند.
میتوانیم بگوییم که معرکهگیری در وجود همه انسانها هست. وقتی در کاری شکست میخورند و یا نمیتوانند به نتیجه برسند، شروع میکنند به نق زدن و شکایت کردن و معرکهگیری. معرکهگیری سه عنصر دارد: یک ضلع این مثلث معرکهگیر، ضلع دوم کسانی که گوش میکنند و ضلع سوم موضوع معرکهگیری. پس معرکهگیری بستگی به ما دارد که گوش کنیم یا نکنیم. اگر گوش کنیم، معرکهگیری را قوی میکنیم و اگر نه، معرکهگیری تمام میشود.
در مورد یادگیری نیز میتوان گفت آموزش همان یادگیری است. ما باید بدانیم که برای یادگیری، اول باید آموزش بگیریم. یادگیری و معرکهگیری در جهت مخالف هم هستند. معرکهگیری از جهل و نادانی است و اگر به سمت یادگیری حرکت کنیم، از جهل و نادانی فاصله میگیریم. معرکهگیری رابطه مستقیم با عدم اعتماد به نفس دارد و افرادی که حاضر به پذیرش خطای خود نیستند، معرکهگیری میکنند.
معرکهگیری هم میتواند در جهت مثبت باشد و هم در جهت منفی. اگر در کنگره افراد به قصد یادگیری و آموزش در کنگره حضور داشته باشند، معمولاً در جهت مثبت حرکت کرده و رشد پیدا میکنند. ولی افرادی که مرتب حرف میزنند و عمل نمیکنند، معمولاً دچار غرور و منیت هستند و آنها هم دچار معرکهگیری میشوند. انسان هر چقدر آموزش ببیند، دانایی او بالاتر میرود و هر چه قدر نق بزند، دانایی او کمتر میشود، چون اصولاً حاضر به پذیرش خطای خود نیستند.
نگارش: مسافر علی (لژیون یکم)
ویراستار: مسافر علیاکبر
ارسال: مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
185