به نام قدرت مطلق الله
دلنوشتهای از مسافر امیررضا
موضوع: رابطه یادگیری و معرکهگیری
همیشه زمان مصرف فکر میکردم عقل کل هستم و همه چیز را میدانم در حالی که اینطور نبود. همیشه همه را دور خودم جمع میکردم و صحبتهایی میکردم که خودم هم متوجه آن نمیشدم. اوایل ورودم به کنگره، دائما در کوچههای اطراف شعبه با چند نفر از دوستان، به بهانه سیگار کشیدن، در حال معرکهگیری بودم و حرفهای ضدارزشی و بدون هدف میزدم. ولی شکر خدا از روزی که قدم درست برداشتم، متوجه شدم که نباید معرکهگیری کنم چون هنوز هیچ چیزی بلد نیستم و فقط توهم دانستن داشتم.
یاد گرفتم که کنگره۶۰ محل کسب آموزش است، نه محل معرکهگیری! قبلا تا یک اتفاقی میافتاد، داد و بیداد میکردم و معرکهگیری، ولی امروز با آموزشهای کنگره به دنبال راهحل برای آن اتفاق هستم و یاد گرفتم که تا ظرف خود را خالی نکنی و گوش به فرمان نباشی، هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد.

روزی که فهمیدم آموزشها میتواند حالم را خوب کند، آمدم و از اول تا آخر جلسه نشستم و حتی با بغل دستی خودم هم صحبت نکردم و سعی کردم فقط گوش بدم، چون نیرویهای منفی نمیخواستند من در جلسه حضور داشته باشم، تا شاید مشارکت کسی بدرد من بخورد، و من آن لحظه بیرون از جلسه مشغول معرکهگیری بودم و آموزشها را از دست میدادم و میگفتم کنگره هم جواب نمیدهد و من نمیتوانم به رهایی برسم.
خداروشکر الان 6 ماه از رهاییام میگذرد و ظرفم خالیتر از همیشه است و هیچ چیز نمیدانم. هنوز کلی عیب دارم که باید آرام آرام آنها را درست کنم چون یکدفعه نمیشود.

در آخر از راهنمای عزیزم آقای علیاکبر تشکر میکنم و همینطور از راهنمای درمان سیگار خودم آقا مصطفی عزیز.
و ممنون از همه شما دوستان
(نمایندگی ایمان_لژیون یکم)
تایپ: مسافر امیر
تنظیم و ارسال: مسافر امیر
مسئول خبری: مسافر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
194