جلسه اول از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی نائین، به استادی راهنما مسافر رسول، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محسن بادستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» یکشنبه 2آذر ماه۱۴۰۴ ساعت ۱۷آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رسول هستم یک مسافر خدا را شکر میکنم یکبار دیگر توفیق پیدا کردم که در این جایگاه قرار بگیرم و بتوانم آموزش بگیرم دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری. یادگیری یعنی آموزش دستور جلسه قبل نوشتن سی دی بود که ارتباط مستقیم روی یادگیری و آموزش ما دارد که بتوانیم آن چیزهایی که در کنگره شصت به درد درمان اعتیادمان میخورد و برای پیشرفت زندگیمان است. کلاً یادگیری و معرکهگیری دو مقولهای است که میتوانند ضد هم باشند یا میتوانند همدیگر را کامل کنند. یادگیری در مقوله اعتیاد قبلاً وقتی میرفتیم با مصرفکنندهها مصرف میکردیم در آن معرکهای که میگرفتیم و دورهم مینشستیم به مصرف کردن البته از اول بلد نبودیم که چگونه مصرف کنیم بهمرورزمان آموزشهایمان زیاد شد و چون خواسته ضد ارزشی داشتیم و میخواستیم مصرفکننده بشویم بهراحتی توانستیم یاد بگیریم. من یادم هست برای دفعه اول که میخواستم مصرف کنم بلد نبودم و کسی مرا کمک کرد ولی پیشرفت کردم و بهجایی رسید که به خیلیها آموزش میدادم یعنی در آن معرکه خیلی خوب یادگیری داشتم ما در آن معرکهها خیلی دقت میکردیم که چطور استفاده کنیم ولی حالا اینجا یک معرکهای است بنام کارگاه آموزشی یک لژیون است آقای مهندس در صحبتهای چهارشنبه گفتند که ما قبلاً بعد از کارگاه یک سری میآمدم معرکههایی میگرفتند گروههایی درست میکردند یکجا مشروب میخوردند و یا ترکهای سقوط آزاد تبلیغ میکردند هر کس یک پیشنهادی داد ولی من آمدم آن معرکه را از حالت منفی به مثبت تبدیل کردم گفتم هر راهنمایی باید امتحان بدهد و یک لژیون تشکیل بدهد و هیچکس حق ندارد بدون راهنما باشد آن معرکه تبدیل به مثبت شد و این معرکه که ما الآن اینجا گرفتیم و دورهم نشستیم قشنگ میتوانیم از یکدیگر یاد بگیریم پس این دوتا میتوانند هم یکدیگر را کامل کنند من وقتی دنبال معرکهگیری باشم و دنبال یادگیری نباشم به محضی که میآیم روی این صندلی کارگاهی مینشینم یک فکری به من میگوید که برو بیرون یک سیگار بکش اینها در فکر من آنقدر تکرار میشود یا میروم دنبال سیگار کشیدن یا دنبال دوست پیدا کردن این میشود ضد یادگیری.

پس این معرکهگیری و یادگیری ارتباط مستقیم و مستمری با همدیگر دارند حال این بستگی به من دارد که من آمدهام کنگره شصت دنبال یادگیریام یا معرکهگیری کنگره شصتیک مثلثی برای من رهجو مشخص میکند و سفرم را شروع میکنم بهعنوان مثلث درمان در نظر میگیرد که شامل جسم و روان و جهانبینی است. یکی از آن ستونهای اصلی که میآییم کنگره برای درمانمان جهانبینی است جهانبینی هم همان یادگیری است که میآیم و آموزش میگیریم برای اینکه افکار و اندیشهمان به روش دی اس تی تغییر پیدا کند و اولین چیزی را که باید قبول کند این است که یک مصرفکنندهام اگر قبول نداشته باشد که مصرفکننده است هیچوقت نمیخواهد که کسی دستش را بگیرد مثلاینکه در یک چالهای گیر کردم و وقتیکه قبول ندارم که در آن چالهام دستی هم دراز نمیکنم کسی به من کمک کند بعدازاینکه من قبول کردم یک مصرفکنندهام اگر خواستهای در من نباشد دستی هم دراز نمیکنم که کسی به من کمک کند و بعدازآن اعتقاد و ایمان من است که حرکت کردهام برای درمان بهطرف کنگره شصت اگر به راهنما و روش دی اس تی اعتقاد و ایمان نداشته باشم بازهم در آن چالهام که دستم را دراز کردم ولی اعتماد ندارم به آنکسی که بالای چاله است و میخواهد مرا نجات بدهد شاید دستم را بدهم ولی چون اعتماد ندارم دستم را پس میکشم پس من باید اول این سه پارامتر را داشته باشم وقتی این سه پارامتر بود دیگر هیچوقت دنبال معرکهگیری نمیروم.
تایپ مطلب: مسافر مهدی لژیون چهارم
عکس ،ویرایش، تنظیم و ارسال: راهنما مسافر محمدرضا
نمایندگی مسافران نایین
- تعداد بازدید از این مطلب :
60