دومین جلسه از دوره بیست و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی گنجعلیخان کرمان، با استادی مسافر جواد، نگهبانی مسافر علیجان و دبیری مسافر محمد جواد با دستور جلسه"رابطه یادگیری و معرکهگیری" يکشنبه ۲ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد؛
سلام دوستان جواد هستم، یک مسافر. به رسم ادب تشکر میکنم از آقای مهندس بنیان کنگره ۶۰ و خانواده محترمشان. از راهنمای درمان موادم آقا مرتضی خیلی تشکر میکنم، راهنمای درمان سیگارم آقا محسن تشکر میکنم و تشکر میکنم از آقا مجید ایجنت محترم و تمام خدمتگزاران.

دستور جلسه این هفته رابطه یادگیری با معرکهگیری است، دستور جلسات را استاد جلسهها انتخاب میکنند. در همه سطوح باید یادگیری و آموزش باشد. وقتی حرف از آموزش و یادگیری میشود به مکتب، دانشگاه و مدرسه فکر میکنیم. آقای مهندس میگویند در همه سطوح انسان نیازمند به آموزش و یادگیری میباشد.
آموزش به تنهایی هم به درد نمیخورد. من خودم چندین سال درس میخواندم و در آخر شد ظلمت و تاریکی و علت آن این بود که من غرق در منیت شدم؛ که این منیت من را به سمت حاشیه و معرکهگیری برد و من فکر میکردم خیلی میدانم، که همین موضوع باعث شد آموزشپذیری من کم شود.
خدا را شکر میکنم که به کنگره آمدم و اینجا دانشگاه بزرگی است که آموزش و یادگیری را به ما یاد میدهد؛ آموزشی که هم یاد میگیریم، هم آن را عملی میکنیم. یاد میگیرم که تغییر در رفتار و عواطف داشته باشم. در سفر اول شاید کمترین چیزی که انجام میشود درمان اعتیاد است؛ اصل موضوع یعنی انسانسازی از سفر دوم شروع میشود.
چگونه میتوانم دیگر به سمت مواد نرفت؟ اینکه خوب آموزش گرفته باشم. اگر درست آموزش نگرفته باشم با اولین معرکهگیری و حاشیه به مواد برمیگردم. آقا مرتضی اوایل به من میگفتند تو باید به جسمت برسی و جسمت به تعادل برسد، ولی من میگفتم باید اول اطرافیانم، خانوادهام که من به آنها ضربه زدم به تعادل برسند.
خداوند میگوید تنها اختیار خودت را دارید؛ اختیار جسم و جان خودت را دارید؛ مال و فرزند زینت دنیا هستند. باقیات و صالحاتی باید بگذارید که همین آموزشها در کنگره است و خدمت کردن و ثابتقدم بودن در کنگره.
در سفر دوم موانعی وجود دارد که اگر مثلث دانایی که تفکر، تجربه و آموزش است… باید دانایی به دانایی مؤثر تبدیل شود و باید منیت را در خودت بکشید.
رانندهای که ماشین سنگین داشت روزی از یک تونل رد میشد که سقف ماشین گیر میکند. همه پیاده میشوند و نظر میدهند که چه کار کنیم تا این مشکل حل شود؛ که یک بچه میگوید من راهحل دارم. همه میگویند تو بچهای، برو بازی کن. یک نفر میگوید بگذارید ببینیم چه میگوید. و آن بچه میگوید بادهای لاستیکها را کم کنید. ماشین رد میشود. به او میگویند این را از کجا یاد گرفتهای؟ میگوید یکی از اساتید تربیتی گفت که انسان در تنگناها باید آن بادهای اضافی و آن غرورش را کم کند تا بتواند از آن معرکه رد شود.
رابطه آموزش و یادگیری رابطه نزدیکی است، اما معرکهگیری در مقابل این یادگیری و آموزش است. من در زمان مصرف که وارد تاریکی شدم آموزشپذیر نبودم. حالا که این آموزشها را گرفتم نباید وارد معرکهگیری بشوم. معرکهگیری همهجا هست حتی در کنگره؛ و بازار معرکهگیری داغ است.
خیلیها میگفتند که سنی ازت گذشته است، دیگر حالا درمان مواد چی هست؟ ولی من آمدم و کنترل جسمم را به دست گرفتم که بتوانم خدمت کنم و یک باقیات و صالحاتی انجام بدهم که هم حالم خوب باشد و هم چیزهایی را که از دست دادم اگر به صلاحم باشد به من برمیگردد.
اگر در کنگره باشیم، خدمت کنیم و آموزش بگیریم، همیشه وصل هستیم و از مسیر منحرف نمیشویم. قبلاً اگر یک نفر یک مثقال تریاک از من برمیداشت من تا شش ماه با آن بد بودم و کینه به دل داشتم، ولی در کنگره چه آموزش و تفکری است که آرزو میکنیم پهلوان و دنور شویم و ببخشیم؛ که این هم کمک به نیازمندان و مصرفکنندههاست.
قبلاً از یک مثقال نمیتوانستیم بگذریم، ولی الان بخشندگی را یاد گرفتهایم که اینها همه برای انسانسازی است؛ که من بتوانم دست همنوع خود را بگیرم. اگر انسان خودش را از این چیزی که هست بالاتر ببیند وارد معرکه میشود و انسان هم همیشه بهانهجو است و وقتی این اتفاق میافتد فاتحه آن خوانده است.
معرکهگیری ناشی از جهل و ناآگاهی است و شاید عامل اصلی آن همان منیت است و قیاس؛ بگویم چرا فلانی به اینجا رسیده؟ خوب تلاش کرده است، من هم باید تلاش کنم تا به آنجا برسم.
این صفات بد است که انسان را به سمت معرکهگیری و نابودی میبرد. امیدوارم که هیچوقت وارد معرکهگیری نشویم. ممنونم که با سکوتتان به صحبتهای من گوش دادید.

تایپ و ویرایش:مسافر محمد لژیون اول
عکس و بارگذاری:مرزبان خبری مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
201