یازدهمین جلسه از دوره شصت و سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیج فارس بوشهر با استادی مسافر فرزاد، نگهبانی مسافر داریوش و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «یادگیری و معرکهگیری» روز یکشنبه 2 آذر 1404 ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرزاد هستم یک مسافر. خدا را شکر بابت نعمت وجود کنگره، از ایجنت نمایندگی و لژیون مرزبانی که این بستر را برای ما فراهم میکنند ممنونم، امیدوارم بتوانیم در این راستا، کمک حال خوبی برای این عزیزان باشیم.
قبل از اینکه به موضوع دستور جلسه این هفته بپردازیم، باید از خودمان سؤال کنیم که این دو چه ارتباطی با هم دارند. ما باید قبل از وادی اول که وادی تفکر است، خواست قلبی در درون خودمان جهت درمان داشته باشیم تا بدانیم برای چه وارد کنگره شدیم.
این به ما کمک میکند تا با قدرت بیشتری درمان خودمان را در اولویت قرار بدهیم.
برای اینکه بتوانیم اعتیادمان را درمان کنیم نیاز به علم و آگاهی و دانش داریم. باید خودمان را بشناسیم. البته علم و دانش تا یک مقداری توانسته در مورد انسان تحقیق کند. لذا باید شناختی در مورد انسان داشته باشیم.
اعتیاد به نظر من بزرگترین گذرگاه در زندگی یک شخص مصرفکننده است. باید از این گذرگاه عبور بکند. یعنی تا زمانی که از این گذرگاه عبور نکردی، درمان نشدی و عبور از این گذرگاه یعنی رها شدن و درمان شدن.
کنگره 60 درمانگر نیست، درمانگر خود مصرفکننده است. ما باید به خودمان کمک کنیم. کنگره 60 فقط راه را به ما نشان میدهد. درمانگر خود شما هستید. کنگره یک چراغی است که راه را برای ما روشن میکند، تا از تاریکی خارج شویم و از این گذرگاه سخت عبور بکنیم. ولی برای گذر از این گذرگاه، سلاح ما دانش و دانایی و آگاهی است.
در جزوه جهانبینی مثلث دانایی سه ضلع دارد: تفکر، تجربه، آموزش. این سه تا ضلع مثلث باید به صورت متقارن با هم رشد کنند تا به دانایی مؤثر برسیم. نیروهای منفی مانع از پیشرفت انسان جهت کسب دانایی میشوند. نیروهای تاریکی کاری میکنند تا ما نتوانیم به آن دانایی لازم برسیم و این دانایی را در زندگی خودمان عملیاتی کنیم و تا جایی که میتوانند سعی میکنند متوقفش کنند.
وقتی در صراط مستقیم الهی گام برمیداریم، نیروهای منفی به سراغمان میآید تا ما را از مسیر صلح و آرامش خارج کنند. اینجاست که اگر آگاهی کافی نداشته باشیم، متأسفانه وارد معرکهگیری میشویم. معرکهگیری یعنی عیبجویی و تجسس در کار دیگران، دیگر سرت در زندگی خودت نیست و تمام زندگی دیگران را داری تجسس میکنی تا عیب دیگران را ببینی.

خودمان هزاران عیب داریم ولی تمام دنبال عیبجویی و تجسس در امور دیگران هستیم. بزرگ ادبیات ما، حافظ عزیز میفرماید: «عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.»
بار هیچ کسی را فرد دیگری نمیتواند حمل کند. در واقع عیبجویی دیگران یعنی اینکه من چشمم را روی عیب خودم بستم. دسته بیل را در چشم خودم نمیبینم، اما خار را در چشم دیگران میبینم.
یعنی تو یک عیب بزرگی خودت داری ولی آن را نمیبینی و به دنبال عیبهای کوچک دیگران هستید.
وقتی مسافر به این مرحله رسید، شروع میکند به نق زدن، شروع میکند به نقنق کردن که چرا اینجوریه!؟، اون جوریه؟!. در واقع انرژی که شما باید صرف سفر خودت و درمانت بکنید، دارید به هدر میدهید.
امیدوارم بتوانیم این انرژی را صرف خودمان بکنیم. انرژی در بیرون معادل پول است. آیا کسی حاضر است کارکرد و درآمدش را مفت و مجانی به دیگران بدهد؟ در حالی که هیچ آدم عاقلی این کار را نمیکند. پس باید انرژیمان را صرف سفر و درمان خودمان بکنیم. متشکرم که توجه کردید.

نگارش: مسافر حسین (لژیون هشتم)
ویراستار: مسافر عبدالرحمن (لژیون هشتم)
عکس: مسافر کاوه
ارسال: مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
182