خدا را شاکرم در زمانی زندگی میکنم که با کنگره و با استادانی همچون، آقای مهندس آشنا شدم و با درد اعتیاد از این جهان نرفتم. ولی متأسفانه خیلی راحت وارد معرکهگیری شدم، چون با ناآگاهی تمام فکر میکردم. این کلمه من مرا به قهقرا برد، چون فکر میکردم من سن و سوادم از آن عزیزی که بخواهد مرا آموزش دهد بیشتر است. من که مواد استفاده نکردم، چرا باید درباره مواد چیزی بدانم؟ مگر این مواد نیست که مرا و خانواده مرا به نابودی کشانده؟ اینها به درد من نمیخورد. همین چراها مرا ده سال از آموزش دور کرد، فقط به موقع میآمدم که الگویی برای مسافرم باشم و هر سخنی که از راهنما یا از سیدیها متوجه میشدم، میرفتم برای مسافر و همسرم توضیح میدادم. خلاصه در معرکهگیری افتاده بودم که نمیخواستم از آن بیرون بیایم. چقدر در تاریکی بودن سخت است، چیزهایی که در روشنایی میبینی قابل باور نیست. چه راحت وارد معرکهگیری شدم، ولی برای بیرون آمدن سالها طول کشید تا ذرهذره از این دشمن درون رها شوم. در سیدی علم، استاد امین میفرمایند: آموزش قوانین علمی به تنهایی به وقوع نمیپیوندد، یعنی یادگیری که همان نقطه مقابل معرکهگیری است.
این قوانین به تنهایی توسط شخص به خودش، بدون حضور استاد یا راهنما، تفویض آن علم از سوی او هیچ اتفاق و آموزش در رهجو انجامپذیر نبوده و نخواهد بود. در این خصوص تجربه حرف اول را میزند. تمام بدبختیهای شخص از جهل و ناآگاهی اوست. جهل هم خود به خود بوجود نمیآید، اول یک فرمان کشش میخواهد تا آن را انجام دهیم. فرمان جهل همیشه از روی چیزهای خیلی خوب شروع میشود. اگر برای آموزش سواد آن علم را داشته باشیم، اگر از آموزگار نیاموزی روزگار به تو خواهد آموخت. فرق آموختن از آموزگار با روزگار این است و برای من پیش آمد، اگر ما از روزگار بیاموزیم زمان و هزینه بسیاری پرداخت خواهیم کرد. ما برای این که به دانایی و یادگیری برسیم باید از خیلی از ابعاد و رنجها عبور کنیم. مهمترین ویژگی یادگیری این است که از ابتدا درست بچینیم و برای یادگیری انسان آگاه با شفاف سازی درون خود شفاف سازی فضا را برای یادگیری فراهم میآورد و در حاشیه قرار نمیگیرد. فقط درس و مدرسه نیست، بلکه آموزش در تمام سطوح گسترده میباشد. همیشه باید ساخته شویم و برای ساخته شدن باید بیاموزیم. معرکهگیری یعنی دور شدن از مرکز و به حاشیه رفتن. معرکهگیری به این معناست که فرد بساطی را پهن میکند و تعدادی افراد را گرد خود جمع مینماید و معرکه میگیرد.
مثلاً زنجیر پاره میکند و شعبدهبازی میکند، به این کار معرکهگیری میگویند. در قدیم با این کارها مردم را سرگرم میکردند و به این وسیله پولی از مردم دریافت میکردند. البته امروز به دلیل زیاد شدن سرگرمی این مسأله به ندرت دیده میشود. وقتی انسان در مقابل مسئلهای از لحاظ عقل محکوم میشود به جای عذرخواهی و سکوت شروع به معرکه گرفتن میکند. یکی از بزرگترین شهامتها این است که انسان مشکلش را بپذیرد، تا زمانی که مشکل از خود ندانی در معرکهگیری هستی. مثل خود من معرکهگیری از کمبود دانش خودخواهی، منیت، حسادت و شکست خوردن به وجود میآید. شروع معرکهگیری دلیل میخواهد، من هم زیاد داشتم. کسی که معرکهگیری میکند، هم خود و هم دیگران را به مسلخ میبرد. زمانی که انسان جایگاه خودش را بالاتر از آن چیزی که است تصور میکند با منیت وارد میدان معرکهگیری میشود و با وارد شدن به معرکهگیری پوششی بر تفکر انسان کشیده میشود و مانع آموزش گرفتن فرد میشود. خدا را شاکرم با آموزشهای کنگره توانستم از پشت سد معرکهگیری بیرون بیایم و قوانین درست زندگی کردن را یاد بگیرم و قدری به آرامش نزدیک بشویم.
نویسنده مطلب: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم)
عکاس: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی
- تعداد بازدید از این مطلب :
71