English Version
This Site Is Available In English

شناخت نیروهای منفی؛ راه مقابله با سقوط ذهنی

شناخت نیروهای منفی؛ راه مقابله با سقوط ذهنی

جلسه چهارم از دور سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگرۀ ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی کارون اهواز با استادی مسافر محمد باقر، نگهبانی مسافر سهند و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» در روز یکشنبه مورخ دوم آذر ماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار نمود.

سخنان استاد؛

سلام دوستان محمد باقر هستم یک مسافر. دربارهٔ دستور جلسه، یعنی رابطهٔ یادگیری و معرکه‌گیری: ما یک مثلث داریم که یک ضلع آن فرد معرکه‌گیر است، ضلع دیگر شنونده و ضلع سوم موضوع معرکه‌گیری. اگر این سه کنار هم قرار بگیرند، معرکه شکل می‌گیرد. من اگر شنوندهٔ این مثلث باشم، باید با حذف همین ضلع، مثلث را از بین ببرم تا معرکه شکل نگیرد. معمولاً معرکه‌گیری ابتدا در ذهن من به وجود می‌آید؛ یعنی درون من شکل می‌گیرد. به ما در کنگره می‌گویند نیروهای منفی را بشناسیم تا بتوانیم با آنها مقابله کنیم و معرکه‌گیری هم یکی از ابزارهای قدرتمند نیروهای منفی است برای اینکه من را از مسیر درمان یا مسیر زندگی خارج کند. زمانی که در ذهنم معرکه‌گیری درست می‌شود، پشت سرش قضاوت می‌آید، بعد تجسس، و وقتی این معرکه در ذهنم شکل گرفت، دنبال یک شنونده می‌گردم. موضوع هم که وجود دارد، خودم هم معرکه‌گیر هستم و فقط شنونده کم است. وقتی کسی را پیدا می‌کنم، آن مسئله از «سِرّ پنهان» وارد «سِبر آشکار» می‌شود و آن معرکه شکل می‌گیرد و اینجا باز منفیّت هم به وجود می‌آید.

زمانی که تازه وارد کنگره شدم، بالای انتشارات تیتری نوشته بود: «اول نادانی را بدانی تا دانایی را بدانی.» اوایل نمی‌دانستم منظورش چیست تا اینکه در سفر اولم متوجه شدم. منظور این است که وقتی وارد کنگره می‌شوم، باید ابتدا قبول کنم که چیزی نمی‌دانم و بلد نیستم و همهٔ داشته‌هایم را بیرون از درِ کنگره بگذارم. اگر بگویم بلد هستم، هیچ چیز یاد نمی‌گیرم؛ چون پشتش منیت است و منیت بزرگ‌ترین مانع یادگیری است. وقتی وارد کنگره می‌شوم باید با ظرف خالی بیایم، نه پر. همان‌طور که وقتی برای نذری می‌روید، با ظرف خالی می‌روید تا بتوانید غذا بگیرید؛ با قابلمهٔ پر نمی‌روید. کنگره هم همین است: باید با ظرف خالی بیاییم تا بتوانیم برداشت و آموزش بگیریم.

موضوع دیگری هم هست که مهندس در سی‌دی «پیام‌آوران» و صحبت‌های چهارشنبه مطرح می‌کنند. ایشان می‌گویند زمانی که جلسه برگزار می‌شد، لژیونی وجود نداشت؛ راهنما بود و افراد پیش او می‌رفتند. اما وقتی جلسه تمام می‌شد و افراد بیکار می‌ماندند، معرکه‌گیری شکل می‌گرفت و این یک معضل شده بود. بنابراین تصمیم گرفتند لژیون‌ها را تشکیل بدهند و سر هر لژیون یک راهنما بنشیند که خودش نوعی مراقبت و هدایت مثبت است. امروزه لژیون‌ها موتور حرکت کنگره شده‌اند؛ چون در لژیون‌ها خودِ لژیون تولید دارد: راهنما بیرون می‌آید، تازه‌وارد آموزش می‌گیرد، خدمتگزار مالی و پهلوان از دل آن خارج می‌شود. ان‌شاءالله بتوانیم در این مسیر ظرف خودمان را خالی کنیم و بدون منیت وارد کنگره شویم؛ چون تا زمانی که بگوییم «بلدم»، هیچ آموزشی دریافت نمی‌کنیم. باید قبول کنم که نمی‌دانم. آقای مهندس با این همه سال تجربه هنوز می‌گوید برای آموزش گرفتن به کنگره می‌آید تا بتواند آموزش بدهد و بهتر زندگی کند. از اینکه کلاس را تماشا کردید، متشکرم.

 

گروه سایت نمایندگی کارون

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .