جلسه دوازدهم از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی اردستان با استادی مسافر مهرداد، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز یکشنبه ۲ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
من هم خدا را بسیار سپاس و شاکر هستم که این توفیق را داشتم که امروز زیر این سقف قرار بگیرم و در کنگره۶۰ کنار دوستان محبت بهترین آموزشها را دریافت کنم.
دستور جلسه امروز یادگیری و معرکهگیری که هیچ ربطی به هم ندارند به صورت تضاد روبهروی هم قرار میگیرند. وقتی من در مسیر آموزش قرار میگیرم در حال یادگیری هستم و هیچوقت معرکه نمیگیرم. آموزش یعنی چه؟ همان مثلث دانایی که شامل تفکر، تجربه و آموزش هست که ما در کنگره یاد گرفتیم. چه کسانی در معرض معرکهگیری و سیاهی قرار میگیرند؟ کسانی که از آموزش دور میشوند. چطور دور میشوند؟ با همان اضلاع مثلث جهالت که شمال: ترس، منیت و ناامیدی است.
وقتی من از مسیر آموزش دور میشوم، دیگر نیازی نیست به طرف دانایی بروم. ما پیام داریم برای آنانی که حال خوشی ندارند دو راه بیشتر وجود ندارد: یا به نیروهای راستین که شامل حق و حقیقت است بپیوندند یا در عمق تاریکیها فرو روند. آقای مهندس میفرمایند: کسانی که در معرکهگیری قرار میگیرند یکی از نمونهها و مسیری است که میخواهد انجام دهد؛ به قول معروف وقتی وسط گردباد باشیم همیشه در جمع هستیم؛ وقتی فاصله بگیریم گردباد ما را پرت میکند.
حالا ما در کنگره حضور داریم چه کاری باید انجام بدهیم؟ چگونه میتوانیم وارد معرکه نشویم؟ در کنگره با فرمانبرداری از راهنمایم هرچه بگوید؛ باید چشم بگویم. راهنما اشتباه نمیگوید؛ اگر هم اشتباه گفت: باید چشم بگویم و فرمانبرداری داشته باشم. مسئله بعدی حرمت است که اگر اجرا کنیم حالمان خوب میشود و هیچوقت وارد معرکهگیری نمیشویم و این قدر نوشتار حرمت مهم است که در هر جلسه دوبار خوانده میشود.
وقتی کاری را اشتباه انجام میدهم و به قول معروف میخواهم روی آن را با حجاب و پوششی مخفی کنم؛ مثلاً راهنما میگوید: سیدی بنویس و من نمینویسم و میگویم من آمدهام درمان شوم چه ربطی به نوشتن سیدی دارد و این نوعی دیگر از معرکهگیری است. یک سفر اولی که میخواهد داخل کنگره خدمت کند؛ باید از همین نوشتارها شروع کند و سفر دومیها باید به سفر اولی اجازه خدمت بدهند و افراد زیادی بودند که خدمت کردند و به حال خوش و درمان رسیدند و الان در کنگره حضور ندارند.

راهنما هم چهارسال خدمت میکند و بعد از چهارسال که تمام شد میرود و دیگری میآید و این خصلت کنگره است. من سفر اولی با خواندن نوشتار و مشارکت حال خودم را خوب میکنم، جلسه ساعت ۵ شروع میشود، من ۴:۳۰ در کنگره حضور داشته باشم و با حضور بهموقع نقطهتحمل خودم را بالا ببرم و من سفر دومی، من راهنما باید به سفر اولی میدان بدهم؛ به قول مسافر اصغر که میگفت: فردا بیایند و بگویند یک مصرفکننده مواد آمده تا حال شما را خوب کند که نه سردرد و خماری نه حال بد دارد. چرا ما در کنگره حضور داریم؛ چون دنبال حال خوب هستیم و هیچ جای دنیا این حال نیست و این همان عشق و محبت است که ما را به هم نزدیک میکند.
تایپیست: مسافر سعید (لژیون پنجم)
ویراستار: مسافر رسول (لژیون دوم)
عکاس: راهنمای تازهواردین مسافر ابراهیم
ارسال: راهنما مسافر محمدرضا نگهبان سایت
مسافران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
73